English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (7 milliseconds)
English Persian
load فیلم
loads فیلم
film فیلم
filmed فیلم
film leader فیلم
Other Matches
cassette کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassettes کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
pancromic فیلم چند رنگه فیلم چندحالته
reeled قرقره فیلم حلقه فیلم
reeling قرقره فیلم حلقه فیلم
reels قرقره فیلم حلقه فیلم
reel قرقره فیلم حلقه فیلم
filmstrip نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
film recorder ضباط فیلم
talkies فیلم ناطق
phonofilm فیلم صدادار
phonofilm فیلم سخنگو
as good as a play <idiom> مثل فیلم
filmed فیلم سینما
filmed فیلم عکاسی
reversal film فیلم معکوس
moving picture فیلم سینما
film فیلم سینما
negative film فیلم منفی
instruction film فیلم درسی
acetate film فیلم استاتی
advertising spot فیلم تبلیغاتی
instruction film فیلم اموزشی
film recorder فیلم نگار
picturize فیلم برداشتن از
film reader فیلم خوان
film developer سازنده فیلم
positive film فیلم مثبت
filmstrip فیلم سینمایی
telefilm فیلم تلویزیونی
x ray film فیلم رونتگن
peepshow فیلم شهوانی
cinematograph اپارات فیلم
peepshows فیلم شهوانی
talkie فیلم ناطق
film فیلم عکاسی
filmy فیلم مانند
filmier فیلم مانند
filmiest فیلم مانند
microfilm میکرو فیلم
microfilming میکرو فیلم
microfilming ریز فیلم
microfilmed میکرو فیلم
microfilmed ریز فیلم
microfilm ریز فیلم
microfilms میکرو فیلم
microfilms ریز فیلم
film strip نوار فیلم
film-strip نوار فیلم
film-strips نوار فیلم
magnetic film memory حافظه با فیلم مغناطیسی
scenario متن فیلم سینمایی
metol دوای فهور فیلم
magnetic thin film فیلم نازک مغناطیسی
magnetic film storage ذخیره فیلم مغناطیسی
rerun نمایش مجدد فیلم
fast-forward جلو زدن فیلم
Make three copies of each film. از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
Color films(T. V). فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
playoffs نشان دادن فیلم
playoff نشان دادن فیلم
technicolour روش فیلم رنگی
magnetic film لایه فیلم مغناطیسی
talkies صنعت فیلم ناطق
dubs فیلم را دوبله کردن
film badge برگ شناسایی فیلم
camera magazine کاست فیلم دوربین
false colour فیلم رنگی مصنوعی
cinematograph دوبین فیلم برداری
dub فیلم را دوبله کردن
dubbed فیلم را دوبله کردن
talkie صنعت فیلم ناطق
image format اندازه فیلم عکاسی
geneva stop سیستم نگهدارنده فیلم
filmstrip فیلم عکاسی 53 میلمتری
filmed تاری چشم فیلم برداشتن از
sneak preview نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
It was a sI'lly boring film (movie). فیلم لوس وخنکی بود
spaghetti western فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
spaghetti westerns فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
sneak previews نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
exposure adjustment knob دکمه نمایش تعداد فیلم
film تاری چشم فیلم برداشتن از
camera magazine جعبه محتوی فیلم عکاسی
magnetic thin film memory حافظه فیلم نازک مغناطیسی
horse opera فیلم یا نمایش گاوچرانان امریکایی
newsreels فیلم اخبار جاری روز
newsreel فیلم اخبار جاری روز
scenario متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
semidocumentary فیلم سینمایی نیمه مستند
scenarios متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
She portrays a dancer in the film. او [زن] نقش یک رقاص [زن] را در فیلم بازی می کند.
scenarios زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
smash hit <idiom> نمایش ،بازی یا فیلم خیلی موفق
Black and white. سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
protection کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
scenario زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
rewinds برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
lithography کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
rewinding برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewind برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
unwatchable [film, TV] <adj.> ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
lenticulate ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
reprographics ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
documentarian کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
prescore ضبط صدا یا موسیقی فیلم قبل از فیلمبرداری
camera-shy کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
It was filmed on location. صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده
What films are they showing at this cinema ( theatra house ) ? این سینما چه فیلم هائی رانشان می دهد ؟
rewound برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
footage طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
negatives گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
negative گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
soft ware وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
sound frack محل مخصوص ضبط صوت برروی حاشیه فیلم ناطق
as dull as a ditch-water مثل فیلم های تکراری [خسته کننده و ملال آور]
blip علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
geneva stop کلیدچرخ دندهای صلیبی شکل که در دستگاه فیلم برداری موجود میباشد
grey scale سایههای خاکستری برای اندازه گیری دقیق هنگالم فیلم برداری
blips علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blue key نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
computer output microfilm فیلم تولید شده با سیگنالهای کامپیوتری تکنولوژی ضبط خروجی کامپیوتر روی میکروفیلم
com فیلم تولید شده با سیگنالهای کامپیوتری ذخیره اطلاعات خروجی روی میکروفیلم icrofilm
computer output microfilm recorder دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
cellulose acetate ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
phototypesetter وسیلهای که میتواند متن با rendution بالا روی کاغذ یا فیلم حساس به نور ایجاد کند
The documentary tries to be truthful to the events. این فیلم مستند تلاش می کند صادقانه رویدادها را توصیف کند.
photo offset چاپ افستی که فیلم عکاسی رابرای چاپ بکار برد
microfilming فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
The message of the film is that ... پیام این فیلم این است که ...
ymck تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود
whodunit فیلم پلیسی رمان پلیسی
whodunits فیلم پلیسی رمان پلیسی
whodunnits فیلم پلیسی رمان پلیسی
projection print روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com