Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
film reader
فیلم خوان
Other Matches
cassette
کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassettes
کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
pancromic
فیلم چند رنگه فیلم چندحالته
reel
قرقره فیلم حلقه فیلم
reels
قرقره فیلم حلقه فیلم
reeling
قرقره فیلم حلقه فیلم
reeled
قرقره فیلم حلقه فیلم
filmstrip
نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
soloist
تک خوان
lip reader
لب خوان
soloists
تک خوان
an omnivorous reader
<idiom>
خر خوان
tabling
خوان
tabled
خوان
table
خوان
recitalist
تک خوان
tables
خوان
songster
اواز خوان
mourners
نوحه خوان
scrimmager
رجز خوان
songster
غزل خوان
sopranist
ششدانگ خوان
sopranist
زیر خوان
songstress
زن اواز خوان
braggart
رجز خوان
singer
اواز خوان
singers
اواز خوان
crooner
اواز خوان
crooners
اواز خوان
tape reader
نوار خوان
braggarts
رجز خوان
psalmist
مزمور خوان
prayerful
نماز خوان
phrenologist
جمجمه خوان
character reader
دخشه خوان
lamenter
مرثیه خوان
gospeller
انجیل خوان
decoder
رمز خوان
gleeman
حماسه خوان
document reader
سند خوان
epigraphist
کتیبه خوان
epistler
رساله خوان
card reader
کارت خوان
cantatrice
زن اوازه خوان
peayer
دعا خوان
page reader
صفحه خوان
optical character reader
کاراکترنوری خوان
optical reader
نور خوان
night raven
مرغ شب خوان
badge reader
نشانه خوان
ballad singer
تصنیف خوان
mark sense reader
نشان خوان
epistoler
رساله خوان
studious
درس خوان
studious
کتاب خوان
yodeler
اواز خوان
mourner
نوحه خوان
prelector
خطابه خوان
threnodist
مرثیه خوان
weeper
نوحه خوان
optical mark reader
علامت خوان نوری
optical page reader
صفحه نوری خوان
disk drive head
نوک دیسک خوان
optical mark reader
نشان خوان نوری
optical mark reader
علامت نوری خوان
optical character reader
دخشه خوان نوری
beadsman
فاتحه خوان مزدور
magnetic tape reader
نوار مغناطیسی خوان
cantor
اواز خوان مذهبی
references
کتاب بس خوان بازگشت
lay clerk
سرود خوان کلیسا
chanter
سرود خوان کلیسا
reference
کتاب بس خوان بازگشت
major-domo
نافر خوان سالار
paper tape reader
نوار کاغذی خوان
major domo
نافر خوان سالار
singin bird
پرنده اواز خوان
major-domos
نافر خوان سالار
artistes
اوازه خوان یا رقاص
psalmodist
زبور خوان مزمورسرا
buskers
آواز خوان دورهگرد
triller
اواز خوان باتحریر
busker
آواز خوان دورهگرد
artiste
اوازه خوان یا رقاص
threnodist
روضه خوان مرثیه نویس
The singer made some recordings ,.
آوازه خوان چند صفحه پرکرد
chorister
اوازه خوان جزو دسته خوانندگان
choristers
اوازه خوان جزو دسته خوانندگان
film leader
فیلم
loads
فیلم
load
فیلم
film
فیلم
filmed
فیلم
natural philosopher
فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
x ray film
فیلم رونتگن
phonofilm
فیلم سخنگو
phonofilm
فیلم صدادار
filmstrip
فیلم سینمایی
film recorder
فیلم نگار
instruction film
فیلم اموزشی
instruction film
فیلم درسی
negative film
فیلم منفی
reversal film
فیلم معکوس
telefilm
فیلم تلویزیونی
as good as a play
<idiom>
مثل فیلم
positive film
فیلم مثبت
peepshows
فیلم شهوانی
peepshow
فیلم شهوانی
picturize
فیلم برداشتن از
film recorder
ضباط فیلم
talkie
فیلم ناطق
moving picture
فیلم سینما
film
فیلم عکاسی
film
فیلم سینما
filmed
فیلم عکاسی
filmed
فیلم سینما
film-strips
نوار فیلم
film-strip
نوار فیلم
film strip
نوار فیلم
advertising spot
فیلم تبلیغاتی
acetate film
فیلم استاتی
filmy
فیلم مانند
talkies
فیلم ناطق
cinematograph
اپارات فیلم
microfilms
میکرو فیلم
microfilmed
ریز فیلم
microfilms
ریز فیلم
microfilm
میکرو فیلم
microfilm
ریز فیلم
microfilming
میکرو فیلم
microfilmed
میکرو فیلم
filmier
فیلم مانند
filmiest
فیلم مانند
film developer
سازنده فیلم
microfilming
ریز فیلم
omr
را با علامت خوان نوری تشخیص میدهد و وارد کامپیوتر میکند
Make three copies of each film.
از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
fast-forward
جلو زدن فیلم
dubs
فیلم را دوبله کردن
dubbed
فیلم را دوبله کردن
dub
فیلم را دوبله کردن
playoff
نشان دادن فیلم
playoffs
نشان دادن فیلم
rerun
نمایش مجدد فیلم
film advance mode
دکمه رد کردن فیلم
technicolour
روش فیلم رنگی
Color films(T. V).
فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
image format
اندازه فیلم عکاسی
magnetic film memory
حافظه با فیلم مغناطیسی
magnetic film
لایه فیلم مغناطیسی
cinematograph
دوبین فیلم برداری
scenario
متن فیلم سینمایی
geneva stop
سیستم نگهدارنده فیلم
false colour
فیلم رنگی مصنوعی
filmstrip
فیلم عکاسی 53 میلمتری
film badge
برگ شناسایی فیلم
magnetic film storage
ذخیره فیلم مغناطیسی
camera magazine
کاست فیلم دوربین
magnetic thin film
فیلم نازک مغناطیسی
metol
دوای فهور فیلم
talkies
صنعت فیلم ناطق
talkie
صنعت فیلم ناطق
newsreel
فیلم اخبار جاری روز
It was a sI'lly boring film (movie).
فیلم لوس وخنکی بود
exposure adjustment knob
دکمه نمایش تعداد فیلم
spaghetti westerns
فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
spaghetti western
فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
scenarios
متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
scenario
متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
newsreels
فیلم اخبار جاری روز
camera magazine
جعبه محتوی فیلم عکاسی
semidocumentary
فیلم سینمایی نیمه مستند
sneak preview
نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
sneak previews
نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
horse opera
فیلم یا نمایش گاوچرانان امریکایی
filmed
تاری چشم فیلم برداشتن از
film
تاری چشم فیلم برداشتن از
magnetic thin film memory
حافظه فیلم نازک مغناطیسی
optical
قابل تشخیص باشند توسط علامت خوان نوری و وارد کامپیوتر شوند
peripheral
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
smash hit
<idiom>
نمایش ،بازی یا فیلم خیلی موفق
She portrays a dancer in the film.
او
[زن]
نقش یک رقاص
[زن]
را در فیلم بازی می کند.
protection
کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
Black and white.
سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
scenarios
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
scenario
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
backgrounds
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
background
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
rewound
برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
unwatchable
[film, TV]
<adj.>
ارزش دیدن نداشته باشد
[فیلم یا تلویزیون]
camera-shy
کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
lenticulate
ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
What films are they showing at this cinema ( theatra house ) ?
این سینما چه فیلم هائی رانشان می دهد ؟
rewinds
برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
documentarian
کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
reprographics
ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
prescore
ضبط صدا یا موسیقی فیلم قبل از فیلمبرداری
It was filmed on location.
صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده
lithography
کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
rewind
برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com