Dictiornary-Farsi | قابلیت استیناف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
appealability	قابلیت استیناف


Other Matches

interoperability	قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution	قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
airmobility	قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
serviceability	قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
swimming capability	قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
flotation	قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
commensurability	قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession	قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
ductility	قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance	قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
appealed	استیناف
appeal	استیناف
appeals	استیناف
circuit court	دادگاه استیناف
court of a	محکمه استیناف
courts of appeal	دادگاه استیناف
court of appeal	دادگاه استیناف
court of appeals	دادگاه استیناف
appealable	قابل استیناف
appellable	قابل استیناف
appellant	استیناف دهنده
unappealable	غیرقابل استیناف
unappealabe	غیرقابل استیناف
inappellable	غیرقابل استیناف
appealer	استیناف دهنده
to lodge an a	عرضحال استیناف دادن
inappealable	غیر قابل استیناف
repleader	درخواست تجدیدنظر استیناف
unappealing	غیر قابل استیناف
strain hardenability	قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
court of appeal	محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
court of appeal	دادگاه عالی محکمه استیناف
courts of appeal	محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
courts of appeal	دادگاه عالی محکمه استیناف
appealed	تشبث کردن استیناف دادن
lord chief justice	رئیس کل محکمه استیناف انگلستان
appeal [to] or [for]	درخواست [برای] [استیناف در دادگاه]
appeals	تشبث کردن استیناف دادن
appeal	تشبث کردن استیناف دادن
united court of customs	appeals patent and دادگاه متحد استیناف و امورگمرکی و ثبت اختراعات
to appeal [to]	درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
adaptability	قابلیت
fitness	قابلیت
solvability	قابلیت حل
contemptibility	قابلیت
solubility	قابلیت حل
capacity	قابلیت
capacities	قابلیت
competence	قابلیت
susceptibility	قابلیت
eligibility	قابلیت
habilitation	قابلیت
competence	قابلیت
credential	قابلیت
qualification	قابلیت
skill	قابلیت
capability	قابلیت
abilities	قابلیت
ability	قابلیت
imitability	قابلیت تقلید
inflammability	قابلیت اشتعال
inheritability	قابلیت توارث
ignitability	قابلیت اشتعال
repeatability	قابلیت تکرار
renewability	قابلیت تجدید
reliableness	قابلیت اعتماد
inaptly	با عدم قابلیت
imputability	قابلیت اسناد
ignitability	قابلیت احتراق
ignitibility	قابلیت احتراق
reflectance	قابلیت انعکاس
vendibility	قابلیت فروش
severability	قابلیت تقسیم
ground visibility	قابلیت دیدزمینی
fusibility	قابلیت گداز
solubility	قابلیت انحلال
fusibility	قابلیت ذوب
fungibility	قابلیت تعویض
severability	قابلیت سواشدن
reproducibility	قابلیت تکثیر
hardenability	قابلیت سختی
retractility	قابلیت انقباض
salability	قابلیت فروش
habitableness	قابلیت سکونت
serializability	قابلیت تسلسل
serviceability	قابلیت استفاده
habitability	قابلیت سکنی
serviceability	قابلیت تعمیر
resectability	قابلیت برش
intelligibility	قابلیت فهم
potability	قابلیت حمل
potability	قابلیت شرب
maneuverability	قابلیت مانور
portability	قابلیت انتقال
portability	قابلیت حمل
portability	قابلیت ترابری
pliability	قابلیت خمیدگی
meltability	قابلیت گداختن
permeability	قابلیت تراوایی
perceptibility	قابلیت درک
penetrability	قابلیت نفوذ
navigability	قابلیت کشتیرانی
moveability	قابلیت حرکت
manageability	قابلیت اداره
malleability	قابلیت انعطاف
practicableness	قابلیت عبور
readability	قابلیت خواندن
quench aging property	قابلیت بهسازی
punishability	قابلیت مجازات
preventability	قابلیت جلوگیری
presentability	قابلیت ارائه
interchangeability	قابلیت تبادل
interchangeability	قابلیت تعویض
interpretability	قابلیت تفسیر
interpretability	قابلیت توجیه
machinability	قابلیت تراش
magnetic susceptibility	قابلیت مغناطیسی
opposability	قابلیت تقابل
pregnability	قابلیت تسخیر
predicability	قابلیت اسناد
motor ability	قابلیت حرکت
provability	قابلیت اثبات
applicability	قابلیت اجرا
application [applicability]	قابلیت اجرا
availability	قابلیت اجرا
usability	قابلیت اجرا
usefulness	قابلیت اجرا
applicability	قابلیت استفاده
application [applicability]	قابلیت استفاده
reliability	قابلیت اطمینان
failure safety	قابلیت اعتماد
reliability	قابلیت اعتماد
failure safety	قابلیت اطمینان
usefulness	قابلیت استفاده
stickability	قابلیت مقاومت
tenability	قابلیت نگهداری
tolerability	قابلیت پذیرش
trafficability	قابلیت عبور
trannlatability	قابلیت ترجمه
trannlatability	قابلیت انقال
transmissibility	قابلیت فرستادن
transmissibility	قابلیت انتقال
transportability	قابلیت حمل
tenability	قابلیت تصرف
tempering quality	قابلیت بهبود
stickability	قابلیت محافظت
stretchability	قابلیت بسط
suability	قابلیت تعقیب
survivability	قابلیت باززیستی
swivelling feature	قابلیت نوسان
tactility	قابلیت لمس
tensibility	قابلیت کشش
tensility	قابلیت کشش
trustiness	قابلیت اعتماد
trustworthiness	قابلیت اعتماد
usability	قابلیت استفاده
veniality	قابلیت اغماض
versatility	قابلیت تغییر
vibratility	: قابلیت ارتعاش
volatileness	قابلیت تبخیر
weldability	قابلیت جوشکاری
wettability	قابلیت خیسی
forgeability	قابلیت اهنگری
elasticity	قابلیت ارتجاع
combustibility	قابلیت سوزش
combinability	قابلیت ترکیب
absorbability	قابلیت جذب
absorbency	قابلیت جذب
absorptivity	قابلیت جذب
adaptableness	قابلیت توافق
addibility	قابلیت افزایش
adhesiveness	قابلیت چسبندگی
divisibility	قابلیت تقسیم
distensibility	قابلیت انبساط
visibility	قابلیت دید
visibility	قابلیت رویت
productivity	قابلیت تولید
dependability	قابلیت اطمینان
combustiblity	قابلیت احتراق
adaptability	قابلیت انطباق
computability	قابلیت محاسبه
comparability	قابلیت قیاس
conceivability	قابلیت تصور
combustibility	قابلیت اشتعال
edibility	قابلیت خوردن
resilience	قابلیت ارتجاع
dissolubility	قابلیت انحلال
adjusability	قابلیت تطبیق
dis qualified	فاقد قابلیت
castability	قابلیت ریزش
culpability	قابلیت مجازات
audibility	قابلیت استماع
controllability	قابلیت کنترل
corruptibility	قابلیت فساد
conductibility	قابلیت هدایت
brushability	قابلیت رنگرزی
convertibility	قابلیت تبدیل
conversableness	قابلیت معاشرت