Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (12 milliseconds)
English	Persian
liquidity	قابلیت تبدیل به پول
Search result with all words
convertibility	قابلیت تبدیل
convertibility	قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف
Other Matches
interoperability	قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution	قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility	قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
serviceability	قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
flotation	قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
swimming capability	قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
commensurability	قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession	قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
ductility	قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance	قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
novatio non presumiter	تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
strain hardenability	قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
conversion scale	مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration	تبدیل صورت تبدیل هیئت
restitution	تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
assembler	اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to hexadecimal conversion	تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion	تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
conversion	1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions	1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
qualification	قابلیت
competence	قابلیت
fitness	قابلیت
credential	قابلیت
solvability	قابلیت حل
competence	قابلیت
contemptibility	قابلیت
skill	قابلیت
ability	قابلیت
abilities	قابلیت
habilitation	قابلیت
adaptability	قابلیت
susceptibility	قابلیت
capability	قابلیت
capacities	قابلیت
solubility	قابلیت حل
capacity	قابلیت
eligibility	قابلیت
severability	قابلیت سواشدن
serviceability	قابلیت تعمیر
severability	قابلیت تقسیم
adaptability	قابلیت انطباق
transmissibility	قابلیت فرستادن
elasticity	قابلیت ارتجاع
fissility	قابلیت انشقاق
comparability	قابلیت قیاس
solubility	قابلیت انحلال
flammability	قابلیت اشتعال
resilience	قابلیت ارتجاع
visibility	قابلیت رویت
expandability	قابلیت توسعه
expandability	قابلیت انبساط
excitability	قابلیت تحریک
tolerability	قابلیت پذیرش
trafficability	قابلیت عبور
exchangeability	قابلیت معاوضه
trannlatability	قابلیت ترجمه
trannlatability	قابلیت انقال
absorbability	قابلیت جذب
absorbency	قابلیت جذب
absorptivity	قابلیت جذب
erodibility	قابلیت فرسایش
erectility	قابلیت نعوظ
emissivity	قابلیت انتشار
transmissibility	قابلیت انتقال
fermentability	قابلیت تخمیر
expansibility	قابلیت انبساط
tenability	قابلیت نگهداری
stickability	قابلیت مقاومت
stickability	قابلیت محافظت
visibility	قابلیت دید
stretchability	قابلیت بسط
suability	قابلیت تعقیب
survivability	قابلیت باززیستی
extensibility	قابلیت کشش
swivelling feature	قابلیت نوسان
extensibility	قابلیت تمدید
explosiveness	قابلیت انفجار
tactility	قابلیت لمس
tensibility	قابلیت کشش
tensility	قابلیت کشش
tempering quality	قابلیت بهبود
tenability	قابلیت تصرف
emissivity	قابلیت نشر
maneuverability	قابلیت مانور
inflammability	قابلیت اشتعال
perceptibility	قابلیت درک
inaptly	با عدم قابلیت
imputability	قابلیت اسناد
imitability	قابلیت تقلید
ignitibility	قابلیت احتراق
ignitability	قابلیت احتراق
ignitability	قابلیت اشتعال
permeability	قابلیت تراوایی
accessibility	قابلیت وصول
acceptability	قابلیت قبول
hardenability	قابلیت سختی
habitableness	قابلیت سکونت
pliability	قابلیت خمیدگی
habitability	قابلیت سکنی
portability	قابلیت ترابری
portability	قابلیت حمل
penetrability	قابلیت نفوذ
inheritability	قابلیت توارث
manageability	قابلیت اداره
malleability	قابلیت انعطاف
magnetic susceptibility	قابلیت مغناطیسی
machinability	قابلیت تراش
meltability	قابلیت گداختن
interpretability	قابلیت توجیه
motor ability	قابلیت حرکت
interpretability	قابلیت تفسیر
capability	صلاحیت قابلیت
moveability	قابلیت حرکت
navigability	قابلیت کشتیرانی
dependable	قابلیت اطمینان
interchangeability	قابلیت تعویض
opposability	قابلیت تقابل
interchangeability	قابلیت تبادل
variability	قابلیت تنظیم
intelligibility	قابلیت فهم
portability	قابلیت انتقال
reflectance	قابلیت انعکاس
reliableness	قابلیت اعتماد
efficiency	قابلیت کاردانی
renewability	قابلیت تجدید
repeatability	قابلیت تکرار
reproducibility	قابلیت تکثیر
resectability	قابلیت برش
productivity	قابلیت تولید
retractility	قابلیت انقباض
salability	قابلیت فروش
forgeability	قابلیت اهنگری
conviviality	قابلیت امیزش
vendibility	قابلیت فروش
fordability	قابلیت عبور
serializability	قابلیت تسلسل
serviceability	قابلیت استفاده
fungibility	قابلیت تعویض
readability	قابلیت خواندن
potability	قابلیت شرب
ground visibility	قابلیت دیدزمینی
potability	قابلیت حمل
usefulness	قابلیت استفاده
practicableness	قابلیت عبور
predicability	قابلیت اسناد
pregnability	قابلیت تسخیر
presentability	قابلیت ارائه
preventability	قابلیت جلوگیری
fusibility	قابلیت گداز
fusibility	قابلیت ذوب
disability	عدم قابلیت
disabilities	عدم قابلیت
punishability	قابلیت مجازات
quench aging property	قابلیت بهسازی
elasticity	قابلیت ارتجاعی
flexility	قابلیت تغییر
adaptableness	قابلیت توافق
throughput	قابلیت عبوردهی
changeableness	قابلیت تغییریاتبدیل
flexibility	قابلیت انعطاف
reliability	قابلیت اطمینان
conductivity	قابلیت هدایت
reliability	قابلیت اعتماد
controllability	قابلیت کنترل
provability	قابلیت اثبات
conceivability	قابلیت تصور
communicability	قابلیت ارتباط
computability	قابلیت محاسبه
compressibility	قابلیت فشردگی
applicability	قابلیت اجرا
application [applicability]	قابلیت اجرا
availability	قابلیت اجرا
comprehensibility	قابلیت درک
usability	قابلیت اجرا
usefulness	قابلیت اجرا
compactibility	قابلیت تراکم
applicability	قابلیت استفاده
comparableness	قابلیت مقایسه
application [applicability]	قابلیت استفاده
combustiblity	قابلیت تراکم
combustiblity	قابلیت انفجار
combustiblity	قابلیت احتراق
coagulability	قابلیت انعقاد
conductibility	قابلیت هدایت
failure safety	قابلیت اعتماد
reliability	قابلیت اعتماد
combinability	قابلیت ترکیب
failure safety	قابلیت اطمینان
combustibility	قابلیت سوزش
reliability	قابلیت اطمینان
combustibility	قابلیت اشتعال
veniality	قابلیت اغماض
addibility	قابلیت افزایش
dis qualified	فاقد قابلیت
volatileness	قابلیت تبخیر
digestibility	قابلیت هضم
susceptibility	قابلیت حساسسیت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com