English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
English Persian
alterability قابلیت تغییر
flexility قابلیت تغییر
versatility قابلیت تغییر
Search result with all words
composition and make up terminal صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد
deformability قابلیت تغییر شکل پذیری
Other Matches
interoperability قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
airmobility قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
elasticity خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
flotation قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
serviceability قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
electromagnetic compatability قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
swimming capability قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
commensurability قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
ductility قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
strain hardenability قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changes تغییر کردن تغییر دادن
changed تغییر کردن تغییر دادن
changing تغییر کردن تغییر دادن
change تغییر کردن تغییر دادن
change over تغییر روش تغییر رویه
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
fitness قابلیت
competence قابلیت
solvability قابلیت حل
abilities قابلیت
ability قابلیت
eligibility قابلیت
skill قابلیت
habilitation قابلیت
competence قابلیت
credential قابلیت
solubility قابلیت حل
adaptability قابلیت
qualification قابلیت
susceptibility قابلیت
capacity قابلیت
capacities قابلیت
capability قابلیت
contemptibility قابلیت
provability قابلیت اثبات
attainability قابلیت حصول
comparableness قابلیت مقایسه
imputability قابلیت اسناد
confidentiality قابلیت اعتماد
comprehensibility قابلیت درک
culpability قابلیت مجازات
compactibility قابلیت تراکم
stickability قابلیت محافظت
stickability قابلیت مقاومت
audibility قابلیت استماع
ignitability قابلیت اشتعال
ignitability قابلیت احتراق
ignitibility قابلیت احتراق
imitability قابلیت تقلید
compressibility قابلیت فشردگی
conductivity قابلیت هدایت
conductibility قابلیت هدایت
inflammability قابلیت اشتعال
inheritability قابلیت توارث
corruptibility قابلیت فساد
convertibility قابلیت تبدیل
conversableness قابلیت معاشرت
controllability قابلیت کنترل
susceptibility قابلیت حساسسیت
transmissibility قابلیت فرستادن
tenability قابلیت نگهداری
capability صلاحیت قابلیت
computability قابلیت محاسبه
approachability قابلیت تقرب
conceivability قابلیت تصور
inaptly با عدم قابلیت
tempering quality قابلیت بهبود
tenability قابلیت تصرف
fusibility قابلیت گداز
applicability قابلیت اجراء
appealability قابلیت استیناف
castability قابلیت ریزش
tensility قابلیت کشش
acceptability قابلیت قبول
variability قابلیت تنظیم
changeableness قابلیت تغییریاتبدیل
tactility قابلیت لمس
distensibility قابلیت انبساط
fissility قابلیت انشقاق
flammability قابلیت اشتعال
dissolubility قابلیت انحلال
combinability قابلیت ترکیب
fordability قابلیت عبور
forgeability قابلیت اهنگری
divisibility قابلیت تقسیم
combustibility قابلیت سوزش
pourability قابلیت ریزش
suability قابلیت تعقیب
dis qualified فاقد قابلیت
fermentability قابلیت تخمیر
survivability قابلیت باززیستی
coagulability قابلیت انعقاد
emissivity قابلیت نشر
emissivity قابلیت انتشار
accessibility قابلیت وصول
swivelling feature قابلیت نوسان
edibility قابلیت خوردن
erectility قابلیت نعوظ
erodibility قابلیت فرسایش
exchangeability قابلیت معاوضه
excitability قابلیت تحریک
expandability قابلیت انبساط
expandability قابلیت توسعه
expansibility قابلیت انبساط
explosiveness قابلیت انفجار
extensibility قابلیت تمدید
extensibility قابلیت کشش
fungibility قابلیت تعویض
fusibility قابلیت ذوب
combustiblity قابلیت تراکم
tolerability قابلیت پذیرش
trafficability قابلیت عبور
trannlatability قابلیت ترجمه
habitableness قابلیت سکونت
hardenability قابلیت سختی
conviviality قابلیت امیزش
tensibility قابلیت کشش
communicability قابلیت ارتباط
dependability قابلیت اعتماد
habitability قابلیت سکنی
dependability قابلیت اطمینان
disability عدم قابلیت
disabilities عدم قابلیت
combustibility قابلیت اشتعال
stretchability قابلیت بسط
calculability قابلیت شمارش
dependable قابلیت اطمینان
elasticity قابلیت ارتجاع
digestibility قابلیت هضم
elasticity قابلیت ارتجاعی
brushability قابلیت رنگرزی
ground visibility قابلیت دیدزمینی
combustiblity قابلیت احتراق
efficiency قابلیت کاردانی
destructibility قابلیت انهدام
combustiblity قابلیت انفجار
trannlatability قابلیت انقال
disqualifications سلب قابلیت
failure safety قابلیت اعتماد
reliability قابلیت اعتماد
failure safety قابلیت اطمینان
permeability قابلیت تراوایی
adaptability قابلیت انطباق
flexibility قابلیت انعطاف
reliability قابلیت اطمینان
reliability قابلیت اطمینان
reliability قابلیت اعتماد
pliability قابلیت خمیدگی
perceptibility قابلیت درک
throughput قابلیت عبوردهی
penetrability قابلیت نفوذ
usability قابلیت استفاده
visibility قابلیت دید
visibility قابلیت رویت
availability قابلیت استفاده
resilience قابلیت ارتجاع
motor ability قابلیت حرکت
moveability قابلیت حرکت
veniality قابلیت اغماض
navigability قابلیت کشتیرانی
comparability قابلیت قیاس
opposability قابلیت تقابل
vibratility : قابلیت ارتعاش
volatileness قابلیت تبخیر
severability قابلیت تقسیم
severability قابلیت سواشدن
productivity قابلیت تولید
serviceability قابلیت تعمیر
reliableness قابلیت اعتماد
renewability قابلیت تجدید
applicability قابلیت اجرا
repeatability قابلیت تکرار
application [applicability] قابلیت اجرا
reproducibility قابلیت تکثیر
availability قابلیت اجرا
usability قابلیت اجرا
usefulness قابلیت اجرا
applicability قابلیت استفاده
application [applicability] قابلیت استفاده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com