Dictiornary-Farsi | قابلیت گداز | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
fusibility	قابلیت گداز


Other Matches

interoperability	قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution	قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility	قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
serviceability	قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
flotation	قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
swimming capability	قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
commensurability	قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession	قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
reflectance	قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility	قابلیت کشش قابلیت تورق
deliquescence	گداز
fusion	گداز
fusions	گداز
melting	گداز
smelting	گداز
liquation	گداز
melts	گداز
melt	گداز
fusibility	گداز پذیری
infusibility	گداز نا پذیری
infusible	گداز نا پذیر
melting furnace	کوره گداز
fusion	گداز ذوب
fusion	ذوب گداز
first order transition	گداز مرتبه یک
slag	گداز اتشفشانی
fusions	گداز ذوب
liquation	گداز ابگونسازی
iron founder	اهن گداز
melting point	نقطه گداز
liquation	گداز جزیی
transient flow	جریان گداز
f.n.p	نقطه گداز
fusion point	نقطه گداز
fusible	گداز پذیر
fusions	ذوب گداز
fusible	زود گداز
nuclear fusion	گداز هستهای
liquefiable	گداز پذیر
foundries	کارخانه گداز فلز
foundry	کارخانه گداز فلز
MPs	مخفف نقطهی گداز
flux	گداز تغییرات پی درپی
melting point	نقطه ذوب یا گداز
MP	مخفف نقطهی گداز
soldering flux	گداز اور لحیم کاری
strain hardenability	قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
ablation [melting of snow or ice]	گداز [آب شدن] [سطح کوه یخ یا برف]
ablate	کنده شدن و از بین رفتن موادسطحی یک جسم در اثر تبخیرو گداز و غیره
habilitation	قابلیت
credential	قابلیت
qualification	قابلیت
competence	قابلیت
solvability	قابلیت حل
contemptibility	قابلیت
adaptability	قابلیت
skill	قابلیت
fitness	قابلیت
solubility	قابلیت حل
capacity	قابلیت
capacities	قابلیت
abilities	قابلیت
competence	قابلیت
susceptibility	قابلیت
ability	قابلیت
capability	قابلیت
eligibility	قابلیت
fungibility	قابلیت تعویض
weldability	قابلیت جوشکاری
fusibility	قابلیت ذوب
edibility	قابلیت خوردن
practicableness	قابلیت عبور
predicability	قابلیت اسناد
severability	قابلیت تقسیم
tenability	قابلیت نگهداری
tolerability	قابلیت پذیرش
trafficability	قابلیت عبور
trannlatability	قابلیت ترجمه
trannlatability	قابلیت انقال
wettability	قابلیت خیسی
hardenability	قابلیت سختی
habitableness	قابلیت سکونت
habitability	قابلیت سکنی
ground visibility	قابلیت دیدزمینی
transmissibility	قابلیت فرستادن
volatileness	قابلیت تبخیر
emissivity	قابلیت نشر
exchangeability	قابلیت معاوضه
excitability	قابلیت تحریک
expandability	قابلیت انبساط
expandability	قابلیت توسعه
expansibility	قابلیت انبساط
versatility	قابلیت تغییر
fermentability	قابلیت تخمیر
explosiveness	قابلیت انفجار
extensibility	قابلیت تمدید
extensibility	قابلیت کشش
fissility	قابلیت انشقاق
flammability	قابلیت اشتعال
erodibility	قابلیت فرسایش
emissivity	قابلیت انتشار
vibratility	: قابلیت ارتعاش
transportability	قابلیت حمل
transmissibility	قابلیت انتقال
erectility	قابلیت نعوظ
trustiness	قابلیت اعتماد
forgeability	قابلیت اهنگری
trustworthiness	قابلیت اعتماد
fordability	قابلیت عبور
usability	قابلیت استفاده
flexility	قابلیت تغییر
veniality	قابلیت اغماض
readability	قابلیت خواندن
retractility	قابلیت انقباض
salability	قابلیت فروش
vendibility	قابلیت فروش
serializability	قابلیت تسلسل
maneuverability	قابلیت مانور
manageability	قابلیت اداره
serviceability	قابلیت استفاده
malleability	قابلیت انعطاف
serviceability	قابلیت تعمیر
pliability	قابلیت خمیدگی
magnetic susceptibility	قابلیت مغناطیسی
severability	قابلیت سواشدن
machinability	قابلیت تراش
pregnability	قابلیت تسخیر
presentability	قابلیت ارائه
resectability	قابلیت برش
penetrability	قابلیت نفوذ
reflectance	قابلیت انعکاس
navigability	قابلیت کشتیرانی
moveability	قابلیت حرکت
reliableness	قابلیت اعتماد
renewability	قابلیت تجدید
repeatability	قابلیت تکرار
perceptibility	قابلیت درک
quench aging property	قابلیت بهسازی
permeability	قابلیت تراوایی
preventability	قابلیت جلوگیری
opposability	قابلیت تقابل
reproducibility	قابلیت تکثیر
meltability	قابلیت گداختن
usefulness	قابلیت استفاده
portability	قابلیت ترابری
portability	قابلیت حمل
potability	قابلیت شرب
inaptly	با عدم قابلیت
survivability	قابلیت باززیستی
potability	قابلیت حمل
swivelling feature	قابلیت نوسان
tactility	قابلیت لمس
imputability	قابلیت اسناد
tensibility	قابلیت کشش
tensility	قابلیت کشش
imitability	قابلیت تقلید
ignitibility	قابلیت احتراق
ignitability	قابلیت احتراق
ignitability	قابلیت اشتعال
tempering quality	قابلیت بهبود
suability	قابلیت تعقیب
stretchability	قابلیت بسط
solubility	قابلیت انحلال
interpretability	قابلیت توجیه
interpretability	قابلیت تفسیر
portability	قابلیت انتقال
interchangeability	قابلیت تعویض
interchangeability	قابلیت تبادل
intelligibility	قابلیت فهم
inheritability	قابلیت توارث
inflammability	قابلیت اشتعال
stickability	قابلیت مقاومت
stickability	قابلیت محافظت
punishability	قابلیت مجازات
tenability	قابلیت تصرف
alterability	قابلیت تغییر
adaptability	قابلیت انطباق
productivity	قابلیت تولید
capability	صلاحیت قابلیت
dependable	قابلیت اطمینان
variability	قابلیت تنظیم
motor ability	قابلیت حرکت
accessibility	قابلیت وصول
acceptability	قابلیت قبول
comparability	قابلیت قیاس
adjusability	قابلیت تنظیم
adjusability	قابلیت تطبیق
adhesiveness	قابلیت چسبندگی
addibility	قابلیت افزایش
adaptableness	قابلیت توافق
absorptivity	قابلیت جذب
absorbency	قابلیت جذب
absorbability	قابلیت جذب
visibility	قابلیت دید
visibility	قابلیت رویت
resilience	قابلیت ارتجاع
failure safety	قابلیت اعتماد
viability	قابلیت زیستن