| Total search result: 201 (18 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| pracitcable |
قابل اجرا صورت پذیر |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| makeable <adj.> |
اجرا پذیر |
| workable <adj.> |
اجرا پذیر |
| practicable <adj.> |
اجرا پذیر |
| feasible <adj.> |
اجرا پذیر |
| executable <adj.> |
اجرا پذیر |
| achievable <adj.> |
اجرا پذیر |
| executable |
اجرا پذیر |
| makable <adj.> |
اجرا پذیر |
| contrivable <adj.> |
اجرا پذیر |
| makable [spv. makeable] <adj.> |
اجرا پذیر |
| manageable <adj.> |
اجرا پذیر |
| doable <adj.> |
اجرا پذیر |
| possible [doable, feasible] <adj.> |
اجرا پذیر |
| executable statement |
حکم اجرا پذیر |
| printers |
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند |
| printer |
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند |
| escrow |
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد |
| workable <adj.> |
صورت پذیر |
| makable <adj.> |
صورت پذیر |
| executable <adj.> |
صورت پذیر |
| contrivable <adj.> |
صورت پذیر |
| doable <adj.> |
صورت پذیر |
| feasible <adj.> |
صورت پذیر |
| practicable <adj.> |
صورت پذیر |
| makable [spv. makeable] <adj.> |
صورت پذیر |
| makeable <adj.> |
صورت پذیر |
| manageable <adj.> |
صورت پذیر |
| possible [doable, feasible] <adj.> |
صورت پذیر |
| achievable <adj.> |
صورت پذیر |
| electronically programmable |
برنامه پذیر به صورت الکترونیکی |
| practicable |
صورت پذیر عبور کردنی |
| miscible |
قابل اختلاط حل پذیر |
| filtrable |
قابل پالایش تصفیه پذیر |
| hereditable |
قابل توارث وارثت پذیر |
| filterable |
قابل پالایش تصفیه پذیر |
| commutable |
دگرگونی پذیر قابل تبدیل |
| divisible |
قابل قسمت بخش پذیر |
| ductile |
قابل انبساط شکل پذیر |
| propitiable |
قابل تسکین استمالت پذیر |
| pardoable |
امرزش پذیر قابل بخشش |
| dependable |
قابل اعتماد توکل پذیر |
| executable |
قابل اجرا |
| workable <adj.> |
قابل اجرا |
| achievable <adj.> |
قابل اجرا |
| practicable |
قابل اجرا |
| possible [doable, feasible] <adj.> |
قابل اجرا |
| contrivable <adj.> |
قابل اجرا |
| makeable <adj.> |
قابل اجرا |
| makable [spv. makeable] <adj.> |
قابل اجرا |
| practicable <adj.> |
قابل اجرا |
| feasible <adj.> |
قابل اجرا |
| executable <adj.> |
قابل اجرا |
| utilitarian [useful] <adj.> |
قابل اجرا |
| doable <adj.> |
قابل اجرا |
| executory |
قابل اجرا |
| useful <adj.> |
قابل اجرا |
| utilisable [British] <adj.> |
قابل اجرا |
| accomplishable |
قابل اجرا |
| effective |
قابل اجرا |
| proper <adj.> |
قابل اجرا |
| utilizable <adj.> |
قابل اجرا |
| manageable <adj.> |
قابل اجرا |
| practical <adj.> |
قابل اجرا |
| functional <adj.> |
قابل اجرا |
| convenient <adj.> |
قابل اجرا |
| appropriate [for an occasion] <adj.> |
قابل اجرا |
| purpose-built <adj.> |
قابل اجرا |
| usable <adj.> |
قابل اجرا |
| suitable <adj.> |
قابل اجرا |
| purposive <adj.> |
قابل اجرا |
| purposeful <adj.> |
قابل اجرا |
| makable <adj.> |
قابل اجرا |
| enforcible |
قابل اجرا |
| applicable <adj.> |
قابل اجرا |
| enforceable |
قابل اجرا |
| inelastic |
غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر |
| reproducible |
قابل تولید مجدد تجدید پذیر |
| fixes |
برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود |
| notify handler |
مجموعه دستورات که در صورت دریافت پیام مهم اجرا می شوند |
| fix |
برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود |
| to come into operation |
قابل اجرا شدن |
| to take effect |
قابل اجرا شدن |
| to inure |
قابل اجرا شدن |
| facile |
باسانی قابل اجرا |
| come to effect |
قابل اجرا شدن |
| applicable law |
قانون قابل اجرا |
| to go into effect |
قابل اجرا شدن |
| inapplicable |
غیر قابل اجرا |
| inexecutable <adj.> |
غیر قابل اجرا |
| unfeasible <adj.> |
غیر قابل اجرا |
| impracticable <adj.> |
غیر قابل اجرا |
| post obit |
قابل اجرا پس از مرگ |
| unenforceable |
غیر قابل اجرا |
| efective |
موثر قابل اجرا |
| applies |
قابل اجرا بودن |
| applying |
قابل اجرا بودن |
| executable form |
شکل قابل اجرا |
| executable form |
فرم قابل اجرا |
| come into operation |
قابل اجرا شدن |
| inexecutable |
غیر قابل اجرا |
| apply |
قابل اجرا بودن |
| transpirable |
قابل ترشح فاش شدنی رخنه پذیر |
| bondable |
قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر |
| subdividable |
قابل تقسیم بچند بخش بخشیزه پذیر |
| binds |
به صورتی که قابل اجرا باشد |
| bind |
به صورتی که قابل اجرا باشد |
| inapplicable |
غیر قابل اجرا نامناسب |
| while loop |
دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند |
| to enter into force as from |
قابل اجرا [قانونی] شدن از زمان |
| N.A |
مخفف به معنای غیر قابل اجرا |
| binders |
را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند |
| aix |
ی از UNIX محصول IBM قابل اجرا در PCهایش |
| machine |
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد |
| irreversible process |
پردازش که پس از یک بار اجرا قابل برگشت نیست |
| machines |
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد |
binder |
را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند |
| machined |
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد |
| logs |
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید |
| log |
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید |
| object language programming |
برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص |
| pass |
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن |
| reprogram |
تغییردادن برنامه به طوری که روی کامپیوتردیگری قابل اجرا باشد |
| passed |
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن |
| portable |
برنامهای که روی سیستمهای کامپیوتری مختلف قابل اجرا است |
| passes |
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن |
| overlays |
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند |
| overlaying |
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند |
| overlay |
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند |
| air portable |
قابل حمل به صورت محمول هوایی |
| pocket judgment |
سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است |
| chaining |
به این ترتیب برنامههای بزرگتر فرفیت حافظه نیز قابل اجرا هستند |
| run duration |
کتابخانه توابع که توسط برنامه کاربردی در حین اجرا قابل دستیابی است |
| Taligent |
سیستم عامل ساخت IBM وApple که درPC وMacintosh قابل اجرا است |
| decision |
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد |
| decisions |
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد |
| presumptive instruction |
دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد |
| overlaying |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
| overlay |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
| overlays |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
| loads |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
| load |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
| terminate and stay resident program |
برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند |
| machined |
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است |
| machine |
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است |
| machines |
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است |
| dedicated |
کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست |
| viruses |
امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای |
| virus |
امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای |
| device |
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است |
| devices |
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است |
| appliance computer |
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است |
| What You See Is All You Get |
برنامهای که خروجی صفحه نمایش آن به صورت دیگر قابل چاپ نباشد. |
| ciphers |
سیستم ارسال پیام به صورت غیر قابل خواندن با کلید رمز |
| cipher |
سیستم ارسال پیام به صورت غیر قابل خواندن با کلید رمز |
| visualization |
تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد |
| cyphers |
سیستم ارسال پیام به صورت غیر قابل خواندن با کلید رمز |
| ScriptX |
ابزار نشر و امکاناتی که امکان نوشتن برنامههای کاربردی چند رسانهای میدهد که در محیطهای مختلف قابل اجرا |
| inventory |
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی |
| byte |
ارسال بایتهای داده پیاپی بیتهایی که به صورت سریال یا موازی قابل ارسالند |
| bytes |
ارسال بایتهای داده پیاپی بیتهایی که به صورت سریال یا موازی قابل ارسالند |
| tests |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
| tested |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
| test |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
| card |
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود |
| cards |
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود |
| segments |
تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند |
| segment |
تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند |
| postscript |
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود |
| postscripts |
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود |
| compile |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
| compiled |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
| compiles |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
| compiling |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
| universal |
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است |
| partition |
تقسیم دیسک سخت به دو یا چند درایو منط قی که به صورت درایوهای جداگانه قابل دستیابی اند |
| partitions |
تقسیم دیسک سخت به دو یا چند درایو منط قی که به صورت درایوهای جداگانه قابل دستیابی اند |
| exhaustable resources |
منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن |
| bombed |
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد |
| bombs |
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد |
| bombed out |
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد |
| bomb |
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد |
| shapable |
شکل پذیر قابل شکل گیری |
| plastic |
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر |
| dynamic |
اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا |
| dynamically |
اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا |
| non dedicated server |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است |
| programmable read only memory |
حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی |
| commoners |
داده یا دستور برنامه به صورت استاندارد که توسط سایر پردازنده ها یا کامپیوتر هاو مفسر ها قابل فهم است |
| common |
داده یا دستور برنامه به صورت استاندارد که توسط سایر پردازنده ها یا کامپیوتر هاو مفسر ها قابل فهم است |
| critical raynold's number |
عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد |
| commonest |
داده یا دستور برنامه به صورت استاندارد که توسط سایر پردازنده ها یا کامپیوتر هاو مفسر ها قابل فهم است |
| background program |
برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد |
| executive agreement |
موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا |
| pan |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
| pans |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
| pan- |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
| winchester disk |
دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست |
| inferable |
قابل استنتاج استنتاج پذیر |
| inferrible |
قابل استنتاج استنتاج پذیر |
| conventional RAM |
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند |