Total search result: 201 (23 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
serviceableness |
قابل استفاده بودن |
|
|
Other Matches |
|
collective goods |
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود |
profiteer |
استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن |
profiteers |
استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن |
friendly front end |
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است |
archival quality |
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود |
defect skipping |
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است |
presumable |
قابل استنباط قابل استفاده |
usages |
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن |
usage |
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن |
suitable <adj.> |
قابل استفاده |
functional <adj.> |
قابل استفاده |
serviceable |
قابل استفاده |
profitable |
قابل استفاده |
exploitable |
قابل استفاده |
advantageous <adj.> |
قابل استفاده |
beneficial <adj.> |
قابل استفاده |
valuable <adj.> |
قابل استفاده |
utilitarian [useful] <adj.> |
قابل استفاده |
utile [archaic] [useful] <adj.> |
قابل استفاده |
helpful <adj.> |
قابل استفاده |
appropriate [for an occasion] <adj.> |
قابل استفاده |
convenient <adj.> |
قابل استفاده |
handy [useful] <adj.> |
قابل استفاده |
expedient <adj.> |
قابل استفاده |
practicable <adj.> |
قابل استفاده |
proper <adj.> |
قابل استفاده |
purpose-built <adj.> |
قابل استفاده |
purposeful <adj.> |
قابل استفاده |
purposive <adj.> |
قابل استفاده |
applicatory <adj.> |
قابل استفاده |
fit for use |
قابل استفاده |
handiest |
قابل استفاده |
practical <adj.> |
قابل استفاده |
usable <adj.> |
قابل استفاده |
practicals |
قابل استفاده |
handy <adj.> |
قابل استفاده |
handier |
قابل استفاده |
allowable |
قابل استفاده |
utilisable [British] <adj.> |
قابل استفاده |
utilizable <adj.> |
قابل استفاده |
applicable <adj.> |
قابل استفاده |
serviceable <adj.> |
قابل استفاده |
operational |
قابل استفاده |
useful <adj.> |
قابل استفاده |
available |
قابل استفاده سودمند |
instrumental |
مفید قابل استفاده |
fleet in being |
ناوگان قابل استفاده |
handier |
بسهولت قابل استفاده |
credit available |
اعتبار قابل استفاده |
handy |
بسهولت قابل استفاده |
out of commission |
غیر قابل استفاده |
operatives |
قابل استفاده موثر |
cumber |
غیر قابل استفاده |
reusable |
قابل استفاده مجدد |
commonable |
قابل استفاده عموم |
inoperable |
غیر قابل استفاده |
handiest |
بسهولت قابل استفاده |
utilizable |
قابل استفاده مصرف |
operative |
قابل استفاده موثر |
microsoft |
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد |
usable |
قابل استفاده مصرف کردنی |
useable |
قابل استفاده مصرف کردنی |
operational |
قابل استفاده مربوط به عملیات |
unserviceable |
وسایل غیر قابل استفاده |
reusable program |
برنامه قابل استفاده مجدد |
waterlog |
غیر قابل استفاده شدن |
ARQ |
قابل استفاده در برخی مودم ها |
available payload |
بازده قابل استفاده وسیله |
unavailable water |
رطوبت غیر قابل استفاده |
ready |
که منتظر است تا قابل استفاده شود |
readies |
که منتظر است تا قابل استفاده شود |
readied |
که منتظر است تا قابل استفاده شود |
through the green |
منطقه قابل استفاده در بازی گلف |
readying |
که منتظر است تا قابل استفاده شود |
have dibs on <idiom> |
درخط استفاده از چیزی بودن |
portable |
که روی کامپیوترهای مختلف قابل استفاده اند |
unix |
یک سیستم عاملی که براحتی قابل استفاده است |
user programmable terminal |
ترمینال قابل برنامه نویسی استفاده کننده |
acceptance credit |
اعتبار قابل استفاده به وسیله قبولی نویسی |
to hold water |
قابل قبول بودن |
bribable |
قابل رشوه بودن |
memorability |
قابل یادداشت بودن |
to stand comparison with |
قابل مقایسه بودن با |
to bear comparison with |
قابل مقایسه بودن با |
solvency |
قابل وصول بودن |
applies |
قابل اجرا بودن |
remerkableness |
قابل ملاحظه بودن |
apply |
قابل اجرا بودن |
to be valid |
قابل قبول بودن |
applying |
قابل اجرا بودن |
disputability |
قابل اعتراض بودن |
noteworthiness |
قابل ملاحظه بودن |
credibility |
قابل قبول بودن |
sociability |
قابل معاشرت بودن |
ends |
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده |
single |
ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است |
ended |
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده |
commoners |
تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است |
common |
تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است |
end |
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده |
usable |
آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است |
commonest |
تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است |
function |
مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند |
functioned |
مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند |
chargeable |
مین نیرو و پس از بین رفتن آن قابل استفاده است |
environments |
حجم حافظه خالی قابل استفاده توسط برنامه |
functions |
مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند |
environment |
حجم حافظه خالی قابل استفاده توسط برنامه |
spring |
جهیدن قابل ارتجاع بودن |
incomprehensibility |
غیر قابل فهم بودن |
indigestibility |
غیر قابل هضم بودن |
indivisibility |
غیر قابل تقسیم بودن |
imperceptibility |
غیر قابل مشاهده بودن |
to be available for delivery at short notice |
بلافاصله قابل تحویل بودن |
springs |
جهیدن قابل ارتجاع بودن |
irrevocability |
غیر قابل فسخ بودن |
irremovability |
غیر قابل عزل بودن |
share |
پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده |
shares |
پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده |
sound |
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود |
sounded |
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود |
soundest |
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود |
sounds |
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود |
critical path analysis |
منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است |
multi strike printer ribbon |
ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است |
cryogenic materials |
مواد یا الیاژهایی که دردماهای بسیار پایین قابل استفاده اند |
shared |
پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده |
commonest |
سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است |
common |
سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است |
commoners |
سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است |
shuttle |
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند |
shuttled |
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند |
shuttles |
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند |
effective |
آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است |
i/o |
که برای ورودی و خروجی داده به پردازنده قابل استفاده است |
irresistibleness |
غیر قابل مقاومت بودن سختی |
visibility |
قابلیت دید قابل رویت بودن |
nonerasable storage |
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست |
sector |
جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد |
sector |
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست . |
sectors |
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست . |
sectors |
جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد |
storage |
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست |
desk accessories |
وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است |
apl |
زبان برنامه نویسی سطح بالا قابل استفاده در کارهای علمی و ریاضی |
highest |
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است |
high |
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است |
highs |
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است |
re issuable notes |
اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند |
accessed |
مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایلهای ذخیره شده |
accessing |
مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایلهای ذخیره شده |
accesses |
مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایلهای ذخیره شده |
configured in |
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است |
imparity |
غیر قابل تقسیم بودن اعداد بدوقسمت مساوی |
to go down [in a particular way] with somebody |
برای کسی [به سبک ویژه ای] قابل پذیرش بودن |
typeball |
یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد |
dial in modem |
مودمی که خودکار پاسخ میدهد و در هر زمانی برای دستیابی به سیستم قابل استفاده است |
access |
مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایل های ذخیره شده |
worded |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
appliance computer |
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است |
word |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
fault |
مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است |
faults |
مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است |
faulted |
مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است |
basic |
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است |
basics |
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است |
mouse |
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد |
mouses |
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد |
rule of law |
قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی |
eds |
درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند |
portability |
گسترده به طوری که سخت افزار یا نرم افزار در سیستمهای مختلف قابل استفاده باشند |
stopped |
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند |
stop |
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند |
stopping |
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند |
DLL |
فایلی که حاوی کتابخانهای از توابعی است که توسط برنامه دیگری قابل استفاده است |
stops |
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند |
augmenting |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
augments |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
augmented |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
augment |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
hand-held |
وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند |
teletext |
روش ارسال متن و اطلاعات در یک سیگنال تلویزیون معمولی به صورت رشته بیت سری که با استفاده از کدگشای مخصوص قابل نمایش است |
case |
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب |
cases |
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب |
authentication |
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است |
pay dirt |
خاک زرگری یا خاک معدن قابل استفاده |
non dedicated server |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است |
machine |
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد |
mirrors |
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است |
mirrored |
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است |
machines |
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد |
machined |
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد |
mirror |
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است |
logical |
حرفی که به دیسک درایو یا فضای ذخیره سازی انتساب میشود که به عنوان درایو محل قابل استفاده است |
standards |
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد |
standard |
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد |
literacy |
اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی |
defaulted |
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد |
default |
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد |
defaulting |
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد |