English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
commonable قابل استفاده عموم
Other Matches
common user supplies کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
common user items کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
eminent domain قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
deodand چیزیکه دولت برای استفاده عموم ضبط میکردزیرامایه مرگ کسی شده
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
dediction of way هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
defect skipping روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
presumable قابل استنباط قابل استفاده
allowable قابل استفاده
profitable قابل استفاده
practicals قابل استفاده
applicatory <adj.> قابل استفاده
practical <adj.> قابل استفاده
appropriate [for an occasion] <adj.> قابل استفاده
purposive <adj.> قابل استفاده
purposeful <adj.> قابل استفاده
convenient <adj.> قابل استفاده
purpose-built <adj.> قابل استفاده
proper <adj.> قابل استفاده
practicable <adj.> قابل استفاده
functional <adj.> قابل استفاده
fit for use قابل استفاده
valuable <adj.> قابل استفاده
useful <adj.> قابل استفاده
utilisable [British] <adj.> قابل استفاده
utilizable <adj.> قابل استفاده
applicable <adj.> قابل استفاده
utilitarian [useful] <adj.> قابل استفاده
utile [archaic] [useful] <adj.> قابل استفاده
helpful <adj.> قابل استفاده
handy [useful] <adj.> قابل استفاده
expedient <adj.> قابل استفاده
beneficial <adj.> قابل استفاده
advantageous <adj.> قابل استفاده
exploitable قابل استفاده
usable <adj.> قابل استفاده
serviceable قابل استفاده
serviceable <adj.> قابل استفاده
operational قابل استفاده
handier قابل استفاده
handiest قابل استفاده
handy <adj.> قابل استفاده
suitable <adj.> قابل استفاده
out of commission غیر قابل استفاده
utilizable قابل استفاده مصرف
operative قابل استفاده موثر
operatives قابل استفاده موثر
inoperable غیر قابل استفاده
handy بسهولت قابل استفاده
reusable قابل استفاده مجدد
fleet in being ناوگان قابل استفاده
credit available اعتبار قابل استفاده
serviceableness قابل استفاده بودن
available قابل استفاده سودمند
handier بسهولت قابل استفاده
cumber غیر قابل استفاده
handiest بسهولت قابل استفاده
instrumental مفید قابل استفاده
microsoft واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
usable قابل استفاده مصرف کردنی
useable قابل استفاده مصرف کردنی
reusable program برنامه قابل استفاده مجدد
waterlog غیر قابل استفاده شدن
unavailable water رطوبت غیر قابل استفاده
available payload بازده قابل استفاده وسیله
ARQ قابل استفاده در برخی مودم ها
unserviceable وسایل غیر قابل استفاده
operational قابل استفاده مربوط به عملیات
through the green منطقه قابل استفاده در بازی گلف
ready که منتظر است تا قابل استفاده شود
readies که منتظر است تا قابل استفاده شود
readied که منتظر است تا قابل استفاده شود
readying که منتظر است تا قابل استفاده شود
acceptance credit اعتبار قابل استفاده به وسیله قبولی نویسی
portable که روی کامپیوترهای مختلف قابل استفاده اند
unix یک سیستم عاملی که براحتی قابل استفاده است
user programmable terminal ترمینال قابل برنامه نویسی استفاده کننده
chargeable مین نیرو و پس از بین رفتن آن قابل استفاده است
functions مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
commonest تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
ends کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
usable آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
end کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
functioned مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
function مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
environments حجم حافظه خالی قابل استفاده توسط برنامه
ended کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
common تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment حجم حافظه خالی قابل استفاده توسط برنامه
commoners تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
single ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است
shuttled رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttle رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttles رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
effective آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
share پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
cryogenic materials مواد یا الیاژهایی که دردماهای بسیار پایین قابل استفاده اند
shared پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
critical path analysis منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
shares پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
commoners سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
common سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
commonest سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
i/o که برای ورودی و خروجی داده به پردازنده قابل استفاده است
sound تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
multi strike printer ribbon ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
soundest تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
sounds تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
sounded تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
nonerasable storage رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
sector شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
desk accessories وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
storage رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
sectors شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sectors جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
highs اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
apl زبان برنامه نویسی سطح بالا قابل استفاده در کارهای علمی و ریاضی
highest اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
re issuable notes اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
high اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
typeball یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
dial in modem مودمی که خودکار پاسخ میدهد و در هر زمانی برای دستیابی به سیستم قابل استفاده است
worded موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
appliance computer سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
word موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
fault مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
faulted مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
faults مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
mouses برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
basics سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
mouse برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
universal applause عموم
public عموم
eds درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند
portability گسترده به طوری که سخت افزار یا نرم افزار در سیستمهای مختلف قابل استفاده باشند
stop لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stops لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopping لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopped لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
DLL فایلی که حاوی کتابخانهای از توابعی است که توسط برنامه دیگری قابل استفاده است
augmented تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augment تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
publicly در نظر عموم
public spiritedness خیرخواهی عموم
the public عموم مردم
coram popula درپیش عموم
teletext روش ارسال متن و اطلاعات در یک سیگنال تلویزیون معمولی به صورت رشته بیت سری که با استفاده از کدگشای مخصوص قابل نمایش است
hand-held وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
authentication استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
pay dirt خاک زرگری یا خاک معدن قابل استفاده
non dedicated server کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
for the public good برای خیر عموم
By common consent. به تصدیق همه ( عموم )
publitize به اطلاع عموم رساندن
publicly useful سودمند برای عموم
notify the public به اطلاع عموم رساندن
open to the public واضح درنظر عموم
publicizes به اطلاع عموم رساندن
publicizing به اطلاع عموم رساندن
publicising به اطلاع عموم رساندن
publicises به اطلاع عموم رساندن
publicised به اطلاع عموم رساندن
publicized به اطلاع عموم رساندن
publicize به اطلاع عموم رساندن
mirror کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrored کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrors کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
logical حرفی که به دیسک درایو یا فضای ذخیره سازی انتساب میشود که به عنوان درایو محل قابل استفاده است
machines غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machined غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
forums بازار محل اجتماع عموم
discommon ازدسترس عموم بیرون اوردن
to burst upon the view ناگهان به چشم عموم پدیدارشدن
forum بازار محل اجتماع عموم
common goods کالای مورد نیاز عموم
dependent غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
defaulted در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaults در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulting در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
extends در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extend در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extending در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
domain اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
domains اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
the public are hereby notified بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
paradox عقیدهای که با عقیده عموم مخالف است
Open to the publice. ورود برای عموم آزاد است
paradoxes عقیدهای که با عقیده عموم مخالف است
fragmentation حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
format استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
formats استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com