Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 225 (16 milliseconds)
English
Persian
flexible
قابل انعطاف
pliable
قابل انعطاف
Search result with all words
case
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
cases
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
elastic
قابل کش امدن قابل انعطاف
foil
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiled
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foils
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
air foil
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
bine
هرنوع ساقه نرم و قابل انعطاف
flexible arm lamp
چراغ مطالعه قابل انعطاف
flexible brake tubing
لوله قابل انعطاف ترمز
flexible cord
سیم قابل انعطاف
flexible disk
دیسک قابل انعطاف
flexible fuel tubing
لوله سوخت رسانی قابل انعطاف
flexible joint
اتصال قابل انعطاف
flexible lead
اتصال قابل انعطاف
flexible metal hose
لوله فلزی قابل انعطاف
flexible shaft
محور قابل انعطاف
inelastic
غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
lock step
غیر قابل انعطاف
unchangeably
<adv.>
به طور غیر قابل انعطاف
unalterably
<adv.>
به طور غیر قابل انعطاف
immutably
<adv.>
به طور غیر قابل انعطاف
Other Matches
inflection
انعطاف
plasticity
انعطاف
inflections
انعطاف
inflexion
انعطاف
inflexions
انعطاف
flexibility
انعطاف پذیری
inflexibility
انعطاف ناپذیری
rigid
انعطاف ناپذیر
flexibility
قابلیت انعطاف
flexible
انعطاف پذیر
uncompromising
غیرقابل انعطاف
plasticity
انعطاف پذیری
pliability
قابلت انعطاف
resile
انعطاف داشتن
flexibtlity
انعطاف پذیری
rigidity
انعطاف ناپذیری
malleability
قابلیت انعطاف
supple
انعطاف پذیر
uncompromisingly
غیرقابل انعطاف
elastic
انعطاف پذیر
price rigidity
انعطاف ناپذیری قیمت
economic flexibility
انعطاف پذیری اقتصادی
elastic supply
عرضه انعطاف پذیر
rigidity of wages
انعطاف ناپذیری مزدها
nonflexible wage
مزد انعطاف ناپذیر
elastic demand
تقاضای انعطاف پذیر
smooth
<adj.>
نرم وقابل انعطاف
price responsiveness
انعطاف پذیری قیمت
nonflexible price
قیمت انعطاف ناپذیر
wage rigidity
انعطاف ناپذیری مزد
wage flexibility
انعطاف پذیری دستمزد
rigidity of prices
انعطاف ناپذیری قیمت ها
flexible price
قیمت انعطاف پذیر
flexible tariff
تعرفه انعطاف پذیر
flexible pavement
شوسه انعطاف پذیر
flexible
انعطاف پذیر تا شدنی
intortion
پیچش ساقه انعطاف
intorsion
پیچش ساقه انعطاف
flexible footing
شالوده انعطاف پذیر
flexible disk
دیسک انعطاف پذیر
flexible budget
بودجه انعطاف پذیر
flexibilitas cerea
انعطاف پذیری مومی
waxy flexibility
انعطاف پذیری مومی
malleable
نرم وقابل انعطاف
soft
<adj.>
نرم وقابل انعطاف
software flexibility
انعطاف پذیری نرم افزار
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
elasticity
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
lanolin
لانولین
[ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
changeable
قابل تعویض قابل تبدیل
presentable
قابل معرفی قابل ارائه
presentable
قابل نمایش قابل تقدیم
tenable
قابل مدافعه قابل تصرف
observable
قابل مشاهده قابل گفتن
sensible
قابل درک قابل رویت
combustible
قابل سوزش قابل تراکم
achievable
قابل وصول قابل تفریق
exigible
قابل تقاضا قابل ادعا
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
exigible
قابل مطالبه قابل پرداخت
adducible
قابل اضهار قابل ارائه
presumable
قابل استنباط قابل استفاده
flexile
قابل تغییر قابل تطبیق
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
thankworthy
قابل تشکر قابل شکر
capacity
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
irrefrangible
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
inconvertible
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indiscoverable
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
indemonstrable
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
soluble
قابل حل
able
قابل
ablest
قابل
qualified
قابل
capable
قابل
good
قابل
apt
قابل
abler
قابل
thorough paced
قابل
solvable
قابل حل
sensible
قابل حس
incapable
نا قابل
acceptor
قابل
dissoluble
قابل حل
mentionable
قابل ذکر
digestible
قابل هضم
macroscopic
قابل رویت
medicable
قابل معالجه
restorable
قابل اعاده
maintainable
قابل نگاهداری
machinable
قابل تراش
resistible
قابل مقاومت
removable
قابل رفع
enforceable
قابل اجرا
enforceable
قابل اجراء
reprouducible
قابل تولیدیاتناسل
pivoting
قابل چرخش
reproducible
قابل تکثیر
respirable
قابل تنفس
meltable
قابل ذوب
replaceable
قابل تعویض
intelligible
قابل درک
comprehensible
قابل درک
vulnerable
قابل حمله
removable
قابل عزل
removable
قابل انتقال
objectionable
قابل اعتراض
minable
قابل استخراج
mistakable
قابل اشتباه
mobilizable
قابل تجهیز
moot
قابل بحث
intelligible
قابل فهم
renderable
قابل ارائه
merchantable
قابل معامله
merchantable
قابل فروش
reproachable
قابل توبیخ
representable
قابل عرضه
substitutable
قابل تعویض
mibeable
قابل استخراج
repeatable
قابل تکرار
reparable
قابل جبران
rentable
قابل اجاره
moveable
قابل تغییر
returnable
قابل برگشت
judicable
قابل قضاوت
sociable
قابل معاشرت
realizable
قابل درک
apparent
قابل رویت
inspirable
قابل تنفس
insurable
قابل بیمه
interconvertible
قابل تبدیل
realizable
قابل تحقق
revocable
قابل فسخ
inheritable
قابل توارث
expendable
قابل خرج
imaginable
قابل درک
revocable
قابل برگشت
adaptable
قابل توافق
inquirable
قابل تحقیق
applicable
قابل اجراء
applicable
قابل اطلاق
excitable
قابل تحریک
inflammable
قابل اشتعال
revocable
قابل رجوع
flammable
قابل اشتعال
tolerable
قابل تحمل
tolerable
قابل قبول
inhabitable
قابل سکنی
inoculable
قابل تلقیح
investigable
قابل رسیدگی
inventible
قابل اختراع
serviceable
قابل استفاده
limit of inflammability
حد قابل اشتعال
limpsey
قابل انحناء
regrettable
قابل تاسف
limpsy
قابل انحناء
limsy
قابل انحناء
livable
قابل زیستن
livable
قابل معاشرت
livable
قابل زندگی
liveable
قابل زیستن
liveable
قابل معاشرت
liveable
قابل زندگی
licensable
قابل اجازه
leviable
قابل تحمیل
kenspeckle
قابل شناسایی
detectable
قابل کشف
inventible
قابل جعل
remarkable
قابل توجه
revealable
قابل مکاشفه
irrecusable
غیر قابل رد
justifiable
قابل توجیه
irrigable
قابل ابیاری
venial
قابل عفو
justiciable
قابل دادرسی
noticeable
قابل توجه
trustworthy
قابل اعتماد
multipliable
قابل تکثیر
preventible
قابل جلوگیری
mobile
قابل حرکت
employable
قابل استخدام
mobile
قابل تحرک
mobiles
قابل تحرک
producible
قابل تولید
promotable
قابل ترویج
pitiable
قابل ترحم
pronounceable
قابل تلفظ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com