Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English
Persian
certifiable
قابل تایید
Search result with all words
verifiable
قابل تصدیق تایید
confirmable
قابل تایید وتصدیق
Other Matches
approval
تایید
allegation
تایید
confirmation
تایید
corroboration
تایید
allegations
تایید
grace
تایید
acknowledgments
تایید
graces
تایید
certification
تایید
verification
تایید
gracing
تایید
acknowledgements
تایید
acknowledgement
تایید
graced
تایید
price support
تایید قیمت
ratifying
تایید کردن
allowed
<adj.>
<past-p.>
به تایید رسیده
approved
تایید شده
passed
<adj.>
<past-p.>
به تایید رسیده
approvingly
تایید شده
authorized
<adj.>
<past-p.>
به تایید رسیده
approved
<adj.>
<past-p.>
به تایید رسیده
authorised
[British]
<adj.>
<past-p.>
به تایید رسیده
approved
به تایید رسیده
ratify
تایید کردن
ratifies
تایید کردن
confirmor
تایید کننده
confirmer
تایید کننده
confirmative
تایید کننده
corroborated
تایید کردن
social approval
تایید اجتماعی
seconder
تایید کننده
gracing
تایید کردن
grace
تایید کردن
graced
تایید کردن
ratified
تایید کردن
corroborating
تایید کردن
corroborates
تایید کردن
corroborate
تایید کردن
acknowledgement of order
تایید سفارش
graces
تایید کردن
agreed
<adj.>
<past-p.>
به تایید رسیده
emphasize
تایید کردن
emphasising
تایید کردن
emphasises
تایید کردن
emphasised
تایید کردن
acknowledge
تایید کردن
acknowledges
تایید کردن
acknowledging
تایید کردن
corrobrant
تایید کننده
insusceptible
تایید ناپذیر
corroborator
تایید کننده
corroborant
تایید کننده
unaudited
<adj.>
تایید نشده
emphasized
تایید کردن
emphasizes
تایید کردن
approve
تایید کردن
vertify
تایید کردن
approves
تایید کردن
confirmed
تایید شده
approving
تایید کردن
emphasizing
تایید کردن
unchecked
<adj.>
تایید نشده
confirm
تایید کردن
supporting
تایید کردن
support
تقویت تایید
passed
<adj.>
<past-p.>
تایید شده
support
تایید کردن
agreed
<adj.>
<past-p.>
تایید شده
allowed
<adj.>
<past-p.>
تایید شده
approved
<adj.>
<past-p.>
تایید شده
authorised
[British]
<adj.>
<past-p.>
تایید شده
authorized
<adj.>
<past-p.>
تایید شده
validity
تایید تصدیق
unverified
<adj.>
تایید نشده
confirms
تایید کردن
untested
<adj.>
تایید نشده
uninspected
<adj.>
تایید نشده
approvingly
به تایید رسیده
unexamined
<adj.>
تایید نشده
endorsement
موافقت تایید
endorsements
موافقت تایید
unevaluated
<adj.>
تایید نشده
confirmed location
موضع تایید شده
approved bank
بانک تایید شده
support
تایید کردن نگهداری
security clearance
تایید صلاحیت کردن
approved circuit
مدار تایید شده
confirmation
تایید ازاطلاعات رسیده
self sustained
تایید شده نفس
validation
تایید معتبر سازی
assertion
تایید ادعا افهارنامه
quality control approval
تایید کنترل کیفیت
unconfirmed letter of credit
اعتبار اسنادی تایید نشده
confirmed letter of credit
اعتبار اسنادی تایید شده
confirmed location
محل تایید شده دشمن
confirmed by documents
<adj.>
تایید شده توسط اسناد
Thank you for the confirmation of your request!
از تایید درخواستتان خیلی متشکرم.
authenticator
تایید کننده اعتبار اسناد
validate
تایید اعتبار قانونی کردن
validated
تایید اعتبار قانونی کردن
validates
تایید اعتبار قانونی کردن
validating
تایید اعتبار قانونی کردن
vouch
اطمینان دادن تایید کردن
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
avouch
مقرر داشتن تصدیق و تایید کردن
daclare
تایید مجدد شرکت اسب درمسابقه
corroborative
تایید کننده- موید- تقویت امیز
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
institute for
professionals ofcomputer certification موسسه تایید متخصص
clearance
پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
O.K.
دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
underpins
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
protocol
استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
protocols
استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
homologate
اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
underpinned
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpin
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
consulage
هزینهای که کنسول گری جهت تایید صورتحساب دریافت می نماید
society of certified processors
سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
guarantees
متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند
guaranteed
متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند
guarantee
متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند
elastic
قابل کش امدن قابل انعطاف
presumable
قابل استنباط قابل استفاده
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
thankworthy
قابل تشکر قابل شکر
combustible
قابل سوزش قابل تراکم
flexile
قابل تغییر قابل تطبیق
tenable
قابل مدافعه قابل تصرف
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
changeable
قابل تعویض قابل تبدیل
presentable
قابل معرفی قابل ارائه
achievable
قابل وصول قابل تفریق
exigible
قابل تقاضا قابل ادعا
adducible
قابل اضهار قابل ارائه
observable
قابل مشاهده قابل گفتن
sensible
قابل درک قابل رویت
presentable
قابل نمایش قابل تقدیم
exigible
قابل مطالبه قابل پرداخت
capacities
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
receipt notification
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
support
پشتیبانی کردن تایید کردن پایه
floatable
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
inconvertible
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indemonstrable
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
upholds
تقویت کردن تایید کردن
uphold
تقویت کردن تایید کردن
to give a knee to
حمایت کردن تایید کردن
approving
تصدیق کردن تایید کردن
seconds
پشتیبانی کردن تایید کردن
approve
تصدیق کردن تایید کردن
seconding
پشتیبانی کردن تایید کردن
seconded
پشتیبانی کردن تایید کردن
approves
تصدیق کردن تایید کردن
second
پشتیبانی کردن تایید کردن
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
good
قابل
solvable
قابل حل
thorough paced
قابل
dissoluble
قابل حل
apt
قابل
able
قابل
ablest
قابل
sensible
قابل حس
soluble
قابل حل
capable
قابل
incapable
نا قابل
qualified
قابل
abler
قابل
acceptor
قابل
diminishable
قابل کاستن
discountable
قابل کسر
diffusible
قابل انتشار
insurable
قابل بیمه
dirigible
قابل هدایت
dilatable
قابل اتساع
inspirable
قابل تنفس
detonatable
قابل انفجار
displaceable
قابل تغییر
recommendable
قابل توصیف
eludible
قابل گریز
effaceable
قابل زدودن
effable
قابل تغییر
limsy
قابل انحناء
despisable
قابل استحقار
inoculable
قابل تلقیح
detachable bottom
کف قابل تفکیک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com