English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
English Persian
convertible قابل تسعیر
convertibles قابل تسعیر
Search result with all words
convertible قابل تسعیر و تبدیل
convertibles قابل تسعیر و تبدیل
inconvertible غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
Other Matches
conversions تسعیر
conversion تسعیر
pricing تسعیر
convertibility تسعیر شدنی
rate of exchange نرخ تسعیر
exchanging تهاتر تسعیر
exchanges تهاتر تسعیر
exchanged تهاتر تسعیر
converts تسعیر کردن
converted تسعیر کردن
conversion cost هزینه تسعیر
convert تسعیر کردن
exchange تهاتر تسعیر
converting تسعیر کردن
exchange rates نرخ تسعیر ارز
exchange rate نرخ تسعیر ارز
exchanging عوض کردن تسعیر یافتن
exchanges عوض کردن تسعیر یافتن
exchanged عوض کردن تسعیر یافتن
exchange عوض کردن تسعیر یافتن
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
flexile قابل تغییر قابل تطبیق
elastic قابل کش امدن قابل انعطاف
adducible قابل اضهار قابل ارائه
presentable قابل نمایش قابل تقدیم
presentable قابل معرفی قابل ارائه
presumable قابل استنباط قابل استفاده
tenable قابل مدافعه قابل تصرف
changeable قابل تعویض قابل تبدیل
exigible قابل مطالبه قابل پرداخت
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
thankworthy قابل تشکر قابل شکر
observable قابل مشاهده قابل گفتن
achievable قابل وصول قابل تفریق
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
sensible قابل درک قابل رویت
combustible قابل سوزش قابل تراکم
exigible قابل تقاضا قابل ادعا
capacities حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
floatable قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
irrefrangible غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indemonstrable غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible قابل فروش جنس قابل فروش
vendable قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
sensible قابل حس
thorough paced قابل
good قابل
qualified قابل
capable قابل
ablest قابل
abler قابل
apt قابل
incapable نا قابل
dissoluble قابل حل
solvable قابل حل
able قابل
acceptor قابل
soluble قابل حل
respirable قابل تنفس
negotiating قابل انتقال
negotiates قابل انتقال
negotiated قابل انتقال
reproducible قابل تکثیر
meltable قابل ذوب
mentionable قابل ذکر
merchantable قابل معامله
merchantable قابل فروش
mibeable قابل استخراج
eligible قابل انتخاب
medicable قابل معالجه
maintainable قابل نگاهداری
livable قابل معاشرت
resistible قابل مقاومت
livable قابل زندگی
reprouducible قابل تولیدیاتناسل
liveable قابل زیستن
liveable قابل معاشرت
liveable قابل زندگی
selectively قابل انتخاب
selective قابل انتخاب
machinable قابل تراش
macroscopic قابل رویت
drinkable قابل اشامیدن
minable قابل استخراج
mistakable قابل اشتباه
separable قابل تفکیک
numerable قابل شمارش
omissible قابل حذف
open cheque چک قابل انتقال
applicable قابل اجراء
operable قابل علاج
applicable قابل اطلاق
operable قابل درمان
pardoable قابل عفو
partible قابل افراز
excitable قابل تحریک
repeatable قابل تکرار
nota bene قابل توجه
knowable قابل دانستن
mobilizable قابل تجهیز
moot قابل بحث
moveable قابل تغییر
reproachable قابل توبیخ
representable قابل عرضه
permeable قابل نفوذ
multipliable قابل تکثیر
multiplicable قابل تکثیر
substitutable قابل تعویض
observable قابل مراعات
reversible قابل نقض
replaceable قابل تعویض
inflammable قابل اشتعال
restorable قابل اعاده
negotiate قابل انتقال
inflective قابل صرف
noticeable قابل توجه
inhabitable قابل سکنی
inheritable قابل توارث
inoculable قابل تلقیح
inquirable قابل تحقیق
regrettable قابل تاسف
inspirable قابل تنفس
revokable قابل فسخ
insurable قابل بیمه
interconvertible قابل تبدیل
investigable قابل رسیدگی
sailable قابل کشتیرانی
sailable قابل هوابری
exportable قابل صدور
searchable قابل جستجو
increasable قابل ازدیاد
scrutable قابل درک
scrutable قابل کشف
imaginable قابل درک
detectable قابل کشف
satiable قابل اشباع
justifiable قابل توجیه
inferable قابل استنباط
inferible قابل استنباط
inflamable قابل اشتعال
salvageable قابل نجات
inventible قابل اختراع
inventible قابل جعل
licensable قابل اجازه
limit of inflammability حد قابل اشتعال
revocable قابل رجوع
revocable قابل برگشت
culpable قابل مجازات
limpsey قابل انحناء
revocable قابل فسخ
revealable قابل مکاشفه
returnable قابل برگشت
limpsy قابل انحناء
limsy قابل انحناء
leviable قابل تحمیل
kenspeckle قابل شناسایی
justiciable قابل دادرسی
irrecusable غیر قابل رد
trustworthy قابل اعتماد
substantial قابل توجه
preferable قابل ترجیح
pivoting قابل چرخش
irrigable قابل ابیاری
enforceable قابل اجرا
enforceable قابل اجراء
recoverable قابل وصول
digestible قابل هضم
judicable قابل قضاوت
livable قابل زیستن
transferable قابل ورابری
removable قابل انتقال
removable قابل رفع
remissible قابل اغماض
remediable قابل علاج
pursuable قابل تعقیب
admissible قابل قبول
remittable قابل پرداخت
publishable قابل نشر
purchasable قابل خریداری
quenchable قابل جلوگیری
quizzable قابل ریشخند
distinct قابل تشخیص
prosecutable قابل تعقیب
propagable قابل تبلیغ
removable قابل عزل
venial قابل عفو
mobiles قابل تحرک
mobiles قابل حرکت
mobile قابل تحرک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com