Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
English
Persian
convertible
قابل تسعیر و تبدیل
convertibles
قابل تسعیر و تبدیل
Other Matches
convertible
قابل تسعیر
convertibles
قابل تسعیر
inconvertible
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
changeable
قابل تعویض قابل تبدیل
interconvertible
قابل تبدیل
transmutative
قابل تبدیل
convertible
قابل تبدیل
transmutable
قابل تبدیل
convertibles
قابل تبدیل
interchangeable
قابل تبدیل
liquefiable
قابل تبدیل به مایع
vitrifiable
قابل تبدیل به شیشه
saponifiable
قابل تبدیل بصابون
convertible money
پول قابل تبدیل
ne varirtur
غیر قابل تبدیل
pulverizable
قابل تبدیل به پودر
pulverable
قابل تبدیل به پودر
convertible currency
ارز قابل تبدیل
catch penny
قابل تبدیل به پول
inconvertible currency
ارز غیر قابل تبدیل
commutable
دگرگونی پذیر قابل تبدیل
transformative
قابل تبدیل دگرگون شونده
vitrifiable
قابل تبدیل بحالت زجاجی
luminous energy
نیروی قابل تبدیل بنور
convertibles
آنچه قابل تبدیل است
couchettes
نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
negotiable
قابل تبدیل به پول نقد
convertible
آنچه قابل تبدیل است
couchette
نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
incommutable
تبدیل ناپذیر غیر قابل تعویض
insolvable
غیر قابل تبدیل به پول نقد
bondable
قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
binder
را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
packet
شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
packets
شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
binders
را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
convertibles
پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
omr
و به صورتی که قابل پردازش در کامپیوتر باشد تبدیل میکند
convertible
پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
sounds
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
sound
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
atom
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
sounded
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
atoms
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
digitize
تبدیل سیگنالهای آنالوگ به دیجیتال که قابل پردازش با کامپیوتر باشد
soundest
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
reducing
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reduces
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
visualization
تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
signaled
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
decompression
تبدیل یک تصویر یا فایل داده فشرده به حالتی که قابل دیدن شود
signalled
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
reduce
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
normalizes
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalised
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalises
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalising
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalize
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
converter
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
quantizer
وسیله تبدیل سیگنال ورودی آنالوگ به عددی که توسط کامپیوتر قابل پردازش است
convertor
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
images
وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند
image
[وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند.]
analog
وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
cards
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
analogues
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analogue
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
readers
وسیلهای که داده روی پانچ کارت را به صورتی که توسط کامپیوتر قابل تشخیص است تبدیل میکند
optical
وسیلهای که تصویر را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند که قابل ذخیره سازی و نمایش روی کامپیوتر هستند
reader
وسیلهای که داده روی پانچ کارت را به صورتی که توسط کامپیوتر قابل تشخیص است تبدیل میکند
scanners
وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
scanner
وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
critical raynold's number
عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
pooler
وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
mouse
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
mouses
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
compiling
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compile
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiles
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiled
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
preparation
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparations
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
magnetic tape
ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
hand-held
وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
magnetic tapes
ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
pricing
تسعیر
conversions
تسعیر
conversion
تسعیر
illiquid
غیر مایع غیر قابل تبدیل به پول
convert
تسعیر کردن
convertibility
تسعیر شدنی
rate of exchange
نرخ تسعیر
exchanged
تهاتر تسعیر
conversion cost
هزینه تسعیر
converting
تسعیر کردن
converts
تسعیر کردن
converted
تسعیر کردن
exchanging
تهاتر تسعیر
exchange
تهاتر تسعیر
exchanges
تهاتر تسعیر
documenting
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documented
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
document
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
exchange rates
نرخ تسعیر ارز
exchange rate
نرخ تسعیر ارز
exchanges
عوض کردن تسعیر یافتن
exchange
عوض کردن تسعیر یافتن
exchanging
عوض کردن تسعیر یافتن
exchanged
عوض کردن تسعیر یافتن
input
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
digitizer
مبدل آنالوگ به دیجیتال یاوسیلهای که سیگنالهای آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
scanner
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
coupler
وسیلهای که به دستگاه تلفن وصل است و داده دودویی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند که روی یک خط تلفن قابل ارسال است
novatio non presumiter
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
optical
وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
ocr
وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
adapter
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
modem
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
optical
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
transiguration
تبدیل صورت تبدیل هیئت
conversion scale
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
restitution
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to octal conversion
تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion
تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
conversion
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
elastic
قابل کش امدن قابل انعطاف
presumable
قابل استنباط قابل استفاده
sensible
قابل درک قابل رویت
achievable
قابل وصول قابل تفریق
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
presentable
قابل معرفی قابل ارائه
exigible
قابل مطالبه قابل پرداخت
adducible
قابل اضهار قابل ارائه
tenable
قابل مدافعه قابل تصرف
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
flexile
قابل تغییر قابل تطبیق
observable
قابل مشاهده قابل گفتن
thankworthy
قابل تشکر قابل شکر
combustible
قابل سوزش قابل تراکم
presentable
قابل نمایش قابل تقدیم
exigible
قابل تقاضا قابل ادعا
capacities
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
transforming
تبدیل
transformed
تبدیل
transmutation
تبدیل
permutation
تبدیل
reduces
تبدیل
reduce
تبدیل
permutations
تبدیل
alteration
تبدیل
shift
تبدیل
move
تبدیل
transformation
تبدیل
reducing
تبدیل
transform
تبدیل
changing
تبدیل
adapter
تبدیل
changes
تبدیل
conversions
تبدیل
changed
تبدیل
change
تبدیل
reforming
تبدیل
reduction
تبدیل
modification
تبدیل
panification
تبدیل
converted
تبدیل
converts
تبدیل
cinversion
تبدیل
translation
تبدیل
code conversion
تبدیل کد
toggle
تبدیل
toggles
تبدیل
converting
تبدیل
commutation
تبدیل
connector
تبدیل
interconversion
تبدیل
convert
تبدیل
reducer
تبدیل
converter
تبدیل گر
conversion
تبدیل
transforms
تبدیل
reductions
تبدیل
irrefrangible
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indiscoverable
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
indemonstrable
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com