Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
cogitable
قابل تفکر
Other Matches
reflection
تفکر
ponderation
تفکر
recollection
تفکر
reflexion
تفکر
contemplation
تفکر
recollections
تفکر
cerebration
تفکر
thinking
تفکر
meditation
تفکر
dump
تفکر
self contemplation
تفکر
poneration
تفکر
cogitativeness
قوه تفکر
thoughtway
طرز تفکر
musing
تفکر امیز
meditating
تفکر کردن
thinking cap
طرز تفکر
thought
استدلال تفکر
meditates
تفکر کردن
wishful thinking
تفکر ارزومندانه
concrete thinking
تفکر عینی
meditated
تفکر کردن
meditate
تفکر کردن
thoughts
استدلال تفکر
tenet
پایه تفکر
productive thinking
تفکر افرینشی
pondered
تفکر کردن
imageless thought
تفکر بی تصویر
pondering
تفکر کردن
ponders
تفکر کردن
muse
تفکر کردن
mused
تفکر کردن
muses
تفکر کردن
cult
مکتب تفکر
cults
مکتب تفکر
thought out
تفکر شده
abstract thinking
تفکر انتزاعی
affective thinking
تفکر عاطفی
thought-out
تفکر شده
paranoid ideation
تفکر پارانویایی
ponder
تفکر کردن
contemplating
تفکر کردن
convergent thinking
تفکر همگرا
economic thought
تفکر اقتصادی
divergent thinking
تفکر واگرا
creative thinking
تفکر اخلاق
thought-provoking
<adj.>
به تفکر بر انگیزنده
to chew
[on; upon; over]
تفکر کردن
contemplate
تفکر کردن
contemplated
تفکر کردن
contemplates
تفکر کردن
speculating
تفکر کردن
speculates
تفکر کردن
chews
تفکر کردن
chew
تفکر کردن
considers
تفکر کردن
consider
تفکر کردن
thoughtful hours
ساعات تفکر
speculate
تفکر کردن
speculated
تفکر کردن
chewed
تفکر کردن
unthinking
فاقد قوهی تفکر
knee-jerk
بدون تعمق و تفکر
associative thinking
تفکر تداعی گرا
cud
تنباکوی جویدنی تفکر
recollects
در بحر تفکر غوطه ورشدن
ivory towers
محل ارام برای تفکر
imagining
حدس زدن تفکر کردن
subjective
وابسته بطرز تفکر شخص
recollect
در بحر تفکر غوطه ورشدن
reflectional
صیقلی وابسته بطرز تفکر
recollected
در بحر تفکر غوطه ورشدن
recollecting
در بحر تفکر غوطه ورشدن
ivory tower
محل ارام برای تفکر
meditates
سربجیب تفکر فرو بردن
meditating
سربجیب تفکر فرو بردن
imagines
حدس زدن تفکر کردن
imagine
حدس زدن تفکر کردن
meditate
سربجیب تفکر فرو بردن
meditated
سربجیب تفکر فرو بردن
reflective
صیقلی وابسته بطرز تفکر
pensiveness
تفکر غوطه وری دراندیشه
imagined
حدس زدن تفکر کردن
rethinking
دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethinks
دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethought
دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethink
دوباره مورد تفکر قرار دادن
subjectivism
اصالت ذهن وحس فردیت تفکر
Zen
فرقه بوداییان طرفدار تفکر وعبادت وریاضت
Boketto
عمل خیره شدن به دوردست در غیاب تفکر
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
warm boot
فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
observable
قابل مشاهده قابل گفتن
combustible
قابل سوزش قابل تراکم
exigible
قابل تقاضا قابل ادعا
flexile
قابل تغییر قابل تطبیق
achievable
قابل وصول قابل تفریق
adducible
قابل اضهار قابل ارائه
exigible
قابل مطالبه قابل پرداخت
changeable
قابل تعویض قابل تبدیل
tenable
قابل مدافعه قابل تصرف
presentable
قابل معرفی قابل ارائه
presentable
قابل نمایش قابل تقدیم
presumable
قابل استنباط قابل استفاده
sensible
قابل درک قابل رویت
thankworthy
قابل تشکر قابل شکر
elastic
قابل کش امدن قابل انعطاف
capacities
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
indemonstrable
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
soluble
قابل حل
able
قابل
abler
قابل
dissoluble
قابل حل
ablest
قابل
thorough paced
قابل
sensible
قابل حس
apt
قابل
capable
قابل
solvable
قابل حل
good
قابل
qualified
قابل
incapable
نا قابل
acceptor
قابل
enforcible
قابل اجرا
erodible
قابل سایش
eludible
قابل گریز
justiciable
قابل دادرسی
irrecusable
غیر قابل رد
inventible
قابل جعل
eradicable
قابل استیصال
exactable
قابل تحمیل
erectile
قابل نعوظ
erodible
قابل فرسایش
judicable
قابل قضاوت
irrigable
قابل ابیاری
evaporable
قابل تبخیر
evocable
قابل احضار
effaceable
قابل زدودن
effable
قابل تغییر
discoverable
قابل کشف
discountable
قابل کسر
dirigible
قابل هدایت
gasifiable
قابل تبخیرgasworks
dilatable
قابل اتساع
diminishable
قابل کاستن
livable
قابل زیستن
diffusible
قابل انتشار
livable
قابل معاشرت
livable
قابل زندگی
liveable
قابل زیستن
liveable
قابل معاشرت
detonatable
قابل انفجار
detonable
قابل انفجار
determinable
قابل تعیین
detachable bottom
کف قابل تفکیک
discriminable
قابل تمیز
discussable
قابل بحث
discussible
قابل بحث
kenspeckle
قابل شناسایی
leviable
قابل تحمیل
licensable
قابل اجازه
dubitable
قابل تردید
dividable
قابل تقسیم
limit of inflammability
حد قابل اشتعال
distributable
قابل توزیع
distillable
قابل تقطیر
disputable
قابل بحث
displaceable
قابل تغییر
limpsey
قابل انحناء
limpsy
قابل انحناء
dislikeable
قابل تنفر
limsy
قابل انحناء
dislikable
قابل تنفر
despisable
قابل استحقار
fiduciary
قابل اعتماد
flyable
قابل پرواز
fordable
قابل عبور
inflective
قابل صرف
forfeitable
قابل مجازات
forgeable
قابل اهنگری
inflamable
قابل اشتعال
fortifiable
قابل استحکام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com