Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
significant
قابل توجه حاکی از
significantly
قابل توجه حاکی از
Other Matches
strikingly
قابل توجه
striking
قابل توجه
nota bene
قابل توجه
substantial
قابل توجه
remarkable
قابل توجه
noticeable
قابل توجه
noteworthy
قابل توجه
considerable
قابل توجه
notice to airmen
قابل توجه خلبانان
interestingly
بطور قابل توجه
chunks
مقدار قابل توجه
accountable strength
استعداد قابل توجه
Please note
[that]
...
قابل توجه است که
chunk
مقدار قابل توجه
noticing
قابل توجه دستور اماده باش
notice
قابل توجه دستور اماده باش
notices
قابل توجه دستور اماده باش
noticed
قابل توجه دستور اماده باش
newsworthy
قابل توجه عامه برای درج درروزنامه
cam
حافظهای که با توجه به مقدارش قابل آدرس دهی و دستیابی است ونه محلش
cams
حافظهای که با توجه به مقدارش قابل آدرس دهی و دستیابی است ونه محلش
screamer
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
colour
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colours
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
guild socialism
سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
draw attention
توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
significative
حاکی
symbolic
حاکی
symbolically
حاکی
illation
حاکی
illative
حاکی
indicative
حاکی
symptomatic
حاکی
significative of
حاکی از
redolent
حاکی
prelusive
حاکی
symbolises
حاکی بودن از
condemnatory
حاکی ازمحکومیت
symbolising
حاکی بودن از
hungry
حاکی از گرسنگی
symbolised
حاکی بودن از
betoken
حاکی بودن از
bode
حاکی بودن از
smells
حاکی بودن از
smelling
حاکی بودن از
unexpressive
غیر حاکی
smelled
حاکی بودن از
smell
حاکی بودن از
symbolize
حاکی بودن از
separative
حاکی از جدایی
hungrier
حاکی از گرسنگی
representative
حاکی از مشعربر
representatives
حاکی از مشعربر
pained
حاکی از درد
triumphal
حاکی از پیروزی
suspicious
حاکی ازبدگمانی
illiative
حاکی از نتیجه
bespeak
حاکی بودن از
hungered
[arch]
حاکی از گرسنگی
presageful
حاکی از فال بد
symbolizing
حاکی بودن از
symbolizes
حاکی بودن از
symbolized
حاکی بودن از
hungriest
حاکی از گرسنگی
purports
حاکی بودن از
portend
حاکی بودن
evidentiary
دال حاکی
reminiscent of slavery
حاکی از بردگی
portends
حاکی بودن
expessive
حاکی نماینده
it is typical of
حاکی است بر
portending
حاکی بودن
purported
حاکی بودن از
portended
حاکی بودن
purport
حاکی بودن از
purporting
حاکی بودن از
favorites
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourite
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest
پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favourites
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
secondary
حاکی از زمان گذشته
deprecatory
حاکی از نارضایتی یا بی میلی
expressive
حاکی اشاره کننده
foreshadow
از پیش حاکی بودن از
liquorish
حاکی ازنوشابه دوستی
abdicative
حاکی ازکناره گیری
foreshadows
از پیش حاکی بودن از
foreshadowing
از پیش حاکی بودن از
symptomatic
حاکی از علائم مرض
emblematic
حاکی کنایه دار
foreshadowed
از پیش حاکی بودن از
conspiratorial
حاکی از توط ئه وتوط ئه سازی
awesome
حاکی از ترس ناشی از بیم
signifies
حاکی بودن از باشاره فهماندن
shipped bill of exchange
بارنامهای که حاکی ازمحموله است
hold out
حاکی بودن از خودداری کردن از
signify
حاکی بودن از باشاره فهماندن
signifying
حاکی بودن از باشاره فهماندن
reorder level
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
radiant look
نگاهی که حاکی ازخوشی یاامیدواری باشد
bah
علامت تعجب حاکی ازاهانت و تحقیر
whew
صدای سوت حاکی از حیرت یاتحسین
ink hard terms
اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
augural
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
to mark good
نشان حاکی از بهادر روی کالا گذاشتن
wows
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
viva
حرف ندا حاکی از حسن نیت ودعای خیر
wow
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowing
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
open vertict
رای حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
vivas
حرف ندا حاکی از حسن نیت ودعای خیر
wowed
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
open verdict
رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
referenda
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
attestation clause
ذکر میشود ومفادا حاکی از ان است که ایشان امضا وی را از هرجهت تصدیق می کنند
referendum
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referendums
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
average clause
عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
gloats
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
flexile
قابل تغییر قابل تطبیق
changeable
قابل تعویض قابل تبدیل
thankworthy
قابل تشکر قابل شکر
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
adducible
قابل اضهار قابل ارائه
sensible
قابل درک قابل رویت
presentable
قابل نمایش قابل تقدیم
presentable
قابل معرفی قابل ارائه
exigible
قابل مطالبه قابل پرداخت
elastic
قابل کش امدن قابل انعطاف
exigible
قابل تقاضا قابل ادعا
tenable
قابل مدافعه قابل تصرف
combustible
قابل سوزش قابل تراکم
presumable
قابل استنباط قابل استفاده
observable
قابل مشاهده قابل گفتن
achievable
قابل وصول قابل تفریق
attention
توجه
advertence
توجه
adverence
توجه
advertency
توجه
regard
توجه
attendances
توجه
unconsidered
بی توجه
attentions
توجه
tendance
توجه
regarded
توجه
regards
توجه
care
توجه
cared
توجه
cares
توجه
heedfulness
توجه
heedfully
با توجه
unresponsive
بی توجه
attendance
توجه
turn to
توجه
NB
توجه!
heeded
توجه
noting
توجه
assiduity
توجه
re-
با توجه به
mindfully
با توجه
note
توجه
re
با توجه به
mindfulness
توجه
heed
توجه
notes
توجه
heeds
توجه
heeding
توجه
keep
توجه
remarking
توجه
remark
توجه
attentiveness
توجه
attention to orders
توجه
inattentive
بی توجه
remarks
توجه
oblivious
بی توجه
listless
بی توجه
listlessly
بی توجه
keeps
توجه
remarked
توجه
capacity
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
interest
توجه نظر
pay attention
<idiom>
توجه کردن
intentness
سرگرمی توجه
pay respect to
توجه داشتن به
auspice
حسن توجه
riding high
<idiom>
جالب توجه
welfare
توجه کردن
liberals
جالب توجه
interests
توجه نظر
liberal
جالب توجه
oyez
توجه کنید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com