English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
proliferous قابل تکثیر شکوفا
Other Matches
multipliable قابل تکثیر
multiplicable قابل تکثیر
reproducible قابل تکثیر
propagable قابل تکثیر
gamete سلول جنسی بالغ قابل تکثیر انگل مالاریا
reproductions تکثیر کردن تکثیر نشریات
reproduction تکثیر کردن تکثیر نشریات
florescent شکوفا
indehiscent نا شکوفا
budding شکوفا
abloom شکوفا
dehiscent شکوفا
prosperous شکوفا
septifragal شکوفا وبازشونده
loculicidal شکوفا در شکاف پشت حفره یاحجره گرزن گیاه
reproductions تکثیر
pullulation تکثیر
duplication تکثیر
multiplication تکثیر
proliferation تکثیر
manifolding تکثیر
multiplicantion تکثیر
reproduction تکثیر
progation توسعه تکثیر
reproduced تکثیر کردن
multiplier تکثیر کننده
multiplication افزایش تکثیر
propagating تکثیر کردن
proliferous تکثیر شونده
propagate تکثیر کردن
propagated تکثیر کردن
propagates تکثیر کردن
muliply تکثیر کردن
multiply تکثیر کردن
reproduces تکثیر کردن
reproducing تکثیر کردن
reproducibility قابلیت تکثیر
reproducer تکثیر کننده
multiplying تکثیر کردن
multiplies تکثیر کردن
multiplied تکثیر کردن
mimeograph دستگاه تکثیر
propagator تکثیر کننده
propagation تکثیر تبلیغ
reproduce تکثیر کردن
mimeograph ماشین تکثیر
duplicate تکثیر کردن نسخه ها
mimeograph تکثیر کردن استنسیل
duplicating تکثیر کردن نسخه ها
duplicated تکثیر کردن نسخه ها
agamogenesis تکثیر غیر جنسی
duplicates تکثیر کردن نسخه ها
camera ready copy کپی اماده تکثیر
magnetic tape record reproduce system سیستم ضبط و تکثیر نوارمغناطیسی
blastogenesis تکثیر از راه جوانه زدن
copy plot تکثیر از روی نسخه اصلی
agamete تکثیر سلولی غیر جنسی
fair drawing طرح مناسب برای چاپ و تکثیر
incubation time زمان تولید و تکثیر میکربهادر بدن
everblooming همیشه بهار همیشه شکوفا
apomixis تکثیر بوسیلهء بافتهای تناسلی ولی بدون لقاح
apomict کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
flexile قابل تغییر قابل تطبیق
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
thankworthy قابل تشکر قابل شکر
tenable قابل مدافعه قابل تصرف
exigible قابل تقاضا قابل ادعا
observable قابل مشاهده قابل گفتن
combustible قابل سوزش قابل تراکم
presentable قابل نمایش قابل تقدیم
presentable قابل معرفی قابل ارائه
achievable قابل وصول قابل تفریق
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
sensible قابل درک قابل رویت
adducible قابل اضهار قابل ارائه
presumable قابل استنباط قابل استفاده
changeable قابل تعویض قابل تبدیل
exigible قابل مطالبه قابل پرداخت
elastic قابل کش امدن قابل انعطاف
capacity حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
irrefrangible غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indiscoverable غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
indemonstrable غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
inconvertible غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible قابل فروش جنس قابل فروش
vendable قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
incapable نا قابل
thorough paced قابل
good قابل
dissoluble قابل حل
acceptor قابل
abler قابل
ablest قابل
apt قابل
solvable قابل حل
qualified قابل
capable قابل
able قابل
sensible قابل حس
soluble قابل حل
inoculable قابل تلقیح
inventible قابل اختراع
inventible قابل جعل
open cheque چک قابل انتقال
detectable قابل کشف
operable قابل علاج
inferible قابل استنباط
mistakable قابل اشتباه
operable قابل درمان
separable قابل تفکیک
irrecusable غیر قابل رد
noticeable قابل توجه
restorable قابل اعاده
investigable قابل رسیدگی
inflamable قابل اشتعال
imaginable قابل درک
inquirable قابل تحقیق
numerable قابل شمارش
nota bene قابل توجه
omissible قابل حذف
inspirable قابل تنفس
inheritable قابل توارث
knowable قابل دانستن
observable قابل مراعات
insurable قابل بیمه
inhabitable قابل سکنی
justifiable قابل توجیه
inflexional قابل صرف
namable قابل ذکر
inflective قابل صرف
interconvertible قابل تبدیل
regrettable قابل تاسف
irrigable قابل ابیاری
meltable قابل ذوب
fencible قابل دفاع
enforceable قابل اجرا
selectively قابل انتخاب
limpsy قابل انحناء
liveable قابل زیستن
selective قابل انتخاب
enforceable قابل اجراء
digestible قابل هضم
merchantable قابل فروش
mentionable قابل ذکر
medicable قابل معالجه
maintainable قابل نگاهداری
macroscopic قابل رویت
machinable قابل تراش
merchantable قابل معامله
liveable قابل زندگی
liveable قابل معاشرت
mibeable قابل استخراج
livable قابل زندگی
livable قابل معاشرت
mobilizable قابل تجهیز
moot قابل بحث
moveable قابل تغییر
limit of inflammability حد قابل اشتعال
licensable قابل اجازه
leviable قابل تحمیل
kenspeckle قابل شناسایی
justiciable قابل دادرسی
trustworthy قابل اعتماد
limpsey قابل انحناء
limsy قابل انحناء
livable قابل زیستن
drinkable قابل اشامیدن
minable قابل استخراج
eligible قابل انتخاب
negotiates قابل انتقال
negotiated قابل انتقال
negotiate قابل انتقال
pivoting قابل چرخش
judicable قابل قضاوت
quodlibet نکته قابل
recoupable قابل جبران
vulnerable قابل حمله
comprehensible قابل درک
intelligible قابل درک
intelligible قابل فهم
refillable قابل تعویض
reflexible قابل انعکاس
refractile قابل انکسار
refrangible قابل انکسار
registrable قابل ثبت
regulable قابل تعدیل
reimbursable قابل پرداخت
remittable قابل پرداخت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com