English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
transmittable قابل پراکنی
Other Matches
propagation پراکنی
broadcasts سخن پراکنی
broadcasts داده پراکنی
transmissions سخن پراکنی
broadcast داده پراکنی
To indulge in tendentious correwpondence. کاغذ پراکنی
disinformation دروغ پراکنی
broadcast سخن پراکنی
transmission سخن پراکنی
broadcast سخن پراکنی پراکندن
broadcasts سخن پراکنی پراکندن
BBC مخفف بنگاه سخن پراکنی بریتانیا
radiobroadcast پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
galactic noise تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
adducible قابل اضهار قابل ارائه
flexile قابل تغییر قابل تطبیق
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
exigible قابل مطالبه قابل پرداخت
thankworthy قابل تشکر قابل شکر
presumable قابل استنباط قابل استفاده
achievable قابل وصول قابل تفریق
exigible قابل تقاضا قابل ادعا
elastic قابل کش امدن قابل انعطاف
sensible قابل درک قابل رویت
observable قابل مشاهده قابل گفتن
presentable قابل معرفی قابل ارائه
presentable قابل نمایش قابل تقدیم
changeable قابل تعویض قابل تبدیل
combustible قابل سوزش قابل تراکم
tenable قابل مدافعه قابل تصرف
capacities حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
irrefrangible غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
inconvertible غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indemonstrable غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
floatable قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indiscoverable غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible قابل فروش جنس قابل فروش
vendable قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
abler قابل
sensible قابل حس
qualified قابل
thorough paced قابل
able قابل
ablest قابل
incapable نا قابل
capable قابل
dissoluble قابل حل
good قابل
acceptor قابل
solvable قابل حل
apt قابل
soluble قابل حل
employable قابل استخدام
newsworthy قابل انتشار
persuadable قابل تشویق
omissible قابل حذف
numerable قابل شمارش
nota bene قابل توجه
knowable قابل دانستن
observable قابل مراعات
piceous قابل اشتعال
opens قابل بحث
plantable قابل کشت
open cheque چک قابل انتقال
opened قابل بحث
pasturable قابل چرا
extendable قابل تمدید
partible قابل افراز
pardoable قابل عفو
extendable قابل تعمیم
divisible قابل تقسیم
elastic قابل ارتجاع
open قابل بحث
considerable قابل توجه
operable قابل درمان
ponderable قابل سنجش
operable قابل علاج
inventible قابل اختراع
inventible قابل جعل
irrecusable غیر قابل رد
trustworthy قابل اعتماد
irrigable قابل ابیاری
pivoting قابل چرخش
judicable قابل قضاوت
justiciable قابل دادرسی
enforceable قابل اجرا
enforceable قابل اجراء
digestible قابل هضم
kenspeckle قابل شناسایی
leviable قابل تحمیل
licensable قابل اجازه
limit of inflammability حد قابل اشتعال
investigable قابل رسیدگی
interconvertible قابل تبدیل
imaginable قابل درک
detectable قابل کشف
inferable قابل استنباط
inferible قابل استنباط
justifiable قابل توجیه
inflamable قابل اشتعال
inflective قابل صرف
inflexional قابل صرف
inhabitable قابل سکنی
noticeable قابل توجه
inheritable قابل توارث
inquirable قابل تحقیق
inspirable قابل تنفس
insurable قابل بیمه
regrettable قابل تاسف
limpsey قابل انحناء
limpsy قابل انحناء
limsy قابل انحناء
negotiated قابل انتقال
negotiate قابل انتقال
mentionable قابل ذکر
merchantable قابل معامله
merchantable قابل فروش
mibeable قابل استخراج
minable قابل استخراج
mistakable قابل اشتباه
mobilizable قابل تجهیز
separable قابل تفکیک
moot قابل بحث
moveable قابل تغییر
multipliable قابل تکثیر
multiplicable قابل تکثیر
negotiates قابل انتقال
negotiating قابل انتقال
livable قابل زیستن
livable قابل معاشرت
livable قابل زندگی
liveable قابل زیستن
liveable قابل معاشرت
liveable قابل زندگی
machinable قابل تراش
macroscopic قابل رویت
selectively قابل انتخاب
selective قابل انتخاب
maintainable قابل نگاهداری
medicable قابل معالجه
drinkable قابل اشامیدن
meltable قابل ذوب
eligible قابل انتخاب
namable قابل ذکر
potable قابل شرب
remarkable قابل توجه
rentable قابل اجاره
serviceable قابل استفاده
expendable قابل خرج
repairable قابل جبران
realizable قابل تحقق
realizable قابل درک
sociable قابل معاشرت
reparable قابل جبران
adaptable قابل توافق
tolerable قابل قبول
tolerable قابل تحمل
repeatable قابل تکرار
flammable قابل اشتعال
venial قابل عفو
renderable قابل ارائه
intelligible قابل فهم
refillable قابل تعویض
reflexible قابل انعکاس
refractile قابل انکسار
refrangible قابل انکسار
registrable قابل ثبت
regulable قابل تعدیل
reimbursable قابل پرداخت
remittable قابل پرداخت
remediable قابل علاج
remissible قابل اغماض
removable قابل رفع
removable قابل انتقال
removable قابل عزل
replaceable قابل تعویض
inflammable قابل اشتعال
substitutable قابل تعویض
culpable قابل مجازات
revocable قابل رجوع
preferable قابل ترجیح
revokable قابل فسخ
substantial قابل توجه
sailable قابل کشتیرانی
sailable قابل هوابری
salvageable قابل نجات
exportable قابل صدور
satiable قابل اشباع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com