Total search result: 240 (19 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
controllable |
قابل کنترل |
|
|
Search result with all words |
|
basic |
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است |
basics |
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است |
link |
تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد |
partition |
فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است |
partitions |
فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است |
carrier |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
carriers |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
remote |
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است |
remoter |
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است |
remotest |
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است |
available |
کوچکترین واحد یا نقط ه صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است |
picture |
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است |
pictured |
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است |
pictures |
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است |
picturing |
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است |
knob |
که قابل چرخش است تا فرآیندی را کنترل کند |
knobs |
که قابل چرخش است تا فرآیندی را کنترل کند |
warping |
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل |
element |
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است |
elements |
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است |
hysterics |
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه |
actuator |
وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است |
adjustable pitch propeller |
ملخ با گام قابل کنترل |
controllable pitch propeller |
ملخ با گام قابل کنترل |
controllable |
آنچه قابل کنترل است |
conventional memory |
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند |
conventional RAM |
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند |
deferred exit |
انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند |
guild socialism |
سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است |
incontrollable |
غیر قابل کنترل |
lift cruise |
توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است |
lift engine |
توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است |
microsoft |
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد |
mini |
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست |
noncontrollable cost |
هزینه غیر قابل کنترل |
picture element |
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است |
pixel |
کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد |
rambunctious |
غیر قابل کنترل |
turing machine |
مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن |
Other Matches |
|
cascade control |
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری |
control point |
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور |
task |
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند |
token |
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه |
electronic |
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند |
tasks |
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند |
tokens |
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه |
apt |
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی |
processor |
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند |
control panel |
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است |
real time |
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است |
control and reporting center |
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی |
loop |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
looped |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
executive |
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود |
loops |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
executives |
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود |
circulation control |
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول |
radio control |
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم |
rolleron |
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود |
flexible |
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر |
IRQ |
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه |
control |
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل |
inventory control |
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی |
controls |
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل |
controlling |
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل |
ctrl |
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد |
apt |
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود |
control sheet |
صفحه کنترل چارت کنترل |
control statement |
حکم کنترل دستور کنترل |
block plot |
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی |
control stick |
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی |
controlled fragmentation |
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها |
tactical air controler |
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی |
subroutine |
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود |
goldie |
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین |
recoverable item |
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی |
friendly front end |
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است |
control officer |
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده |
climb mode |
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود |
remote control |
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور |
archival quality |
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود |
simple network management protocol |
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است |
anti- |
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند |
basics |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
basic |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
escrow |
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد |
go around mode |
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما |
quality control tests |
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت |
flight control |
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما |
airlift control element |
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی |
custody |
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها |
tenable |
قابل مدافعه قابل تصرف |
presumable |
قابل استنباط قابل استفاده |
observable |
قابل مشاهده قابل گفتن |
presentable |
قابل نمایش قابل تقدیم |
adducible |
قابل اضهار قابل ارائه |
presentable |
قابل معرفی قابل ارائه |
achievable |
قابل وصول قابل تفریق |
thankworthy |
قابل تشکر قابل شکر |
changeable |
قابل تعویض قابل تبدیل |
bilable |
قابل رهایی قابل ضمانت |
sensible |
قابل درک قابل رویت |
combustible |
قابل سوزش قابل تراکم |
elastic |
قابل کش امدن قابل انعطاف |
flexile |
قابل تغییر قابل تطبیق |
exigible |
قابل تقاضا قابل ادعا |
transferable |
قابل واگذاری قابل انتقال |
exigible |
قابل مطالبه قابل پرداخت |
capacity |
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است |
capacities |
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است |
controlled net |
شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی |
tactical air control center |
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی |
traffic post |
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور |
fire control |
کنترل کردن اتش کنترل اتش |
visual display terminal |
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند |
visual display unit |
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند |
periodic stock check |
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب |
irrefrangible |
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب |
inconvertible |
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر |
floatable |
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی |
indemonstrable |
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح |
indiscoverable |
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص |
adobe type manager |
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است |
field control |
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری |
inexplicably |
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر |
controls |
کنترل |
rein |
کنترل |
controlling |
کنترل |
minor control |
کنترل کم |
control code |
کد کنترل |
check-ups |
کنترل |
control |
کنترل |
line control |
کنترل خط |
check-up |
کنترل |
vendible |
قابل فروش جنس قابل فروش |
vendable |
قابل فروش جنس قابل فروش |
synchronization check |
کنترل همزمانی |
central control panel |
مرکز کنترل |
carriage |
کنترل چاپگر |
air way station |
ایستگاه کنترل |
regulate |
کنترل فرآیند |
field control |
کنترل میدان |
regulating |
کنترل فرآیند |
regulates |
کنترل فرآیند |
mixture control |
کنترل مخلوط |
carriage control |
کنترل نورد |
regulated |
کنترل فرآیند |
pilot lamp |
لامپ کنترل |
centralized control |
کنترل تمرکزی |
fiscal control |
کنترل مالی |
birth control |
کنترل موالید |
tactical control |
کنترل تاکتیکی |
carriages |
کنترل چاپگر |
temper screw |
پیچ کنترل |
telecontrol |
کنترل از دور |
check mark |
علامت کنترل |
checks and balance |
کنترل و مقابله |
external control |
کنترل خارجی |
cortical control |
کنترل مغزی |
minor control |
کنترل ضعیف |
fighter control |
کنترل شکاریها |
fire control |
کنترل اتش |
program control |
کنترل برنامه |
clicker [coll.] |
کنترل از دور |
production control |
کنترل تولید |
remote control |
کنترل از دور |
ungovernable |
غیرقابل کنترل |
remote control unit |
کنترل از دور |
process control |
کنترل فرایندها |
teleguidance |
کنترل از دور |
untested <adj.> |
کنترل نشده |
asynchronous control |
کنترل ناهمگام |
project control |
کنترل پروژه |
takeover |
اعمال کنترل |
takeovers |
اعمال کنترل |
price control |
کنترل قیمت |
unverified <adj.> |
کنترل نشده |
channel changer [rare for: remote control] |
کنترل از دور |
uninspected <adj.> |
کنترل نشده |
bank sluice |
دریچه کنترل |
unexamined <adj.> |
کنترل نشده |
zapper [coll.] |
کنترل از دور |
direct control |
کنترل مستقیم |
organization control |
کنترل سازمانی |
digital control |
کنترل دیجیتالی |
zapper [coll.] |
ریموت کنترل |
teleguidance |
ریموت کنترل |
remote control unit |
ریموت کنترل |
automatic control |
کنترل خودکار |
remote control |
ریموت کنترل |
clicker [coll.] |
ریموت کنترل |
stroking |
ضربه با کنترل |
unchecked <adj.> |
کنترل نشده |
unaudited <adj.> |
کنترل نشده |
process control |
کنترل فرایند |
under command |
تحت کنترل |
stroke |
ضربه با کنترل |
stroked |
ضربه با کنترل |
strokes |
ضربه با کنترل |
channel changer [rare for: remote control] |
ریموت کنترل |
monetary control |
کنترل پولی |
exchange control |
کنترل ارزی |
n/c |
کنترل عددی |
exchange control |
کنترل ارز |
relay |
یچ کنترل الکترومغناطیسی |
tight money |
کنترل پولی |
unevaluated <adj.> |
کنترل نشده |
push button control |
کنترل دکمهای |
error control |
کنترل خطا |
relayed |
یچ کنترل الکترومغناطیسی |
relays |
یچ کنترل الکترومغناطیسی |
budgetary control |
کنترل بودجه |
quantity control |
کنترل کمیت |
experimental control |
کنترل ازمایشی |
cpu |
واحد کنترل |
motor control |
کنترل حرکتی |
cascade control |
کنترل زنجیرهای |
cam control |
بادامک کنترل |
penstock |
دریچه کنترل اب |
ctrl |
کلید کنترل |
cu |
واحد کنترل |
damage control |
کنترل خسارات |
budgetary control |
کنترل بودجهای |
traffic control |
کنترل ترافیک |
check-ups |
کنترل کردن |
arms control |
کنترل سلاح |
numerical control |
کنترل عددی |
quality control |
کنترل کیفیت |
quality control |
کنترل کیفی |
quality control |
کنترل مرغوبیت |
arbitrary control |
کنترل فرضی |
check-up |
کنترل کردن |
data control |
کنترل داده ها |
net control |
کنترل شبکه |
electronic control |
کنترل الکترونیکی |
electric control |
کنترل الکتریکی |
bowden control cable |
کابل کنترل |
uncontrollable |
کنترل ناپذیر |
uncontrollably |
کنترل ناپذیر |