Total search result: 185 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
spaceframe |
قاب فضایی |
|
|
Search result with all words |
|
arithmetic |
فضایی در حافظه که عملوند ها را ذخیره میکند |
central |
فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است |
float |
فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است |
floated |
فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است |
floats |
فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است |
configuration |
ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی |
configuration |
ارایش فضایی |
configurations |
ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی |
configurations |
ارایش فضایی |
indent |
شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ |
indenting |
شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ |
indents |
شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ |
blank |
فضایی در فرم که باید کامل شود |
blankest |
فضایی در فرم که باید کامل شود |
image |
[فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود.] |
image |
کپی دقیق از فضایی از حافظه |
images |
فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود |
images |
کپی دقیق از فضایی از حافظه |
register |
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش |
registering |
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش |
registers |
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش |
working |
فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری |
workings |
فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری |
edit |
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند |
edited |
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند |
bounds |
محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد |
three-dimensional |
فضایی |
densities |
حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است |
density |
حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است |
clean |
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند |
cleaned |
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند |
cleanest |
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند |
cleans |
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند |
footprint |
فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد |
footprints |
فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد |
spaceman |
مسافر فضایی |
spacemen |
مسافر فضایی |
courier |
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است |
couriers |
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است |
virtual |
فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد |
crunching |
متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک |
cm |
فضایی از حافظه که محل آن به سرعت |
text |
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد |
texts |
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد |
buffer |
فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است |
kiosk |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
kiosks |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
foreground |
فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند |
flat |
فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند. |
flattest |
فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند. |
mark |
کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار |
marks |
کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار |
bucket |
فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود |
buckets |
فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود |
separate |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
separated |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
separates |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
response |
فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود |
responses |
فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود |
capacities |
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است |
capacity |
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است |
shuttle |
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند |
shuttled |
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند |
shuttles |
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند |
frame |
1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر |
spacecraft |
سفینه فضایی |
spacecraft |
سفینه فضایی ship space : syn |
module |
قسمتی از سفینه فضایی |
modules |
قسمتی از سفینه فضایی |
window |
فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند |
window |
فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد |
window |
فضایی در صفحه نمایش که اپراتور در حال حاضر آنجا کار میکند |
window |
فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد |
full |
انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب |
fullest |
انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب |
space shuttle |
شاتل فضایی |
space shuttle |
سفینه فضایی |
space shuttles |
شاتل فضایی |
space shuttles |
سفینه فضایی |
space station |
پایگاه فضایی |
space station |
ایستگاه فضایی |
space stations |
پایگاه فضایی |
space stations |
ایستگاه فضایی |
isometric |
فضایی |
isometrics |
فضایی |
spatial |
فضایی |
cubic |
فضایی |
bay |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
bayed |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
baying |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
bays |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
device |
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند |
devices |
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند |
fix |
فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد |
fixes |
فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد |
diffuse |
درچز چیزی روی فضایی ازماده |
diffused |
درچز چیزی روی فضایی ازماده |
diffuses |
درچز چیزی روی فضایی ازماده |
diffusing |
درچز چیزی روی فضایی ازماده |
astrophotography |
عکس برداری از ستارگان برای تحقیقات فضایی |
Other Matches |
|
space ship |
کشتی فضایی سفینه فضایی |
spatila |
فضایی |
spacial |
فضایی |
spatial ability |
توانایی فضایی |
spatial digitaizer |
دیجیتایذر فضایی |
spatial symbolism |
نمادگری فضایی |
spatial threshold |
استانه فضایی |
spatial visualization |
تجسم فضایی |
spatiality |
حالت فضایی |
spatiomotor |
فضایی- حرکتی |
spaceport |
پایگاه فضایی |
space isomerism |
ایزومری فضایی |
stereoisomerism |
همپاری فضایی |
stereoisomerism |
ایزومری فضایی |
space lattice |
شبکه فضایی |
space medicine |
پزشکی فضایی |
sky lab |
ازمایشگاه فضایی |
space perception |
ادراک فضایی |
space platform |
پایگاه فضایی |
space platform |
ایستگاه فضایی |
space relations |
روابط فضایی |
space ship |
سفینه فضایی |
space time |
شاتل فضایی |
space time |
اتوبوس فضایی |
spatiotemporal |
فضایی و زمانی |
spatiotemporal |
فضایی وحال |
space defense |
پدافند فضایی |
solid geometry |
هندسه فضایی |
solid geometry |
هندسه ی فضایی |
solid angle |
زاویه فضایی |
soild angle |
زاویه فضایی |
clearing out [of a place] |
تخلیه [فضایی] |
sky wave |
موج فضایی |
ionospheric wave |
موج فضایی |
avionics |
ارتباطات فضایی |
cubic measure |
اندازه فضایی |
space error |
خطای فضایی |
space flight |
پرواز فضایی |
steremer |
ایزومر فضایی |
stereochemistry |
شمیی فضایی |
stereoisomer |
همپار فضایی |
steric effect |
اثر فضایی |
steric hindrance |
ممانعت فضایی |
spacesuit |
لباس فضایی |
spacesuits |
لباس فضایی |
Star Wars |
جنگ فضایی |
space isomerism |
همپاری فضایی |
space geametry |
هندسه فضایی |
illusion of space |
القاء خاصیت فضایی |
spacial information |
اطلاعات فضایی [فاصله ای] |
closo packed hexagonal space lattice |
شبکه فضایی شش وجهی |
spatial information |
اطلاعات فضایی [فاصله ای] |
three dimensional direction finding |
جهت یابی فضایی |
stereo chemistry |
مبحث شیمی فضایی |
spatial data management |
مدیریت داده فضایی |
unit solid angle |
زاویه واحد فضایی |
space vehicle |
وسیله نقلیه فضایی |
spatial orientation |
موقعیت یابی فضایی |
space orientation |
موقعیت یابی فضایی |
out of <prep.> |
بیرون از [فضایی یا فاصله ای] [امکانات] |
body centered |
بطور فضایی متمورکز شده |
cartesian coordinates |
سیستم مختصات سه بعدی فضایی |
light-well |
[فضایی زیر زمین در ساختمان ها] |
International Space Station [ISS] |
ایستگاه فضایی بین المللی |
stereoirregular polymer |
بسپار بدون نظم فضایی |
spadat |
سیستم ردیابی و اکتشاف سفینههای فضایی |
hypergeometric |
مربوط به هندسه فوق مقیاسات فضایی |
square radian |
استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی] |
minnesota spacial relations test |
ازمون روابط فضایی مینه سوتا |
steradian [sr] |
استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی] |
charactristic velocity |
مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی |
bioastronautics |
مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات |
reserved character |
فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود |
pugging |
خاک اره یا چیز دیگری که فضایی رابا ان پرکنندتاصدادران نه پیچد |
drive bay |
فضایی درون پوشش کامپیوتر که درایو دیسک نصب شده است |
ambitus |
[اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا] |
perigee |
نقطه حداقل مسافت در مدارسفینه فضایی نققه حضیض مدار سفینه |
orbital injection |
دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی |
attitude motor |
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت |
spasur |
سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است |
workspace |
فضایی در حافظه که برای استفاده آماده است یا در حال حاضر اپراتور در آن کار میکند |
reentry vehicle |
مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد |
re entry vehicle |
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند |
memory mapped video |
نگاشت صفحه حافظه به فضایی در حافظه |