Dictiornary-Farsi | قاتل مادر مادرکش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
matricide	قاتل مادر مادرکش


Other Matches

parricide	قاتل پدر یا مادر یا خویشان نزدیک
parricides	قاتل پدر یا مادر یا خویشان نزدیک
silver cord	محبت مادر وفرزندی همبستگی مادر وفرزند
foremother	مادر مادر بزرگ
murderess	قاتل
manslayer	قاتل
killers	قاتل
killer	قاتل
homicide	قاتل
slayer	قاتل
murderous	قاتل
homicides	قاتل
bane	قاتل
deadlier	قاتل
deadliest	قاتل
deadly	قاتل
assassin	قاتل
assassins	قاتل
cutthroat	قاتل
murderers	قاتل
murderer	قاتل
parricides	قاتل والدین
parricide	قاتل والدین
hue and cry	تعقیب قاتل
murderous	قاتل وار
parenticide	قاتل والدین
wolfsbane	قاتل الذئب
tyrannicide	قاتل ستمگران
thug	قاتل گردن کلفت
thugs	قاتل گردن کلفت
internecine	کشتار متقابل قاتل
infanticide	قاتل بچه جدید الولاده
ratsbane	گیاهان سمی قاتل موش
The court condemned the murderer to life imprisonment .	دادگاه قاتل را ره حبس ابد محکوم کرد
aegisthus	فرزند Thyestes قاتل Atreus و عاشق کلیتمنسترا
stepmothers	مادر
stepmother	مادر
mums	مادر
mamma	مادر
mother liquid	مادر اب
mother in low	مادر زن
mother in law	مادر زن
matricide	مادر کش
parenticide	مادر کش
matricidal	مادر کش
mater	مادر
mom	مادر
moms	مادر
mother liquor	مادر اب
mum	مادر
matriarchs	مادر
mothers	مادر
mothering	مادر
motherless	بی مادر
matriarch	مادر
mama	مادر
mothered	مادر
mother-in-law	مادر زن
mothers-in-law	مادر زن
mamas	مادر
mammas	مادر
mother	مادر
matricide	مادر کشی
motherlike	مادر وار
mother	مادر ننه
original map	نقشه مادر
parant body	جسم مادر
parent chain	زنجیر مادر
parent company	شرکت مادر
parent ship	کشتی مادر
mother surrogate	جانشین مادر
mother substitute	جانشین مادر
mothers-in-law	مادر شوهر
moon calf	خل مادر زاد
parricide	مادر کشی
mother in low	مادر شوهر
mother-in-law	مادر شوهر
mother liquer	باز مادر
parricides	مادر کشی
metropolises	مادر شهر
matronymic	مادر نامی
metropolis	مادر شهر
home port	پایگاه مادر
paternal grandmother	مادر بزرگ
parent	پدر یا مادر
orphans	بی پدر و مادر
orphaned	بی پدر و مادر
orphan	بی پدر و مادر
grandmas	مادر بزرگ
tendering	کشتی مادر
granny	مادر بزرگ
grannies	مادر بزرگ
thetis	مادر اشیل
mother figures	مادر- نماد
uniparental	از یک پدر و مادر
virgin mary	مادر عسیی
mother figure	مادر- نماد
tenderest	کشتی مادر
Mother's Day	روز مادر
tendered	کشتی مادر
tender	کشتی مادر
metropolitan	مادر شهری
trunks	مادر سیم
base map	نقشه مادر
bed rock	سنگ مادر
by birth	ازشکم مادر
trunk	مادر سیم
main lines	نهر مادر
collecting tank	مخزن مادر
congenitally	ازشکم مادر
control map	نقشه مادر
sultana	زن یا مادر یا دخترسلطان
motherland	مادر میهن
stepfathers	شوهر مادر
sultanas	زن یا مادر یا دخترسلطان
main line	نهر مادر
godmother	مادر تعمیدی
stepfather	شوهر مادر
sultaness	زن یا مادر یا دخترسلطان
godmothers	مادر تعمیدی
congenital	مادر زادی
motherlands	مادر میهن
mothering	مادر ننه
dame fortune	مادر روزگار
chart base	چارت مادر
mothers	مادر ننه
head well	مادر چاه
grandma	مادر بزرگ
grannie	مادر بزرگ
grand uncle	عموی مادر
grandame	مادر بزرگ
grandmother	مادر بزرگ
grandmothers	مادر بزرگ
mothered	مادر ننه
grand uncle	دایی مادر
grand mother	مادر بزرگ
foster mother	مادر رضاعی
homeland	سرزمین پدر و مادر
virgin birth	از مادر باکره بدنیاامدن
A nany who has more sympathy than the real mother. <adj.>	داءیه دلسوز تر از مادر
matriarchies	مادر سالاری شه مادری
birthmarks	خال مادر زادی
home	سرزمین پدر و مادر
sponsor	پدر یا مادر تعمیدی
sponsoring	پدر یا مادر تعمیدی
sponsors	پدر یا مادر تعمیدی
birthmark	خال مادر زادی
matriarchy	مادر سالاری شه مادری
godparents	پدر یا مادر تعمیدی
godparent	پدر یا مادر تعمیدی
grans	مخفف مادر بزرگ
materfamilas	مادر خانواده کدبانو
sponor	پد ریا مادر تعمیدی
half-caste	فرنگی پدروهندی مادر
alcmene	نام مادر هرکول
mother in law	مادر شوهر نامادری
jujitsu	مادر ورزشهای رزمی
gran	مخفف مادر بزرگ
assholes	مادر قحبه ها [اصطلاح رکیک]
twats	مادر قحبه ها [اصطلاح رکیک]
dipshits	مادر قحبه ها [اصطلاح رکیک]
matrolinous	پارهای ازصفات و مشخصات از مادر
motherfuckers	مادر قحبه ها [اصطلاح رکیک]
arseholes	مادر قحبه ها [اصطلاح رکیک]
fuckers	مادر قحبه ها [اصطلاح رکیک]
fuckers	مادر سگها [اصطلاح رکیک]
arseholes	مادر سگها [اصطلاح رکیک]
twats	مادر سگها [اصطلاح رکیک]
mariolatry	پرستش مریم مادر عیسی
matronymic	اسم مشتق ازطرف مادر
assholes	مادر سگها [اصطلاح رکیک]
dipshits	مادر سگها [اصطلاح رکیک]
motherfuckers	مادر سگها [اصطلاح رکیک]
grandurncle	عمو یا دایی پدر و مادر
A mothers love for her children.	عشق مادر نسبت به فرزندانش
grandmother	مثل مادر بزرگ رفتار کردن
electra complex	حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
He is of noble birth.	آدم پدر و مادر داری است
Grandmother is a dear old thing .	مادر بزرگ خیلی نازومامانی است
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .	مادر بزرگمان مرد خانواده است
fosterage	گرفتن مادر رضاعی دایه گیری
Want is the mother of industry. <proverb>	خواستن ,مادر صنعت و سازندگى است .
pieta	نقاشی یامجسمه مریم مادر عیسی
grandmothers	مثل مادر بزرگ رفتار کردن
cesarean	زایمان از راه پاره کردن شکم مادر
periapsis	نزدیکترین نقطه مدار به جسم اولیه یا مادر
godmothers	نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
parricidal	خائن نسبت به پدر و مادر یا میهن یاپادشاه
godmother	نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
arranged marriage	ازدواجی که در آن پدر و مادر برایانتخابهمسر فرزندشان تصمیم میگیرند
hologynic	منحصرا از مادر ارث برده بصورت صفت مغلوب
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents.	بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
In the nature of things, young people often rebel against their parents.	طبعا جوانان اغلب با پدر و مادر خود سرکشی می کنند. .
lift-off	جدا شدن یک هواپیما یا هررسانگر دیگر از زمین یا ازرسانگر مادر
latchkey child	[کودکی که معمولا در خانه بخاطر مشغله پدر مادر تنها است]
Creches	[جایی که از بچه ها مراقبت میشود هنگامی که پدر و مادر بیرون یا سر کار رفته اند]
latchkey kid [colloquial]	[بچه ای که برای مدت زمانی از روز بخاطر مشغله کاری پدر و مادر در خانه تنهاست.]
latchkey child	[بچه ای که برای مدت زمانی از روز بخاطر مشغله کاری پدر و مادر در خانه تنهاست.]
voluntary manslaughter	قتل غیر عمد با سوء نیت نسبی عبارت از حالتی است که قاتل در اثر غلبه هیجان و غلیان احساسات مرتکب قتلی شودکه در ان رکن عمد به طورکامل موجود نیست و در عین حال قتل غیر عمد هم محسوب نمیشود
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.