Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
thug	قاتل گردن کلفت
thugs	قاتل گردن کلفت
Other Matches
ruffian	گردن کلفت
stiff necked	گردن کلفت
roughneck	گردن کلفت
hoodman blind	گردن کلفت
dumpy	گردن کلفت
stodgy	گردن کلفت
ruffians	گردن کلفت
bullies	گردن کلفت گوشت
bullying	گردن کلفت گوشت
bully	گردن کلفت گوشت
bullied	گردن کلفت گوشت
ruffianly	گردن کلفت وحشی
butch	مرد یا پسر گردن کلفت
meathead	آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
beefcake	آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
muscleman	آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
lei	دستبند یا گردن بندی از گل وغیره که بر گردن میاویزند گردن بند گل
necks	گردن سر و گردن اسب
neck	گردن سر و گردن اسب
cable weft	پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
killer	قاتل
deadly	قاتل
deadlier	قاتل
bane	قاتل
homicides	قاتل
homicide	قاتل
slayer	قاتل
murderess	قاتل
killers	قاتل
cutthroat	قاتل
murderous	قاتل
manslayer	قاتل
deadliest	قاتل
murderers	قاتل
murderer	قاتل
assassins	قاتل
assassin	قاتل
hue and cry	تعقیب قاتل
parenticide	قاتل والدین
parricide	قاتل والدین
parricides	قاتل والدین
tyrannicide	قاتل ستمگران
murderous	قاتل وار
wolfsbane	قاتل الذئب
matricide	قاتل مادر مادرکش
internecine	کشتار متقابل قاتل
infanticide	قاتل بچه جدید الولاده
ratsbane	گیاهان سمی قاتل موش
parricide	قاتل پدر یا مادر یا خویشان نزدیک
parricides	قاتل پدر یا مادر یا خویشان نزدیک
aegisthus	فرزند Thyestes قاتل Atreus و عاشق کلیتمنسترا
The court condemned the murderer to life imprisonment .	دادگاه قاتل را ره حبس ابد محکوم کرد
torticollis	کجی مادرزادی گردن گردن کجی
stockier	کلفت
woman	کلفت
maidservant	کلفت
stockiest	کلفت
moll	کلفت
molls	کلفت
blobber	کلفت
stocky	کلفت
ladys maid	کلفت
labrose	لب کلفت
chamberer	کلفت
biddy	کلفت
hand maid	کلفت
femme de chambre	کلفت
chamber maid	کلفت
bonne	کلفت
handmaid	کلفت
housemaid	کلفت
servant maid	کلفت
housemaids	کلفت
chambermaid	کلفت
burly	کلفت
squatty	کلفت
handmaidens	کلفت
handmaiden	کلفت
heavy-set	کت و کلفت
charwoman	کلفت
charwomen	کلفت
swabber	کلفت
thicker	کلفت
thickest	کلفت
tirewoman	کلفت
thick	کلفت
trull	کلفت
chambermaids	کلفت
hawser	طناب کلفت
girls	دوشیزه کلفت
yak	گاومیش دم کلفت
yaks	گاومیش دم کلفت
girl	دوشیزه کلفت
thick weft	نخ پود کلفت
thick warp	نخ تار کلفت
doubling	کلفت ریسی
blunt	کلفت کردن
hawsers	طناب کلفت
moppy	کلفت بلند
muslinet	مشمش کلفت
odalisque	کلفت یا صیغه
pachydermatous	پوست کلفت
pachydrmatous	پوست کلفت
junk board	مقوای کلفت
inspissate	کلفت کردن
incrassate	کلفت شدن
incrassate	کلفت کردن
parlour maid	کلفت سرمیز
heavyset	کلفت زمخت
gold foil	زرورق کلفت
box coat	پالتوی کلفت
bondwoman	کلفت زرخرید
baryphonia	کلفت صدایی
ancilla	پیشخدمت زن کلفت
thick skinned	پوست کلفت
poutingly	لب کلفت کنان
blunter	کلفت کردن
thickset	تنگ کلفت
impassive	پوست کلفت
thicken	کلفت ترشدن
plank	تخته کلفت
thickened	کلفت کردن
thickened	کلفت ترشدن
thicken	کلفت کردن
thickens	کلفت کردن
thickens	کلفت ترشدن
blunted	کلفت کردن
blunts	کلفت کردن
waitress	ندیمه کلفت
waitresses	ندیمه کلفت
blunting	کلفت کردن
bluntest	کلفت کردن
thickening	کلفت سازی
thick-skinned	پوست کلفت
indurate	پوست کلفت کردن
moreen	پارچه کلفت پردهای
hyperostosis	کلفت شدگی استخوان
heavyset	چهارشانه کلفت وکوتاه
fly line	ریسمان کلفت ماهیگیری
pachyder mata	جانوران پوست کلفت
marchioness	نوعی گلابی کلفت
pachyderm	جانور پوست کلفت
pachyderms	جانور پوست کلفت
marchionesses	نوعی گلابی کلفت
snub	کلفت وکوتاه سرزنش
snubbed	کلفت وکوتاه سرزنش
snubbing	کلفت وکوتاه سرزنش
snubs	کلفت وکوتاه سرزنش
lumpier	کلفت ناهنجار تودهای
lumpiest	کلفت ناهنجار تودهای
lumpy	کلفت ناهنجار تودهای
nappies	کلفت و پرزدار خواب دار
pachydrmatous	ادم پوست کلفت و بیرگ
parlormaid	کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
chunk	تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
chunks	تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
ancillary	مستخدم بومی مربوط به کلفت
boat rod	چوب کلفت ماهیگیری با قایق
deep mouthed	دارای صدای درشت و کلفت
nappy	کلفت و پرزدار خواب دار
stick glove	دستکش کلفت دروازه بان
senile keratosis	کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
grego	جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
belly	کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
bellies	کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
paxwax	پی گردن
neck necessity	گردن
napes	پس گردن
mooic	گردن
insubordinate	گردن کش
crookneck	گردن کج
restiff	گردن کش
nape	پس گردن
stiff-necked	گردن کش
neck	گردن
necks	گردن
pea jacket or coat	جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
collar	گردن بند
narrow necked	گردن باریک
cervices	پشت گردن
shawl	دستمال گردن
noddles	پشت گردن
collars	گردن بند
feed	تغذیه گردن
noddle	پشت گردن
neckerchief	دستمال گردن
neckerchiefs	دستمال گردن
feeds	تغذیه گردن
long necked	گردن دراز
He came back downcast ( shamefacekly ) .	با گردن کج بر گشت
neck cloth	دستمال گردن
refractorily	گردن کشانه
stoutness	گردن کلفتی
restively	گردن کشانه
restiveness	گردن کشی
necklace	گردن بند
the neck of a womb	گردن زهدان
the neck of a bottle	گردن بطری
cervixes	پشت گردن
stiff neck	خشکی گردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com