English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
space framing قالب بندی فضائی
Other Matches
basic type single tier formwork قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
formwork قالب بندی
formatting قالب بندی
form work قالب بندی
initialization قالب بندی
formlining پوشش قالب بندی
face formwork قالب بندی نما
face framework قالب بندی نما
face fromwork قالب بندی نهائی
sliding form قالب بندی کشویی
physical format قالب بندی فیزیکی
slip formwork قالب بندی لغزان
off screen formatting قالب بندی نامریی
on screen formating قالب بندی مرئی
format file فایل قالب بندی
face formwork قالب بندی نهایی
shell formwork قالب بندی غلافی
formwork with vacuum chambers قالب بندی با خلاء
form lining پوشش قالب بندی
formats قالب بندی کردن
format قالب بندی کردن
reformat قالب بندی مجدد
data formatting statements احکام قالب بندی داده ها
logical format قالب بندی یا فرمت منطقی
embedded formating command فرمان قالب بندی مندرج
formwork unexposed قالب بندی سطوح نامرئی
panel formwork تخته قالب بندی بتن
formwork at cirved section قالب بندی در سطوح منحنی
formwork exposed قالب بندی سطوح مرئی
automatic forming machine دستگاه قالب بندی خودکار
plaster of Paris گچ ویژه شکسته بندی و قالب گیری
frameworks استخوان بندی قالب چهار دیواری
framework استخوان بندی قالب چهار دیواری
high level format فرمت یا قالب بندی سطح بالا
basic type double tier formwork قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
decking تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
areal فضائی
spatual ماله فضائی
solids یکسان فضائی
solid یکسان فضائی
space lattice شبکه فضائی
spatial distribution توزیع فضائی
driver یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
style sheet الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد
importing 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
imported 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
import 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
plasticize قالب پذیر کردن از قالب در اوردن
blow up تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-up تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-ups تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
compression molding process فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
wording جمله بندی کلمه بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications طبقه بندی رده بندی
lineament طرح بندی صورت بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
classification طبقه بندی رده بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
models قالب
mold قالب
centering قالب
block سد قالب
blocked سد قالب
blocks سد قالب
carcasses قالب
moulding قالب
carcass قالب
model قالب
carcases قالب
modeled قالب
modelled قالب
die قالب
unformatted بی قالب
matrix or matrices قالب
cake قالب
fitted قالب
laster قالب کن
cluster قالب
sizes قالب
matter قالب
laster قالب گر
size قالب
mattered قالب
mattering قالب
clusters قالب
cluster bombs قالب
moulder قالب گر
spectrum قالب
ingot قالب
kata قالب
An ice – cube . یک قالب یخ
mandrel or dril قالب
foot pocket قالب پا
burner frame قالب
close-fitting قالب تن
close fitting قالب تن
cell format قالب سل
cluster bomb قالب
matters قالب
molds قالب
mould قالب
forme قالب
split line خط قالب
moulds قالب
template قالب
templates قالب
green sand mold قالب تر
molded قالب
shapes قالب
matrix قالب
shape قالب
standard قالب
matrixes قالب
moulded قالب
standards قالب
swage قالب
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
moulded قالب گرفتن
molds قالب گیری
mould قالب گیری
moulder قالب ریز
mandrel قالب مرغک
molds قالب گرفتن
laster گاز قالب کش
mould قالب گرفتن
numeric format قالب عددی
acrobat قالب فایل
acrobats قالب فایل
order format قالب دستور
address format قالب نشانی
order format قالب سفارش
moulded قالب گیری
page frame قالب صفحه
cased قالب گیری
card format قالب کارت
cases قالب قاب
shuttering قالب بتن
cavetto قالب مجوف
shoe tree قالب کفش
box caisson صندوق قالب پی
bentonite slurries دو قالب بتونیت
free format در قالب ازاد
molding pressure فشار قالب
formats قالب هیئت
molding operation قالب کاری
die قالب گرفتن
format قالب هیئت
die قالب منگنه
fuse block قالب فیوز
mold cavity حفره قالب
blocs قالب کردن
mould cavity محفظه قالب
case قالب قاب
brush style قالب قلم
molded قالب گرفتن
mandril سنبه قالب
molded قالب گیری
A bar of soap. A cake of soap. یک قالب صابون
mold قالب گرفتن
moulder قالب گیر
stripping قالب برداری
slip form قالب لغزنده
mouldable قالب بردار
block قالب کردن
block قالب ریختن
blocked قالب کردن
blocked قالب ریختن
blocks قالب کردن
blocks قالب ریختن
modeller قالب سازی
molder قالب گیر
record format قالب مدرک
modeled قالب طرح
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com