| Total search result: 201 (14 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| logical format |
قالب بندی یا فرمت منطقی |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| high level format |
فرمت یا قالب بندی سطح بالا |
| style sheet |
الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد |
| word warp |
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی |
| basic type single tier formwork |
قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب |
| languages |
قالب و فرمت دستورات و داده ها در یک زبان مشخص |
| language |
قالب و فرمت دستورات و داده ها در یک زبان مشخص |
| RIFF |
فایل که حاوی اطلاعاتی است که با قالب فایل RIFF فرمت میشود |
| form work |
قالب بندی |
| initialization |
قالب بندی |
| formwork |
قالب بندی |
| formatting |
قالب بندی |
| format file |
فایل قالب بندی |
| shell formwork |
قالب بندی غلافی |
| reformat |
قالب بندی مجدد |
| form lining |
پوشش قالب بندی |
| face fromwork |
قالب بندی نهائی |
| face formwork |
قالب بندی نما |
| face formwork |
قالب بندی نهایی |
| off screen formatting |
قالب بندی نامریی |
| on screen formating |
قالب بندی مرئی |
| physical format |
قالب بندی فیزیکی |
format |
قالب بندی کردن |
| slip formwork |
قالب بندی لغزان |
| formats |
قالب بندی کردن |
face framework |
قالب بندی نما |
| formwork with vacuum chambers |
قالب بندی با خلاء |
| space framing |
قالب بندی فضائی |
| sliding form |
قالب بندی کشویی |
| formlining |
پوشش قالب بندی |
| formwork at cirved section |
قالب بندی در سطوح منحنی |
| formwork exposed |
قالب بندی سطوح مرئی |
| data formatting statements |
احکام قالب بندی داده ها |
| panel formwork |
تخته قالب بندی بتن |
| automatic forming machine |
دستگاه قالب بندی خودکار |
| embedded formating command |
فرمان قالب بندی مندرج |
| formwork unexposed |
قالب بندی سطوح نامرئی |
| encapsulation |
دریک شبکه سیستم ارسال فریم داده به یک فرمت همراه به فریمی با فرمت دیگر |
| unjustified |
نواری که حاوی متن فرمت نشده است , و قابل چاپ نیست تا داده فرمت شود. |
| basic type double tier formwork |
قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه |
| frameworks |
استخوان بندی قالب چهار دیواری |
| plaster of Paris |
گچ ویژه شکسته بندی و قالب گیری |
| framework |
استخوان بندی قالب چهار دیواری |
| decking |
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند |
| conversions |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای |
| conversion |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای |
| safe format |
عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد |
| quick format |
که تمام داده موجود روی فلاپی دیسک را در حین فرآیند فرمت پاک نمیکند, از فرمت کامل سریع تر است و امکان ترسیم داده را میدهد |
| driver |
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند |
| drivers |
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند |
material consequence |
شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی] |
implication |
شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی] |
implies |
شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی] |
| material conditional |
شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی] |
material implication |
شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی] |
conditional |
شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی] |
paged address |
مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد |
| import |
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود |
| imported |
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود |
| importing |
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود |
| plasticize |
قالب پذیر کردن از قالب در اوردن |
| end stopped |
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی |
| blow-up |
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر |
| blow up |
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر |
| blow-ups |
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر |
| programmable logic array |
ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی |
| initialization |
فرمت |
| cell format |
فرمت سل |
| general format |
فرمت کلی |
| global format |
فرمت کلی |
| formatting |
فرمت کردن |
| numeric format |
فرمت عددی |
| file format |
فرمت فایل |
| document format |
فرمت مدرک |
| reformat |
فرمت مجدد |
| format file |
فایل فرمت |
| low level format |
فرمت سطح پایین |
| cif |
فرمت میانی معروف |
| unformatted |
که فرمت نشده است |
| data interchange format file |
فایل با فرمت مبادله |
| graphics file format |
فرمت فایل نگارهای |
| evaluation rating |
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت |
| structures |
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی |
structure |
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی |
| structuring |
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی |
| preformatted |
آنچه فرمت شده باشد |
| unformatted |
دیسک مغناطیسی فرمت نشده |
| unformatted |
گنجایش دیسک مغناطیسی پیش از فرمت |
| output |
1-نرم افزار فرمت کردن داده یا برنامه |
| encoder |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به دیگری تبدیل میکند |
| reverting |
صفحه فرمت شده را به وضعیتت اصلی بر می گرداند |
| reverted |
صفحه فرمت شده را به وضعیتت اصلی بر می گرداند |
| outputs |
1-نرم افزار فرمت کردن داده یا برنامه |
| revert |
صفحه فرمت شده را به وضعیتت اصلی بر می گرداند |
| reverts |
صفحه فرمت شده را به وضعیتت اصلی بر می گرداند |
| rating |
طبقه بندی کردن درجه بندی |
| ratings |
طبقه بندی کردن درجه بندی |
carpet classification |
طبقه بندی [درجه بندی] فرش |
| reformatting |
عمل فرمت کردن دیسک که حاوی داده است |
| checked |
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند |
| checks |
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند |
| check |
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند |
| compression molding process |
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی |
| presentation layer |
ششمین لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که روی فرمت ها |
| combi player |
درایو سخت افزاری که دو یا چند فرمت ROM-CD مختلف را می خواند |
| eighty track disk |
دیسک فرمت شده برای شامل شدن هشتاد شیار |
| emptiest |
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده |
| export |
ذخیره سازی داده در یک فرمت فایل دیگری نسبت به پیش فرض |
empty |
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده |
| medium |
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است |
| exporting |
ذخیره سازی داده در یک فرمت فایل دیگری نسبت به پیش فرض |
| exported |
ذخیره سازی داده در یک فرمت فایل دیگری نسبت به پیش فرض |
| emptied |
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده |
| emptier |
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده |
| mediums |
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است |
| device handler |
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ |
| empties |
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده |
| device driver |
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ |
| telescopic |
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی |
| packaging |
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها |
| defense classification |
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع |
| laggin |
اب بندی کردن اب بندی ناوها |
| classification |
طبقه بندی رده بندی |
| lineament |
طرح بندی صورت بندی |
| lineaments |
طرح بندی صورت بندی |
| classifications |
طبقه بندی رده بندی |
| wording |
جمله بندی کلمه بندی |
| unformatted |
1-فایل متن که حاوی هیچ دستور فرمت , حاشیه یا نحوه نوشتن نباشد.2- |
| FIF |
فرمت فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند |
| downgraded |
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی |
| regrade |
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت |
| downgrading |
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی |
| downgrades |
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی |
| downgrade |
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی |
style |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
| driver |
نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند |
| styles |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
| drivers |
نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند |
| styling |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
| styled |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
| argumentive |
منطقی |
| dialectician |
منطقی |
| dialectical |
منطقی |
| dialectic |
منطقی |
| reasonable |
منطقی |
| rational |
منطقی |
| argumentative |
منطقی |
| logic |
منطقی |
| logical |
منطقی |
| logical trace |
رد منطقی |
| logistic |
منطقی |
| not |
نه منطقی |
| intralogical |
منطقی |
| protocols |
ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند |
| alien |
دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست |
| aliens |
دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست |
| protocol |
ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند |
| gift wrap |
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن |
| syllogism |
قیاس منطقی |
| sorites |
تسلسل منطقی |
| syllogism |
قضیه منطقی |
| logical representation |
نمایش منطقی |
| logical record |
رکورد منطقی |
| logical difference |
تفاضل منطقی |
| logical record |
مدرک منطقی |
| rational |
عقلانی منطقی |
| logical reasoning |
استدلال منطقی |
| logical operator |
عملگر منطقی |
| logical value |
مقدار منطقی |
| alu |
واحدحسابی- منطقی |
| to stand to reason |
منطقی است |
| logical instruction |
دستورالعمل منطقی |
| logical not |
نقص منطقی |
| logical not |
نفی منطقی |
| logical operation |
عمل منطقی |
| logical operation |
عملکرد منطقی |
| logical operations |
عملیات منطقی |
| syntaxic thought |
اندیشه منطقی |
| logical product |
رکورد منطقی |
| logical sum |
جمع منطقی |
| elench |
تکذیب منطقی |
| or |
یای منطقی |
| rational numbers |
اعداد منطقی |
| rational expectations |
انتظارات منطقی |
| nonsequitur |
غیر منطقی |
| irrationally |
بطورغیر منطقی |
| and |
جمع منطقی |
| postulation |
قیاس منطقی |
| paralogism |
لغزش منطقی |
| non logical |
غیر منطقی |
| logicality |
منطقی بودن |
| consecution |
نتیجه منطقی |
| postulate |
قیاس منطقی |
| postulated |
قیاس منطقی |
| postulates |
قیاس منطقی |
| postulating |
قیاس منطقی |
| inconsecutive |
فاقدارتباط منطقی |
| unreasoning |
غیر منطقی |
| logical symbol |
علامت منطقی |
| logical unit |
واحد منطقی |
| stand to reason <idiom> |
منطقی بودن |