English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 26 (3 milliseconds)
English Persian
contented قانع
satisfied قانع
sufficient قانع
Other Matches
persuasion قانع سازی
contenting قانع کردن
convincer قانع کننده
to content oneself قانع شدن
content قانع کردن
satisfying قانع کردن
persuasions قانع سازی
convince قانع کردن
convinces قانع کردن
satisfies قانع کردن
satisfy قانع کردن
approving truth دلیل قانع کننده
inconvincible ادم قانع نشونده
to convince somebody of something کسی را به چیزی قانع کردن
get by <idiom> قانع کردن احتیاجاتت یا درخواستت
She talked me into doing it. با حرف مرا قانع بانجام آن کرد
inappeasable غیر قابل تسکین قانع نشدنی
to talk insistently to somebody با کسی به اصرار صحبت کردن [تا قانع شود]
This does not satisfy me. این جواب مرا قانع نمی کند
refereeing در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referees در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereed در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referee در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com