English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
law of advantage قانون امتیاز
Other Matches
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicaps امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
legalism رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
the law is not retroactive قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
code قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
declaratory statute قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure قانون اصول محاکمات قانون شکلی
canon قانون کلی قانون شرع
canons قانون کلی قانون شرع
say's law قانون سی . براساس این قانون
penal statute قانون جزایی قانون مجازات
marginal productivity law قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
the long arm of the law دست قانون [دست قدرتمند قانون]
concessions امتیاز
lease امتیاز
leases امتیاز
chartered امتیاز
charter امتیاز
pre eminence امتیاز
upper hand امتیاز
scoreline خط امتیاز
rectums امتیاز
rectum امتیاز
advantage امتیاز
pre-eminence امتیاز
scorelines خط امتیاز
distinctions امتیاز
distinction امتیاز
ads امتیاز
licence امتیاز
licences امتیاز
licenses امتیاز
royalty حق امتیاز
royalties حق امتیاز
exclusiveness امتیاز
privilege امتیاز
pas امتیاز
ad امتیاز
franchise امتیاز
francs امتیاز
franc امتیاز
franchises امتیاز
prominence امتیاز
prerogatives امتیاز
prerogative امتیاز
scoreless بی امتیاز
scored امتیاز
scores امتیاز
act of grace امتیاز
score امتیاز
charters امتیاز
credit امتیاز
prominency امتیاز
crediting امتیاز
plus امتیاز
credits امتیاز
credited امتیاز
run یک امتیاز
priviege امتیاز
chartering امتیاز
concession امتیاز
game bird یک امتیاز
point امتیاز
runs یک امتیاز
headstart امتیاز در شروع
precedence امتیاز سابقه
concession deed امتیاز نامه
love امتیاز صفر
loved امتیاز صفر
magna cum laude با امتیاز زیاد
game point امتیاز پایانی
maritime lien امتیاز دریایی
field privilege امتیاز فیلد
ace امتیاز سرویس
worst امتیاز اوردن
worst- امتیاز اوردن
privileged دارای امتیاز
privileged امتیاز دار
aces امتیاز سرویس
loves امتیاز صفر
loss on points باخت با امتیاز
prerogatives حق یا امتیاز ویژه
go-ahead امتیاز برتر
prerogative حق یا امتیاز ویژه
decision برنده با امتیاز
scoreless بدون امتیاز
concessionaire صاحب امتیاز
score sheet برگ امتیاز
concessioner صاحب امتیاز
grantee صاحب امتیاز
insurance امتیاز مطمئن
awarding of points امتیاز دادن
concessionary agreement امتیاز نامه
decisions برنده با امتیاز
precedency امتیاز سابقه
licence owner صاحب امتیاز
perfect score امتیاز کامل
set point اخرین امتیاز
chalk up کسب امتیاز
concessionary صاحب امتیاز
differentia وجه امتیاز
foot score line خط امتیاز انتهایی
patents امتیاز نامه
patenting امتیاز نامه
preferential امتیاز دهنده
oddest امتیاز دادن
odder امتیاز دادن
odd امتیاز دادن
patented امتیاز نامه
double figures امتیاز دو رقمی
converts امتیاز گرفتن
converting امتیاز گرفتن
patent امتیاز نامه
convert امتیاز گرفتن
outpoint برنده با امتیاز
match point اخرین امتیاز
win on points پیروزی با امتیاز
converted امتیاز گرفتن
match points اخرین امتیاز
draw first blood کسب نخستین امتیاز
point درجه امتیاز بازی
thirties دومین امتیاز گیم
thirty دومین امتیاز گیم
patented دارای حق امتیاز امتیازی
monopolising امتیاز انحصاری گرفتن
decision برنده کشتی با امتیاز
decisions برنده کشتی با امتیاز
break one's duck کسب نخستین امتیاز
fifteen نخستین امتیاز گیم
privilege امتیاز مخصوصی اعطاکردن
wining by deukjoom برد تکواندو با امتیاز
patent دارای حق امتیاز امتیازی
equaliser امتیاز مساوی کننده
duckings اخراج توپزن بی امتیاز
in the hole <idiom> امتیاز پایین صفر
To keep the score. حساب امتیاز رانگاهداشتن
brassage حق امتیاز سکه زدن
read write privilege امتیاز خواندن- نوشتن
circuit clout یک امتیاز با دویدن به پایگاه
patenting دارای حق امتیاز امتیازی
burn امتیاز گرفتن از حریف
handicap امتیاز دادن اشکال
patents دارای حق امتیاز امتیازی
prerogatives امتیاز مخصوص حق ارثی
handicaps امتیاز دادن اشکال
count تعداد امتیاز توپزن
point spread امتیاز قابل انتظار
prerogative امتیاز مخصوص حق ارثی
down عقب افتادن در امتیاز
counts تعداد امتیاز توپزن
monopolizing امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizes امتیاز انحصاری گرفتن
service ace امتیاز سرویس تنیس
burns امتیاز گرفتن از حریف
set point اخرین امتیاز بازی
monopolised امتیاز انحصاری گرفتن
monopolises امتیاز انحصاری گرفتن
royal prerogative حق امتیاز ویژه پادشاه
To score points. امتیاز آوردن ( ورزش )
monopolize امتیاز انحصاری گرفتن
monopolized امتیاز انحصاری گرفتن
counting تعداد امتیاز توپزن
To gain an advantage. کسب امتیاز کردن
tallied کسب یا ثبت امتیاز
counted تعداد امتیاز توپزن
perfect game باحداکثر 003 امتیاز
oddsmaker تعیین کننده امتیاز
licensee صاحب جواز یا امتیاز
software license امتیاز نرم افزار
tallies کسب یا ثبت امتیاز
tallying کسب یا ثبت امتیاز
tally کسب یا ثبت امتیاز
privileged دارای امتیاز یا حق ویژه
scoring key [کلید امتیاز دهی]
indult اجازه نامه امتیاز
ahead دارای امتیاز بیشتر
ice امتیاز سرنوشت ساز
home whistle امتیاز واقعی یا فرضی
home court advantage امتیاز بازی در خانه
double bogey دوبار کسب امتیاز
franchises ازادی حق انتخاب امتیاز
bowling average معدل امتیاز بازیگربولینگ
high run حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
ducks اخراج توپزن بی امتیاز
franchise ازادی حق انتخاب امتیاز
ducked اخراج توپزن بی امتیاز
bowled for a duck باختن بازیگر بی امتیاز
deciding امتیاز سرنوشت ساز
licensees صاحب جواز یا امتیاز
duck اخراج توپزن بی امتیاز
deuce مساوی در امتیاز 41 که به 61 ختم میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com