Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (3 milliseconds)
English
Persian
an act of parliament
قانون مجلس
Search result with all words
congressman
عضو کنگره یا مجلس قانون گذاری امریکا
congressmen
عضو کنگره یا مجلس قانون گذاری امریکا
lobbied
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobby
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
copyright
عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
copyrights
عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
legislation
مجلس مقننه قانون لازم الاجرا
house of assembly
مجلس درجه دوم قانون گذاری
land tag
مجلس قانون گذاری پروس لاندتاک
Other Matches
religiosity
مجلس عبادت مجلس مذهبی
legalism
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
the law is not retroactive
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
code
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
declaratory statute
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
canons
قانون کلی قانون شرع
canon
قانون کلی قانون شرع
say's law
قانون سی . براساس این قانون
penal statute
قانون جزایی قانون مجازات
marginal productivity law
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
parliament
مجلس
parliaments
مجلس
to hold a meeting
مجلس
mandate
مجلس
mandating
مجلس
mandated
مجلس
housed
مجلس
mandates
مجلس
house
مجلس
sessions
مجلس
convocation
مجلس
session
مجلس
legislature
مجلس
houses
مجلس
convocations
مجلس
comitia
مجلس
legislatures
مجلس
assembly
مجلس
House of Commons
مجلس مبعوثان
candidates
کاندیدای مجلس
House of Lords
مجلس اعیان
proces verbal
صورت مجلس
proceedings of the parliament
مذاکرات مجلس
national assembly
مجلس ملی
House of Representatives
مجلس مبعوثان
chamber of deputies
مجلس نمایندگان
prorogation of parliament
تعطیل مجلس
option of meeting place
خیار مجلس
obit
مجلس ترحیم
processionize
صورت مجلس
House of Commons
مجلس عوام
statehouse
مجلس ایالتی
the fifteenth parliament
مجلس پانزدهم
songfest
مجلس اواز
the parliament is sitting
مجلس منعقداست
Eucharists
مجلس سپاسگزاری
Eucharist
مجلس سپاسگزاری
councils
شورا مجلس
council
شورا مجلس
parliamentary
هواخواه مجلس
to open parliament
مجلس را گشودن
statehouses
مجلس ایالتی
House of Representatives
مجلس نمایندگان
congress
انجمن مجلس
congresses
انجمن مجلس
commemorate
مجلس یاداوری
commemorated
مجلس یاداوری
commemorates
مجلس یاداوری
commemorating
مجلس یاداوری
responsions
مجلس منافره
scenography
مجلس سازی
wassail
مجلس میخواری
speaker of parliament
رئیس مجلس
candidate
کاندیدای مجلس
consultative assembly
مجلس شورا
Senate
مجلس سنا
federal council
مجلس متحده
orgies
مجلس عیش
levee
مجلس پذیرایی
constituent assembly
مجلس موسسان
european essembly
مجلس اروپا
commemorations
مجلس تذکر
membership of the parliament
وکالت مجلس
general assembly
مجلس عوام
formal dance
مجلس رقص
ball
مجلس رقص
commemoration
مجلس تذکر
ecclesia
مجلس سیاسی
assemblyman
عضو مجلس
Upper Houses
مجلس سنا
Upper Houses
مجلس لردها
Member of Parliament
وکیل مجلس
Upper House
مجلس سنا
Members of Parliament
نماینده مجلس
Members of Parliament
وکیل مجلس
Upper House
مجلس لردها
house of assembly
مجلس ایالتی
Member of Parliament
نماینده مجلس
consmtituent assembly
مجلس موسسان
assemblymen
عضو مجلس
legislative assembly
مجلس قانونگذاری
synods
مجلس منافره مذهبی
speakership
مقام ریاست مجلس
commemoration
مجلس یاجشن یادبود
constituent
عضو مجلس موسسان
rigsdag
مجلس قانونی دانمارک
commemorations
مجلس یاجشن یادبود
shindy
مجلس انس ورقص
the house went into secret session
مجلس جلسه سری
synod
مجلس منافره مذهبی
statehouses
مجلس مقننه ایالتی
statehouse
مجلس مقننه ایالتی
riksdag
مجلس قانونی سوئد
the parliament is up
مجلس تعطیل است
the bill got throught the majlis
لایحه از مجلس گذشت
senators
نماینده مجلس سنا
senators
عضو مجلس سنا
senator
نماینده مجلس سنا
senator
عضو مجلس سنا
To jazz up the party .
مجلس را گرم کردن
To pass a bI'll through parliament .
لایحه یی را از مجلس گذراندن
symposia
مجلس مذاکره دوستانه
the upper house
مجلس اعیان یا لردها
federal council
مجلس دولت متحده
floor leader
رهبر فراکسیونهای مجلس
to open parliament
مجلس راافتتاح کردن
got through (the bill got through the ma
لایحه از مجلس گذشت
hen party
مجلس رقص زنانه
hen parties
مجلس رقص زنانه
symposiums
مجلس مذاکره دوستانه
symposium
مجلس مذاکره دوستانه
bicameral
دارای دو مجلس مقننه
parliaments
مجلس شورا پارلمان
committee
کمیسیون مجلس مشاوره
assemblymen
عضو مجلس قانونگذاری
executive
[of a political party]
مجلس اجرائی
[سیاست]
member of the parliment
عضو مجلس قانونگذاری
membership of legislative assembly
عضویت مجلس مقننه
executive council
[of a political party]
مجلس اجرائی
[سیاست]
bouleuterion
[مجلس سنا در یونان]
committees
کمیسیون مجلس مشاوره
assemblyman
عضو مجلس قانونگذاری
shindig
مجلس انس ورقص
musicale
مجلس ساز و اواز
parliamentary session
دوره اجلاسیه مجلس
powwow
مجلس انس پر سر وصدا
parliamentary discussions
گفتگوها یا مذاکرات مجلس
councilor
عضو مجلس شورا
cross bench
نیمکت بیطرفان در مجلس
curia
مجلس سنای روم
funeral
مجلس ترحیم وتذکر
funerals
مجلس ترحیم وتذکر
parliament
مجلس شورا پارلمان
shindigs
مجلس انس ورقص
peering
عضو مجلس اعیان
national consulative assembly
مجلس شورای ملی
peered
عضو مجلس اعیان
the national consultative assembly
مجلس شورای ملی
legislative assembly
مجلس شورای ملی
peer
عضو مجلس اعیان
constituents
عضو مجلس موسسان
House of Commons
مجلس عوام انگلیس
House of Lords
مجلس لردهای انگلیس
ball
توپ بازی مجلس رقص
to sit for a province
نمایندگی استانی را در مجلس داشتن
speakers
ناطق رئیس مجلس شورا
moot
مجلس خطابه ومنافره انجمن
duma
مجلس شورای منتخب شهر
speaker
ناطق رئیس مجلس شورا
peer
همشان عضو مجلس اعیان
peered
همشان عضو مجلس اعیان
f.
مجلس رقص بالباسهای غریب
the dansant
مجلس چای ورقص عصرانه
deputy of the parliament
وکیل مجلس شورای ملی
senatorian
وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
genral election
انتخابات عمومی برای مجلس
senatorial
وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
reichsraht
نام مجلس قانونی اطریش
act ii Šscene iv
پرده دوم مجلس چهارم
sessional
مربوط به دوره اجلاسیه مجلس
reichstay
نام مجلس قانونی المان
potlatch
مهمانی دادن مجلس انس
wedding party
مجلس عروسی یا عقد کنان
consistory
مجلس سنای پاپ ومطران ها
peering
همشان عضو مجلس اعیان
the long arm of the law
دست قانون
[دست قدرتمند قانون]
officiant
کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
obsequy
مجلس ترحیم یا تجلیل متوفی فرمانبرداری
assembly of notables
مجلس بزرگان یا اعیان پارلمانی موقتی
conscript fathere
اعضای مجلس سنای روم باستان
house of delegates
مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
proms
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
funfair
مجلس انس ورقص
[اصطلاح روزمره]
closed-door meeting
مجلس جدا از مردم عمومی
[سیاست]
carnival
[American E]
مجلس انس ورقص
[اصطلاح روزمره]
hoopla
مجلس انس ورقص
[اصطلاح روزمره]
razzmatazz
مجلس انس ورقص
[اصطلاح روزمره]
opposition parliamentary group
گروه مخالف در مجلس پارلمانی
[سیاست]
shivaree
مجلس انس ورقص
[اصطلاح روزمره]
prom
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
hustle and bustle
مجلس انس ورقص
[اصطلاح روزمره]
razzamatazz
مجلس انس ورقص
[اصطلاح روزمره]
duma
انجمن شهر مجلس شورای روسیه تزاری
peers of the realm
بزرگانی که می توانند همگی در مجلس اعیان به نشینند
promenade concert
مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
steering committee
کمیته مامورتهیه برنامه کار یک مجلس یا مجمع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com