Dictiornary-Farsi | قایق چهار گوش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
scow	قایق چهار گوش


Search result with all words

yawl	قایق چهار پارویی یا شش پارویی حمل شده در کشتی
Other Matches

canopy	روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies	روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
cross-in-square	[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster	تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium	چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil	چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrahedron	جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumana	چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetragonal	دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrapterous	دارای چهار بال چهار جناحی
quadrumvir	انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
lubber's line	علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind	حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
quadrangle	چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil	چهار ترک چهار گوشه
quadrangles	چهار گوش چهار دیواری
qyaternary	چهار واحدی چهار عضوی
tacks	سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking	سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack	سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked	سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
boat space	فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
showboat	قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
quadrupeds	چهار پا
quadruped	چهار پا
quatre	چهار
tetragon	چهار بر
quadrilateral	چهار بر
quadrilaterals	چهار بر
quadrate	چهار یک
quadrupling	چهار لا
tetrad	چهار
quadruples	چهار لا
quadrupled	چهار لا
quarter	چهار یک
quartile	چهار یک
four	چهار
quadruple	چهار لا
tetrameter	چهار وزنی
square	چهار گوش
squared	چهار گوش
tetrahedral	چهار ضلعی
close	چهار گوشه
tetrahedral	چهار وجهی
squaring	چهار گوش
squares	چهار گوش
quadrupling	چهار تایی
footstools	چهار پایه
footstool	چهار پایه
quads	چهار گوش
tetramerous	چهار جزیی
quadruplet	چهار گانه
quads	چهار قلو
quad	چهار گوش
tetrahedron	چهار وجهی
quad	چهار قلو
quadruplets	چهار گانه
Wednesday	چهار شنبه
Wednesdays	چهار شنبه
creep	چهار دست و پا
cross legged	چهار زانو
gallop	چهار نعل
foursquare	چهار ضلعی
quadruple	چهار گانه
quadruple	چهار تایی
quadrupled	چهار گانه
quadrupled	چهار تایی
quadruples	چهار گانه
quadruples	چهار تایی
quadrupling	چهار گانه
four way	چهار راه
four pole	چهار قطبی
four o'clock	ساعت چهار
four dimensional	چهار بعدی
point four	اصل چهار
the cardinal humours	چهار ابگونه
tetravalent	چهار بنیانی
tetraphyllous	چهار برگه
long legged	چهار پایه
tetrapod	پروانه چهار پا
tetrasporic	چهار هاگی
tetrasporous	چهار هاگی
tetrastich	چهار بیتی
tetrastichous	چهار جزیی
the four seasons	چهار فصل
double breasted	کت چهار دکمه
four way	چهار لولهای
galloped	چهار نعل
gallops	چهار نعل
tetratomic	چهار اتمی
tetravalent	چهار فرفیتی
four cycle	چهار چرخه
intersection	چهار راه
twice is	دو دو تا چهار تا میشود
quadrilaterals	چهار ضلعی
quadrate	چهار گوش
quadraple	چهار برابر
all eyes	چهار چشمی
backfour	چهار مدافع
tetrad	چهار عنصری
all fours	چهار دست و پا
four	عدد چهار
quadric	چهار تایی
quadrifid	چهار شکافی
quadripartite	چهار جزئی
quatrefoil	گل چهار گلبرگی
tetragon	چهار گوشه
qyaternary	چهار تایی
intersections	چهار راه
quadrivalent	چهار ارزشی
quadrivalent	چهار بنیانی
tetragon	چهار ضلعی
tetrasyllabic	چهار هجائی
tetradactylous	چهار پنجهای
quadrisyllabic	چهار هجائی
quadrant	چهار یک دایره
quadrilateral	چهار جانبه
tertramerous	چهار جزئی
quadrant	چهار گوش
square dome	چهار طاقی
quadrilateral	چهار ضلعی
quadrilaterals	چهار جانبه
quadrangular	چهار گوشه
creeps	چهار دست و پا رفتن
tetrode	لامپ چهار قطبی
four high rolling stand	مقام چهار غلطکی
four high rolling stand	خان چهار غلطکی
four knight's game	بازی چهار اسب
quadrangles	چهار ضلعی چهارگوشه
four man team	تیم چهار نفره
quadripartite	چهار تایی چهارسویی
four gear drive	گیربکس چهار دنده
quatrefoil	ارایش چهار پردهای
round-the-clock	بیست و چهار ساعته
four blade beater	همزن چهار تیغه
eyes in the back of one's head <idiom>	چهار چشمی پاییدن
creep	چهار دست و پا رفتن
it is four months old	چهار ماهه است
it is 0 minutes past four	ده دقیقه از چهار می گذرد
inclosure	چهار دیواری حصار
four core cable	کابل چهار سیمه
quaternion	بخش چهارگانه چهار
the big four	بزرگان چهار گانه
delire a quatre	هذیان چهار نفری
distorted tetrahedron	چهار وجهی واپیچیده
four-square	چهار گوشهی کامل
double pair royal	چهار برگ یکجور
graticule	چهار خانه کردن
quadrangle	چهار ضلعی چهارگوشه
four stroke engine	موتور چهار زمانه
four terminal network	شبکه چهار قطبی
teragram	واژه چهار حرفی
aft spring	طناب شماره چهار
tetrachromatism	دید چهار رنگی
terrachord	یک رشته چهار پردهای
cloverleaf	چهار راه شبدری
impale	چهار میل کردن
impaled	چهار میل کردن
impales	چهار میل کردن
impaling	چهار میل کردن
four wire circuit	مدار چهار سیمه
four wheel brake	ترمز چهار چرخ
quadrilles	شطرنجی چهار گوش
square wave	موج چهار گوش
stool	کرسی [سه یا چهار پایه]
four powns attack	حمله چهار پیاده
full edged	چهار تراش کامل
four pictures test	ازمون چهار تصویر
fourfold	چهار برابر چهارگانه
four stroke cycle	دوره چهار زمانه
four address computer	کامپیوتر چهار نشانی
quadrille	شطرنجی چهار گوش
four stroke cycle	سیکل چهار زمانه
space time	دستگاه چهار بعدی
quadrumvirate	انجمنی مرکب از چهار تن
Wednesday	هر چهار شنبه یکبار
quadrennial	چهار سال یکبار
quadrilateral	مربوط به چهار گوش
estipite	ستون چهار گوش
gridiron	شبکه چهار خانه
cloverleaf	چهار راه اتوبان
quadrilaterals	مربوط به چهار گوش
tetralogy	چهار درام یاتراژدی
Wednesdays	هر چهار شنبه یکبار
mooring swivel	مدور چهار راه
Egyptian triangle	[سه، چهار یا پنج گوش]
tetrandrous	دارای چهار کاسبرگ
corpora quadrigemina	اجسام چهار قلو
quadrisyllable	کلمه چهار هجائی
cross-quarter	[آرایش گل چهار برگی]
cross-vault	طاق چهار بخش
coffin corner	چهار گوشه زمین
curb-roof	شیروانی چهار تکه
tetrameter	شعر چهار وتدی
quadrilateral	چهار پهلو چهارضلعی
fourth degree of readiness	امادگی درجه چهار
phantom circuit	مدار چهار سیمی
phantomed cable	کابل چهار سیمی
skates	ماهی چهار گوش
quatrain	شعر چهار سطری

scow

قایق چهار گوش