Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (3 milliseconds)
English
Persian
griped
قبضه
hilt
قبضه
hilts
قبضه
premption
قبضه
Other Matches
gun captain
رئیس قبضه
ready
قبضه حاضر
readying
قبضه حاضر
handle
قبضه شمشیر
section chief
رئیس قبضه
handles
قبضه شمشیر
artillery piece
قبضه توپخانه
base mortar
قبضه مبنا
base piece
قبضه مبنا
manubrium
قبضه تفنگ
readies
قبضه حاضر
readied
قبضه حاضر
section
قبضه توپ
sections
قبضه توپ
piece
قبضه سلاح
Ten firearms .
ده قبضه اسلحه
pieces
قبضه سلاح
To gain full control of the affairs . To have a tight grip on things.
کارها را قبضه کردن
gun section
یک قبضه توپ با نفرات
haft
قبضه دسته گذاشتن
drilled
مشق پای قبضه
certified mail
پست سفارشی دو قبضه
drills
مشق پای قبضه
pieces
قبضه توپ یا تفنگ
drill
مشق پای قبضه
registered letter with receipt attached
نامه سفارشی دو قبضه
piece
قبضه توپ یا تفنگ
cornering the market
قبضه نمودن بازار
They have seized ( dominated) the country.
مملکت را قبضه کرده اند
manubrium
عضو یا قسمت قبضه مانند
gripe
گیره چسبیدن قبضه کردن
handle
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
stocked
قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
stock
قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
His speech gripped the television viewers ( audience ).
سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
handles
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
service practice
مشق پای قبضه جنگ افزار تمرین عملی
fire unit
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
dry sum
تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
cartels
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
preempt
پیشدستی کردن قبضه کردن
section chief
فرمانده رسد فرمانده قبضه
service of the piece
مشق پای قبضه توپخانه مشق پای توپ
barbette
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com