Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (2 milliseconds)
English
Persian
bank acceptance
قبولی بانکی
Other Matches
clearing bank
بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
clearing banks
بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
acceptance
قبولی
acceptances
قبولی
adoption
قبولی
acceeptance
قبولی
approbation
قبولی
ratification
قبول قبولی
nonacceptance
عدم قبولی
acceeptance
قبولی نویسی
acceptance date
تاریخ قبولی
trade acceptance
برات قبولی
acceptance of offer
قبولی پیشنهاد
perfecting bail
قبولی کفالت
implausibility
غیرقابل قبولی
acceptances
قبولی حواله
acceptor
قبولی نویس
acceptance
قبولی حواله
accepting bank
بانک قبولی نویس
by acceptance
از طریق قبولی نویسی
acceptance duty
الزام به قبولی نویسی
O level
نمرهی قبولی در این امتحانات
O levels
نمرهی قبولی در این امتحانات
final acceptance
آزمایش قبولی نهایی ناو
documents aganist acceptance
تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
acceptance credit
اعتبار قابل استفاده به وسیله قبولی نویسی
goods on approval
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
d/a
acceptance documentagainst تحویل اسناد درمقابل قبولی نویسی
special acceptance of a bill of
قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
bank check
چک بانکی
bank reserves
ذخایر بانکی
bank transfers
انتقالات بانکی
bank discount
تنزیل بانکی
banker's bill
صورتحساب بانکی
change over
انتقال بانکی
bank reserves
اندوختههای بانکی
bank pass book
دفترچه بانکی
bank liabilities
تعهدات بانکی
bank liabilities
بدهیهای بانکی
bank interest
بهره بانکی
bank guarantee
ضمانت بانکی
bank giro
جیروی بانکی
bank loan
وام بانکی
consortium of bankers
کنسرسیوم بانکی
account with
[at]
a bank
حساب بانکی
bank failure
ورشکستگی بانکی
bank accounts
حساب بانکی
bank commission
کارمزد بانکی
bank charges
هزینههای بانکی
bank charge
هزینههای بانکی
bank bond
ضمانت بانکی
bank account
حساب بانکی
bank bill
حواله بانکی
bank advance
وام بانکی
banking
کار بانکی
bank statement
صورتحساب بانکی
bank holidays
تعطیلات بانکی
bank statements
صورتحساب بانکی
bank rate
نرخ بانکی
bank contraction
انقباض بانکی
bank draft
برات بانکی
clearing
تهاتر بانکی
bank discount
تخفیف بانکی
bank draft
حواله بانکی
bank deposit
سپرده بانکی
bank credit
اعتبار بانکی
bank discount
سپردههای بانکی
clearings
تهاتر بانکی
bank expansion
گسترش بانکی
clearing
نقل وانتقال بانکی
bank statements
صورت حساب بانکی
checking account
حساب جاری بانکی
checking accounts
حساب جاری بانکی
clearings
نقل وانتقال بانکی
bank statement
صورت حساب بانکی
liability
تعهد موجودی بانکی
liabilities
تعهد موجودی بانکی
bank guarantee
ضمانت نامه بانکی
joint account
حساب بانکی مشترک
letter of credit
اعتبار نامه بانکی
banking deposit account
حساب سپرده بانکی
bank rate
نرخ بهره بانکی
bank development
گسترش شبکه بانکی
volume of bank credit
حجم اعتبارات بانکی
presentment
ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
cash
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
discount rate
نرخ ثابت نزول بانکی
giros
خدمات بانکی اداره پست
giro
خدمات بانکی اداره پست
cashing
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashes
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashed
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
bankbook
دفترحساب بانک دفترچه بانکی
bank paper
چک تضمین شده سفته بانکی
bankable
قابل نقل وانتقال بانکی
penny bank
بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
time deposit
سپردهء بانکی مدت دار
negotiating bank
بانکی که اسناد را معامله میکند
I deposited the money in my bank account .
پول را به حساب بانکی ام ریختم
per procurationem
به نمایندگی قبولی برات به نمایندگی دیگری نوشتن
acceptance sampling
نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
30% down payment against bank guaranty
۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
land bank
بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
advising bank
بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
over-the-counter interbank transactions
داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
demand deposit
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
excess preserves
اندوخته بانکی بیش از حدی که قانونا" لازم است
trust company
شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
holographic image
[ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com