Dictiornary-Farsi | قدرت استماع استماع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (11 milliseconds)

English	Persian
audition	قدرت استماع استماع
auditioned	قدرت استماع استماع
auditioning	قدرت استماع استماع
auditions	قدرت استماع استماع


Other Matches

oyer	استماع
listening	استماع
listen	استماع
listened	استماع
listens	استماع
listen	استماع کردن
hark	استماع کردن
hears	استماع کردن
hear	استماع کردن
oyer and terminer	استماع و قطع
plausible	قابل استماع
audibility	قابلیت استماع
hearing	استماع دعوی
hear	استماع کردن
hearken	استماع کردن
hearing	استماع دادرسی
hearings	استماع دعوی
hearings	استماع دادرسی
listen	پذیرفتن استماع کردن
heard	استماع کرد خبرداشت
listened	پذیرفتن استماع کردن
listening	پذیرفتن استماع کردن
prima facie case	دعوی قابل استماع
listens	پذیرفتن استماع کردن
oyer	تقاضای استماع یا دادرسی
empowering	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness	قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat	اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power	قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism	نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
radar discrimination	قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
force	قدرت
inauthoritative	بی قدرت
forces	قدرت
tension	قدرت
forcing	قدرت
power takeoff	قدرت
will power <idiom>	قدرت
potency	قدرت
tensions	قدرت
posse	قدرت
vigour	قدرت
commanding	با قدرت
might	قدرت
energies	قدرت
energy	قدرت
nerves	قدرت
zing	قدرت
strong-arm	قدرت
strong arm	قدرت
posses	قدرت
strength	قدرت
strengths	قدرت
vis	قدرت
vim	قدرت
vigor	قدرت
strenght	قدرت
capability	قدرت
nerve	قدرت
powering	قدرت
powers	قدرت
powered	قدرت
abilities	قدرت
sovereignty	قدرت
godown	قدرت
power	قدرت
ability	قدرت
authority	قدرت
gripping power	قدرت مهارکنندگی
solvency	قدرت حلالپوشی
generator output	قدرت مولد
heam yoei vooly	تئوری قدرت
can	قدرت داشتن
great power	کشور با قدرت
power structure	ساخت قدرت
receptivity	قدرت پذیرش
fasces	قدرت مجازات
almightiness	قدرت کامل
power stroke	مرحله قدرت
power source	منبع قدرت
canning	قدرت داشتن
cans	قدرت داشتن
rating plate	پلاک قدرت
prepotency	قدرت کامل
puissance	توان قدرت
absorbency	قدرت جذب
absorption power	قدرت جذب
fire power	قدرت اتش
prepotence	قدرت کامل
fire power	قدرت تیراندازی
accelerating power	قدرت شتاب
power transmission	انتقال قدرت
fluxing power	قدرت سیلان
power test	ازمون قدرت
heavy current circuit breaker	کلید قدرت
power supplay	منبع قدرت
adhesive stress	قدرت چسبندگی
countervailing power	قدرت همسنگ
power outege	قطع قدرت
imperium	قدرت مطلقه
cutting power	قدرت برش
ionic strength	قدرت یونی
low power stage	طبقه کم قدرت
low power transistor	ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
economic potential	قدرت اقتصادی
economic power	قدرت اقتصادی
effective power	قدرت موثر
high power transistor	ترانزیستور قدرت
emissive power	قدرت صدور
conveying capacity	قدرت انتقال
monopoly power	قدرت انحصاری
damping power	قدرت میرایی
deglutition	قدرت بلع
driving power	قدرت محرکه
horse power	قدرت اسب
increase of power	افزایش قدرت
dielectric strength	قدرت دی الکتریک
input power	قدرت ورودی
dielectric power	قدرت دی الکتریکی
high powerd money	پول پر قدرت
diagonal power	قدرت قطری
detection range	قدرت اکتشافی
detectability	قدرت اشکارسازی
destructivity	قدرت تخریب
combat power	قدرت رزمی
engine performance	قدرت موتور
engine power	قدرت موتور
basicity	قدرت بازی
power consumption	مصرف قدرت
authority symbol	نماد قدرت
authority figure	مظهر قدرت
cutting capacity	قدرت برش
power dissipation	اتلاف قدرت
power switch	کلید قدرت
power distribution	پخش قدرت
power factor	ضریب قدرت
power function	تابع قدرت
power loss	تلف قدرت
explosive force	قدرت انفجار
bearing capacity	قدرت تحمل
high power microscope	میکروسکوپ پر قدرت
high power engine	موتورپر قدرت
cogency	قدرت عقیده
circuit breaking capacity	قدرت قطع
hiding power	قدرت پوشش
explosive energy	قدرت انفجار
palgwe	فوق قدرت
pi accepting	قدرت پی پذیری
bond strength	قدرت پیوند
benumb	بی قدرت کردن
power cable	کابل قدرت
power loss	گمگشتگی قدرت
fullest	تمام قدرت
will-power	قدرت اراده
dynamism	قدرت تحرک
like a ton of bricks <idiom>	به شدت یا با قدرت
purchasing power	قدرت خرید
resolutions	قدرت تشخیص
resolution	قدرت تشخیص
powering	قدرت نیرو
world power	قدرت جهانی
world power	قدرت دنیوی
stock-car	قدرت و دوام
stock car	قدرت و دوام
voltage source	منبع قدرت
will to power	قدرت خواهی
staying power	طاقت قدرت
discourses	قدرت استقلال
discourse	قدرت استقلال
posses	قدرت قانونی
posse	قدرت قانونی
creativity	قدرت ابداع
magnitude	شدت قدرت
omnipotence	قدرت مطلق
omnipotence	قدرت تام
authoritarians	قدرت طلب
authoritarian	قدرت طلب
rods	میله قدرت
rod	میله قدرت
power	قدرت نیرو
powered	قدرت نیرو
creativity	قدرت خلاقه
high power transformer	ترانسفورماتور قدرت
authority	مرجع قدرت
powers	قدرت نیرو
stock-cars	قدرت و دوام
scattering power	قدرت پراکندگی
acidity	قدرت اسیدی
on	در اوج قدرت
leverage	قدرت نفوذ
sea power	قدرت بحری
enterprises	قدرت اقدام
full	تمام قدرت
seapower	قدرت دریایی
resolving power	قدرت تفکیک
retentivity	قدرت نگهداری