Dictiornary-Farsi | قدرت تفکیک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (11 milliseconds)

English	Persian
resolving power	قدرت تفکیک
resolution	قدرت تفکیک [ریاضی] [فیزیک]


Search result with all words

resolution	قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolutions	قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
Other Matches

part	تفکیک کردن تفکیک شدن
empowered	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness	قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat	اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power	قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism	نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
radar discrimination	قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
denotation	تفکیک
partings	تفکیک
separation	تفکیک
disjunction	تفکیک
dissociation	تفکیک
secernment	تفکیک
resolution	تفکیک
segregation	تفکیک
break down	تفکیک
separating	تفکیک
resolutions	تفکیک
demodulation	تفکیک
disintegration	تفکیک
breaks	تفکیک
severance	تفکیک
secession	تفکیک
differentiation	تفکیک
analysis	تفکیک
parting	تفکیک
break	تفکیک
breakdowns	تفکیک
breakdown	تفکیک
separations	تفکیک
removal	تفکیک
resolvable	تفکیک پذیر
split risk	تفکیک خطر
centrifuges	تفکیک کردن
separations	تفکیک متارکه
separate	تفکیک کردن
separate	جدایی تفکیک
thermal dissociation	تفکیک گرمایی
separations	تفکیک کردن
inseparable	تفکیک ناپذیر
segregation	تفکیک کردن
separability	تفکیک پذیری
separation	تفکیک متارکه
resolutions	تفکیک پذیری
separation	تفکیک کردن
resolution	تفکیک پذیری
separator	تفکیک کننده
detachable	قابل تفکیک
severable	تفکیک پذیر
response differentiation	تفکیک پاسخ
centrifuge	تفکیک کردن
self dissociation	خود تفکیک
resolution power	توان تفکیک
low resolution	تفکیک پایین
optical resolution	تفکیک نوری
photodissociation	تفکیک نوری
dissociating	تفکیک نمودن
dissociates	تفکیک نمودن
dissociate	تفکیک نمودن
division of powers	تفکیک قوا
dissociation energy	انرژی تفکیک
dissociation curve	منحنی تفکیک
dissociation constant	ثابت تفکیک
detach	تفکیک کردن
diacritical	تفکیک کننده
partitions	تفکیک کردن
knocked down	تفکیک شده
detachment	جداسازی تفکیک
detachments	جداسازی تفکیک
separable	تفکیک پذیر
ionic dissociation	تفکیک یونی
separable	قابل تفکیک
detaching	تفکیک کردن
partition	تفکیک کردن
detaches	تفکیک کردن
dissociation	تفکیک گسستگی
disjunct	وجه تفکیک
degree of dissociation	درجه تفکیک
separates	تفکیک کردن
color separation	تفکیک رنگ
predissociation	پیش تفکیک
separated	جدایی تفکیک
demodulator	تفکیک کننده
break up	تفکیک کردن
separates	جدایی تفکیک
racial segregation	تفکیک نژادی
break down of negotiation	تفکیک مذاکرات
detachable bottom	کف قابل تفکیک
break bulk	تفکیک محصولات
diacritic	تفکیک کننده
parcelling	تفکیک زمین
separated	تفکیک کردن
discriminator	تفکیک کننده
work breakdown structure	ساختار تفکیک کار
segregates	جدا سازی تفکیک
segregation	تفکیک ذرات بتن
desegregating	تفکیک زدایی کردن
desegregated	تفکیک زدایی کردن
desegregate	تفکیک زدایی کردن
segregate	جدا سازی تفکیک
segregating	جدا سازی تفکیک
desegregates	تفکیک زدایی کردن
inseparable	غیر قابل تفکیک
preesolved	پیش تفکیک شده
break bulk cargo	محمولات تفکیک شده
resolutions	تفکیک پذیری رفع
resolving power	توان تفکیک تلسکوپ
resolution	تفکیک پذیری رفع
resolving agent	عامل تفکیک کننده
bond dissociation energy	انرژی تفکیک پیوند
break bulk agent	عامل تفکیک محصولات
denominationalism	اعتقاد به تفکیک و تقسیم
principle of separation of powers	اصل تفکیک قوا
modem	تلفیق و تفکیک کننده
separatism	تفکیک تجزیه طلبی
low resolution	تفکیک پذیری پایین
partitions	وسیله یا اسباب تفکیک
separably	بطور قابل تفکیک
partition	وسیله یا اسباب تفکیک
denote	تفکیک کردن علامت گذاردن
exploded pie graph	نمودار گرد تفکیک شده
inseparable cost	هزینه غیر قابل تفکیک
internal modem	تلفیق و تفکیک کننده درونی
oscillator	تفکیک کننده امواج اشکارساز
desegregating	تفکیک نژادی را فسخ کردن
denotation	علامت تفکیک معنی و مفهوم
external modem	تلفیق و تفکیک کننده برونی
desegregates	تفکیک نژادی را فسخ کردن
desegregated	تفکیک نژادی را فسخ کردن
denotes	تفکیک کردن علامت گذاردن
discriminating circuit	مدار تفکیک کننده مین
disintegration product	محصول تجزیه و تفکیک شده
desegregate	تفکیک نژادی را فسخ کردن
resolvable tartaric acid	تارتریک اسید تفکیک پذیر
system resolution	تفکیک سیستم کار دستگاه
denoted	تفکیک کردن علامت گذاردن
oscillations	تفکیک امواج اشکار سازی
oscillation	تفکیک امواج اشکار سازی
hayes compatible modem	تلفیق و تفکیک کننده سازگار باهیز
impartible	جدایی ناپذیر غیر قابل تفکیک
denotative	دارای قوه تفکیک یا تمیز تمیزی
segregative	طالب جدایی وابسته به تفکیک وتبعیض
marshalling yard	محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
administrative segregation	زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
differentiation	فرق گذاری تفکیک و تمیز مطالب از یکدیگر
fibre optics	وسیله تفکیک ستون نوربه رشتههای نازک
cadastral surveys	عملیات نقشه برداری به منظور تفکیک و تعیین حدوداراضی
marshalling yard	محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
potency	قدرت
nerves	قدرت
commanding	با قدرت
inauthoritative	بی قدرت
nerve	قدرت
strenght	قدرت
vigour	قدرت
vim	قدرت
vis	قدرت
zing	قدرت
vigor	قدرت
energies	قدرت
energy	قدرت
godown	قدرت
might	قدرت
strong-arm	قدرت
tension	قدرت
powering	قدرت
tensions	قدرت
force	قدرت
posse	قدرت
powered	قدرت
forcing	قدرت
forces	قدرت
sovereignty	قدرت
authority	قدرت
ability	قدرت
abilities	قدرت
powers	قدرت
posses	قدرت
capability	قدرت
strengths	قدرت
strength	قدرت
power takeoff	قدرت
will power <idiom>	قدرت
strong arm	قدرت
power	قدرت
destructivity	قدرت تخریب
input power	قدرت ورودی
magnitude	شدت قدرت
powering	قدرت نیرو
omnipotence	قدرت مطلق
detectability	قدرت اشکارسازی
increase of power	افزایش قدرت
detection range	قدرت اکتشافی
power structure	ساخت قدرت
dielectric strength	قدرت دی الکتریک
power supplay	منبع قدرت