Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
optical rotatory power
قدرت چرخش نوری
Other Matches
optical rotation
چرخش نوری
mutarotation
تغییر چرخش نوری
optical rotatory dispersion
پاشندگی چرخش نوری
photovoltaic
قدرت زای نوری
speeds
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speed
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeding
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
dye polymer recording
در دیسکهای نوری روش ضبط که تغییرات در دیسک نوری پلاستیکی در لایه باریک توکار ایجاد میکند یک مزیت بزرگ این روش : داده ذخیره شده روی دیسک نوری قاب پاک شدن است
magneto optical disc
دیسک نوری که در وسیله ضبط مغناطیسی- نوری به کار می رود
wand
دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
wands
دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
fibre optics
لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
optical character recognition
تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
cladding
واسطه شفافی که هسته یک فیبر نوری را احاطه میکند دومین لایه واحد فیبر نوری
waltz three
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
ocr
فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری
empowered
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
optical
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
creativeness
قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
single action
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
photic
نوری
optic
نوری
optical
نوری
dimness
کم نوری
optical isomer
همپار نوری
optical isomer
ایزومر نوری
optical disk
دیسک نوری
optical density
چگالی نوری
optical communications
ارتباطات نوری
optical scanner
پوینده نوری
optical scanner
پیمایشگر نوری
optical resonance
همنوایی نوری
photodissociation
تفکیک نوری
optical resolution
تفکیک نوری
optical mark reader
علامتخوان نوری
photo optic memory
حافظه نوری
optical lens
عدسی نوری
optical printer
چاپگر نوری
optical memory
حافظه نوری
optical isomerism
ایزومری نوری
optical character
کاراکتر نوری
optical pyrometry
تف سنجی نوری
optical fiber
فیبر نوری
optical isomerism
همپاری نوری
light pen
قلم نوری
optical scanning
پیمایش نوری
photism
توهم نوری
photo electron
الکترون نوری
photo excitation
برانگیختگی نوری
photo luminescence
لومینسانس نوری
photo plotter
رسام نوری
photodecomposition
تجزیه نوری
photostatic
ایستا نوری
photoelectric
نوری وبرقی
wands
قلم نوری
spectral line
خط طیف نوری
photoperiodism
واکنش نوری
wand
قلم نوری
photophone
تلفن نوری
photic zone
نوار نوری
light year
سال نوری
optical stability
پایداری نوری
optically active
فعال نوری
optical
دیسکهای نوری
light pens
قلم نوری
light-years
سال نوری
light-year
سال نوری
photopolymer
بسپار نوری
optical character
دخشه نوری
light ralay
رله نوری
light microscopy
میکروسکپ نوری
fiber optics
فیبر نوری
light wave
موج نوری
light switch
گزینه نوری
light sensitive
با حساسیت نوری
electric arc
قوس نوری
fiber optics
الیاف نوری
light gun
تفنگ نوری
optical antipode
همپار نوری
optical activity
فعالیت نوری
luminous sensitivity
حساسیت نوری
light output ratio of a fitting
راندمان نوری
luminous flux
شار نوری
optic fibre
فیبر نوری
flash ranging
مسافت یابی نوری
light induction
القاء تحریک نوری
optical recognition device
دستگاه تشخیص نوری
optical
استفاده از کابل نوری
fibre optic cable
کابل فیبر نوری
macrometer
مسافت یاب نوری
dynamic luminous sensitivity
حساسیت نوری دینامیک
light emitting diode
دیود ناشر نوری
spectral line
نوار طیف نوری
static luminous sensitivity
حساسیت نوری استاتیک
photokymograph
جنبش نگار نوری
optical resonator
تشدید کننده نوری
optical purity
درجه خلوص نوری
optical character reader
دخشه خوان نوری
optical
خواننده میله نوری
go to school
خواننده میله نوری
fibre
فیبر نوری با قط ر بسیار کم
optical gonimeter
زاویه یاب نوری
optical laser disk
دیسک لیزری نوری
ocr
شناخت کاراکتر نوری
ocr
تشخیص کاراکترهای نوری
fibres
فیبر نوری با قط ر بسیار کم
optical mark reader
علامت نوری خوان
optical mark reader
نشان خوان نوری
optical mark reader
علامت خوان نوری
optical measuring system
سیستم سنجش نوری
arc machining
جوشکاری قوس نوری
optical page reader
صفحه نوری خوان
fiber
فیبر نوری با قط ر بسیار کم
open arc welding
جوشکاری قوس نوری باز
low voltage arc
قوس نوری فشار ضعیف
high field emmission arc
قوس نوری فشار قوی
resistance arc furnace
کوره مقاومتی قوس نوری
image arc furnace
کوره قوس نوری غیرمستقیم
fully
از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی
welding arc voltage
ولتاژ قوس نوری جوشکاری
twinkle box
دستگاه ورودی شامل حس کنندههای نوری
bar code
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
optical
وسیله نوری که از بار کد داده را می خواند
bar codes
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
optical
سیستم ارتباطی با استفاده از فیبر نوری
combine
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
eraseble optical disk drive
دیسک گردان نوری پاک شدنی
ocr
Recognition OpticalCharacter تشخیص نوری دخشه
omr
تشخیص علامت نوری Recognition ark
combines
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
combining
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
cable
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
cabled
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
bar graphics
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
CSM
سیستم تشخیص حرف نوری کارا
recognition
فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
phototypesetter
حروف چینی نوری حروفچین تصویری تصویرپرداز
flash ranging location
تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
houselights
نوری که در تماشاخانه بالای سر تماشاچیان را روشن میکند
high frequency stabilized arc
قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
reading wand
دستگاهی که نشان ها و کدهارا به صورت نوری درک میکند
generations
کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
generation
کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
bundle
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
bundles
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
bundling
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
magneto optical recording
رسانه ذخیره سازی که از دیسک نوری استفاده میکند
orom
Only Read Optical حافظه فقط خواندنی نوری emory
turns
چرخش
whirled
چرخش
turn
چرخش
swirl
چرخش
spins
چرخش
whirlpools
چرخش اب
swirling
چرخش
whirl
چرخش
wrenches
چرخش
wrenched
چرخش
swirled
چرخش
whirling
چرخش
whirls
چرخش
twirls
چرخش
twirling
چرخش
twirled
چرخش
twirl
چرخش
circulation
چرخش
revolution
چرخش
circulations
چرخش
trolls
چرخش
troll
چرخش
swirls
چرخش
spin
چرخش
wrench
چرخش
wheel
چرخش
wheeling
چرخش
gyrations
چرخش
wheels
چرخش
rotation
چرخش
volte face
چرخش
gyration
چرخش
rotational
چرخش
head rolling
سر چرخش
levorotation
چرخش به چپ
whirlpool
چرخش اب
volte-face
چرخش
revolutions
چرخش
persec
واحد طول در مقیاس کیهانی معادل 262/3 سال نوری
omr
را با علامت خوان نوری تشخیص میدهد و وارد کامپیوتر میکند
tumbled
چرخش اشفتگی
pick and roll
ایجاد سد و چرخش
chases
پایه چرخش
tumble
چرخش اشفتگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com