Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 21 (4 milliseconds)
English
Persian
You are most welcome .
قدمتان بروی چشم
Other Matches
to fall down
بروی درافتادن
theatricalize
بروی صحنه اوردن
the men were locked out
در را بروی کارگران بستند
crossest
قلم کشیدن بروی
crosses
قلم کشیدن بروی
crosser
قلم کشیدن بروی
cross
قلم کشیدن بروی
to eat the leek
بروی مبارک خودنیاوردن
epigynous
واقع بروی تخمدان برمادگی
To drow ( pull ) a gun on some one .
بروی کسی اسلحه کشیدن
Dont let on that you know.
بروی خودت نیاور که موضوع رامیدانی
I forbid you to go . Heaven help you if you go !
اگر رفتی نرفتی ! ( مبا دا بروی )
Where do you want to go this time of night ?
این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
zonate
واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
He closed the door against the peace agreement.
تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
chest roll
چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
sisyphus
سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
neoclassical economics
در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
panels
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com