Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
ecesis
قراردادن حیوان یا گیاهی درمحل دیگری
Other Matches
transplantable
قابل برداشتن وکاشتن درمحل دیگری
illuviate
در اثر نقل مکان از محلی درمحل دیگری رسوب شدن
replaced
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replace
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaces
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replacing
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replication
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
botanical
ترکیب یامشتقی از مواد گیاهی وداروهای گیاهی
vegetable jelly
دلمه گیاهی ژلاتین گیاهی
in the d.
درمحل
emergency burial
دفن درمحل
mixing in place
اغشتگی درمحل
In a secure ( safe ) place.
درمحل محکم وامنی
local option
اختیار تعیین چیزی درمحل
subrogate
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
recode
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letter
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
nests
درمحل محفوفی جای گرفتن پیچیدن
nest
درمحل محفوفی جای گرفتن پیچیدن
field upgradable
سخت افزار قابل توسعه درمحل
piracy
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
substituted
قرار دادن چیزی درمحل چیز دیگر.
substituting
قرار دادن چیزی درمحل چیز دیگر.
sleep in
درمحل کار خود جای خواب داشتن
It was filmed on location.
صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده
substitute
قرار دادن چیزی درمحل چیز دیگر.
misfile
بطور غلط یا درمحل غیرمناسب بایگانی کردن
keloid
برامدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید می اید
fpla
Array ProgrammingLogic Field ارایه منطقی برنامه پذیر درمحل
junction well
چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
vegetative
گیاهی
vegetable
گیاهی
herbescent
گیاهی
herbaceous
گیاهی
vegetal
گیاهی
phytogeopraphy
جغرافیای گیاهی
blights
زنگ گیاهی
bolster layer
بالش گیاهی
blight
زنگ گیاهی
auxin
هورمون گیاهی
blighting
زنگ گیاهی
botanical pesticide
افت کش گیاهی
bacterium
میکروبهای گیاهی
phytochorology
جغرافیای گیاهی
galenical
داروی گیاهی
geobotany
جغرافیای گیاهی
vegetality
حالت گیاهی
geographical botany
جغرافیای گیاهی
vegetive
گیاهی روینده
vegtable fat
چربی گیاهی
floral zone
منطقه گیاهی
floral ornament
تزیینات گیاهی
aphis
شپشک گیاهی
vegetation
زندگی گیاهی
plant geography
جغرافیای گیاهی
milking
شیره گیاهی
herbal dye
رنگینه گیاهی
phyton
واحد گیاهی
phytogeography
جغرافیای گیاهی
vegetable fiber
الیاف گیاهی
pectin
ژلاتین گیاهی
sap
شیره گیاهی
sapped
شیره گیاهی
milks
شیره گیاهی
saps
شیره گیاهی
loose smut
زنگ گیاهی
milked
شیره گیاهی
pectin
دلمه گیاهی
milk
شیره گیاهی
honeydew
شهد گیاهی
latex
شیره گیاهی
plant food
غذای گیاهی
jassid
افت گیاهی
vegetation
پوشش گیاهی
sap wood
شیره گیاهی
mildew
زنگ گیاهی
humus
خاک گیاهی هرموس
guard cell
گیاهی را تشکیل میدهند
mungo
گیاهی از تیره روناسیان
to pull up a plant
گیاهی را ازریشه دراوردن
vitta
لوله یا منفذ گیاهی
psylla
شپشههای جهنده گیاهی
underwood
گیاهی که در زیردرختی روییده
trichome
کرک گیاهی مویک
lenticel
خلل وفرج گیاهی
phytosociology
جامعه شناسی گیاهی
pollinose
شبیه گرده گیاهی
psyllidae
شپشههای جهنده گیاهی
phytogenic
دارای منشاء گیاهی
paleobotany
سنگواره شناسی گیاهی
trichomic
کرک گیاهی مویک
plant ecology
بوم شناسی گیاهی
phytoecology
بوم شناسی گیاهی
phytobiology
علم الحیات گیاهی
fire blast
یرقان سوزنده گیاهی
plant-dyes
رنگینه های گیاهی
Manila
از الیاف گیاهی نساجی
verticillium
قارچ ناقص افت گیاهی
trailers
گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
trailer
گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
turgor
اتساع غشاء پروتوپلاسم گیاهی
excrescency
اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
irid
گیاهی از جنس سوسن یازنبق
turgor
ورم سلولهای زنده گیاهی
dragon's head
گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
dragon head
گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
deciduous
گیاهی که در زمستان برگ میریزد
pollen count
درصد گردههای گیاهی در هوا
pollen counts
درصد گردههای گیاهی در هوا
countersignature
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
beasts
حیوان
beast
حیوان
animal
حیوان
animals
حیوان
living creatuse
حیوان
aaron's beard
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
herbal
مجموعه یاکلکسیون انواع گیاهان گیاهی
buckeye
گیاهی شبیه شاه بلوط هندی
eelgrass
علف مارماهی که گیاهی است دریایی
sori
خوشههای گرده گیاهی خوشه هاگی
taxon
واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
herb doctor
پزشکی که با داروی گیاهی به مداوا میپردازد
albumens
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
vetch
ماشک گیاهی از جنس باقلا یا نخود
albumen
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
fry
حیوان نوزاد
frying
حیوان نوزاد
spinal animal
حیوان نخاعی
brute
جانور حیوان
lost animal
حیوان ضاله
brutes
جانور حیوان
lost animal
حیوان گمشده
hilding
حیوان چموش
brutes
حیوان صفت
bipeds
حیوان دوپا
brute
حیوان صفت
bough
شانه حیوان
boughs
شانه حیوان
kitten
بچه حیوان
beastly
حیوان صفت
zoology
حیوان شناسی
option of animals
خیار حیوان
kittens
بچه حیوان
fries
حیوان نوزاد
biped
حیوان دوپا
slick ear
حیوان بی گوش
carnivorous
حیوان گوشتخوار
zoolatry
حیوان پرستی
animalization
تبدیل به حیوان
maverick
حیوان بیصاحب
zoophilous
حیوان دوست
mavericks
حیوان بیصاحب
zootheism
حیوان پرستی
bestiality
حیوان صفتی
bestiality
جماع با حیوان
zoophily
حیوان خواهی
zoophilia
حیوان خواهی
beastby
حیوان صفت
wildling
حیوان وحشی
draft animal
حیوان بارکش
beast of burden
حیوان باربری
ectotherm
حیوان خونسرد
whiffet
حیوان رشدنکرده
zoophobia
حیوان هراسی
zooparasite
حیوان انگل
zoophilic
حیوان دوست
zooerasty
جماع با حیوان
reptile
حیوان خزنده
pack animal
حیوان باربر
pack animals
حیوان باربر
reptiles
حیوان خزنده
green soap
صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
globeflower
گیاهی از تیره الاله واز جنس الالگان
gutta percha
هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
foliage plant
گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
flycatcher
حیوان مگس خوار
pets
حیوان اهلی منزل
acephalous
حیوان راستهء بی سران
hollers
صدای مخصوص هر حیوان
hollering
صدای مخصوص هر حیوان
stag
کره اسب حیوان نر
stags
کره اسب حیوان نر
armadillos
نوعی حیوان گورکن
brutalization
حیوان صفت نمودن
petted
حیوان اهلی منزل
housebroken
حیوان تربیت شده
imbrute
حیوان صفت کردن
pet
حیوان اهلی منزل
armadillo
نوعی حیوان گورکن
acephalon
حیوان راستهء بی سران
brutal
حیوان صفت وحشی
animal distress calls
فریادهای درماندگی حیوان
holler
صدای مخصوص هر حیوان
bald animal or tree
درخت یا حیوان برهنه
feral
حیوان شکاری وحشی
abalone
قسمی حیوان صدف
hollered
صدای مخصوص هر حیوان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com