English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (3 milliseconds)
English Persian
setting قرارگاه
settings قرارگاه
headquarters قرارگاه
headquarter قرارگاه
subbase قرارگاه
Other Matches
general headquarters قرارگاه کل
posted پادگان قرارگاه
headquarters قرارگاه فرماندهی
allied headquarters قرارگاه متفقین
headquarters company گروهان قرارگاه
alternate headquarters قرارگاه یدکی
headquarters battery اتشبار قرارگاه
brigade headquarters قرارگاه تیپ
central position قرارگاه مرکزی
hen roost قرارگاه مرغان
headquarters detachment قسمت قرارگاه
posts پادگان قرارگاه
post- پادگان قرارگاه
post پادگان قرارگاه
matrix or matrices قرارگاه گوهر
headquarters detachment بخش قرارگاه
allied headquarters قرارگاه کشورهای هم پیمان
command یکان قرارگاه عمده
commanded یکان قرارگاه عمده
commands یکان قرارگاه عمده
setting جای نگین قرارگاه
settings جای نگین قرارگاه
establishments محل کار برقرار کردن قرارگاه
establishment محل کار برقرار کردن قرارگاه
reconstitution site قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
commanded یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commands یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
command یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
routing indicator گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
command axis محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
axial position حالت محوری قرارگاه محوری
combatcommand فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
engine mounting نصب موتور قرارگاه موتور
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com