Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
stymie
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymied
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymieing
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymies
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
Other Matches
stacks
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
gang tackle
با چند بازیگر حریف را فروداوردن
triple team
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
intimidator
بازیگر خشن و جنگجو که حریف را مرعوب میکند
appeal play
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
obstructions
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstruction
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
cop
بازیگر خشن در برابر حریف خشن
cops
بازیگر خشن در برابر حریف خشن
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
send in
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
head and arm
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
loop
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
double footed
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
underway
درمسیر حرکت
harder
مستقیما درمسیر موردنظر
hard
مستقیما درمسیر موردنظر
hardest
مستقیما درمسیر موردنظر
ess
دو پیچ در سمت مخالف درمسیر صحرایی
pole sitter
راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
tubing
ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
charactristic velocity
مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
lay to
قایق را درمسیر باد اوردن وثابت نگهداشتن
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
set up
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
counter disengagement
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
sit
قرارگرفتن
sits
قرارگرفتن
to rangeoneself
قرارگرفتن
perching
قرارگرفتن
perches
قرارگرفتن
perched
قرارگرفتن
perch
قرارگرفتن
turbocharger
شارژری در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
movable dam
سدی که قابل انتقال بوده و مغمولا درمسیر سیل قرار می دهند
formation
ترتیب قرارگرفتن
center
درمرکز قرارگرفتن
centered
درمرکز قرارگرفتن
centers
درمرکز قرارگرفتن
centre
درمرکز قرارگرفتن
centred
درمرکز قرارگرفتن
heels
درپاشنه قرارگرفتن
bring up the rear
<idiom>
آخرهمه قرارگرفتن
winner's circle
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
turbosupercharger
سوپر شارژی در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
call on to the carpet
<idiom>
مورد مواخذه قرارگرفتن
draw fire
<idiom>
مورد انتقاد قرارگرفتن
situation of a building
وضع قرارگرفتن بنا
back
برپشت چیزی قرارگرفتن
backs
برپشت چیزی قرارگرفتن
disposal
در معرض دید قرارگرفتن
setup
وضع قرارگرفتن میلههای بولینگ
crowd the plate
نزدیک به پایگاه اصلی قرارگرفتن
run the gauntlet
<idiom>
درمعرفی آزمایش سخت قرارگرفتن
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
moto cross
مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
hull defilade
تا ارتفاع لوله در پشت حفاظ قرارگرفتن
impressionability
امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
use up
تحلیل بردن مورد استفاده قرارگرفتن
bucket
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
novices
جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
expose
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
air start
طرز قرارگرفتن هواپیما درهوا در شروع مسابقه هواپیمابری
tucks
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
exposes
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
exposing
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
tucking
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tuck
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
novice
جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
problem program
برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
possitive stagger
ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیمای دوباله بطوریکه لبه حمله بال بالایی جلوترازبخش متنافر بال پایینی باشد
negative stagger
ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیماهی دوباله بطوریکه لبه حمله بال پایینی جلوتراز بخش متنافر بال بالایی قرارگیرد
mummer
بازیگر
stager
بازیگر
performing
بازیگر
puppeteers
بازیگر
puppeteer
بازیگر
actor
بازیگر
actors
بازیگر
booter
بازیگر
player
بازیگر
fielder
بازیگر
sub
بازیگر ذخیره
out
اخراج بازیگر
dubs
بازیگر ضعیف
body checker
بازیگر تنه زن
outside forward
بازیگر گوش
wingers
بازیگر گوش
extra cover
بازیگر بل گیر
winger
بازیگر گوش
out-
اخراج بازیگر
outed
اخراج بازیگر
send off
اخراج بازیگر
veteran
بازیگر با تجربه
veterans
بازیگر با تجربه
dubbed
بازیگر ضعیف
ball player
بازیگر با توپ
backup
جانشین بازیگر
backman
بازیگر مدافع
duffer
بازیگر متوسط
duffers
بازیگر متوسط
uncovered
بازیگر مهانشده
protagonist
بازیگر عمده
club player
بازیگر باشگاهی
send-off
اخراج بازیگر
send-offs
اخراج بازیگر
come back
بازگشت بازیگر
skull
ضربه به سر بازیگر
skulls
ضربه به سر بازیگر
dub
بازیگر ضعیف
sub
تعویض بازیگر
subs
بازیگر ذخیره
subs
تعویض بازیگر
protagonists
بازیگر عمده
player's number
شماره بازیگر
substituted
تعویض بازیگر
substituting
بازیگر ذخیره
substituting
تعویض بازیگر
laxman
بازیگر لاکراس
substitute
تعویض بازیگر
homeling
بازیگر خودی
cricketers
بازیگر کریکت
cricketer
بازیگر کریکت
homebrew
بازیگر محلی
substituted
بازیگر ذخیره
substitute
بازیگر ذخیره
tragedienne
بازیگر تراژدی
poloist
بازیگر واترپولو
ride the bench
بازیگر ذخیره
numbers
شماره بازیگر
oddsmaker
بازیگر شاخص
second string
بازیگر ذخیره
sand bagger
بازیگر گول زن
number
شماره بازیگر
leading lady or man
بازیگر عمده
frees
بازیگر ازاد
free
بازیگر ازاد
mans
بازیگر تیم
freeing
بازیگر ازاد
headhunter
بازیگر خشن
hattrick
بازیگر سه گله
hatchetman
بازیگر خشن
halfback
بازیگر میانی
wingman
بازیگر گوش
tennist
بازیگر تنیس
third home
بازیگر مهاجم
freed
بازیگر ازاد
homebred
بازیگر محلی
walk-on
بازیگر فرعی
man
بازیگر تیم
body check
سد کردن بازیگر توپدار
blacked
بازیگر دوم شطرنج
black
بازیگر دوم شطرنج
cut
حذف بازیگر پس ازازمایش
international
بازیگر بین المللی
shamateurism
استفاده از بازیگر اماتورقلابی
theater
تماشاخانه بازیگر خانه
center back
بازیگر میانی خط عقب
center forward
بازیگر نوک حمله
cuts
حذف بازیگر پس ازازمایش
theaters
تماشاخانه بازیگر خانه
blacker
بازیگر دوم شطرنج
pulls
بیرون کشیدن بازیگر
blackest
بازیگر دوم شطرنج
shorthanded
ادامه با بازیگر کمتر
theatres
تماشاخانه بازیگر خانه
baseballer
بازیگر بیس بال
theatre
تماشاخانه بازیگر خانه
specialty teamer
بازیگر تیم ذخیره
back line player
بازیگر خط عقب والیبال
wood pusher
بازیگر بسیارضعیف شطرنج
bowled for a duck
باختن بازیگر بی امتیاز
baseliner
بازیگر انتهای زمین
caddy
حامل وسایل بازیگر
internationals
بازیگر بین المللی
blacks
بازیگر دوم شطرنج
bowling bag
ساک بازیگر بولینگ
flankerback
بازیگر میانی جناح
hurler
بازیگر هاکی ایرلندی
favorite
بازیگر یا تیم محبوب
drafts
بازیگر جدید تیم
double foul
خطای هم زمان دو بازیگر
dutchman
بازیگر بولینگ هلندی
enforcer
بازیگر انتقامجوی خشن
activating
بازگشت بازیگر به زمین
equipment bag
ساک دستی بازیگر
activates
بازگشت بازیگر به زمین
activated
بازگشت بازیگر به زمین
activate
بازگشت بازیگر به زمین
free agents
بازیگر بدون قرارداد
free agent
بازیگر بدون قرارداد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com