Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
cochineal
قرمز شراب کش
Search result with all words
claret
نوعی شراب قرمز
clarets
نوعی شراب قرمز
chianti
نوعی شراب قرمز
Other Matches
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winery
کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
vinosity
حالت و خصوصیات شراب معتادبه شراب
wineglass
لیوان شراب پیمانه شراب
storm warning
پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid
اسید کارمینیک
[عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
infrared line scan
ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
infrared imagery
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs
فرش های ترکمن
[اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
infrared ray
اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
wine
شراب
bacchus
شراب
wines
شراب
the juice of the grape
شراب
viniferous
شراب زا
viticulturist
شراب ساز
decanted
ریختن شراب
ustulation
سوزاندن شراب
wine cellar
انبار شراب
wine cellar
شراب دخمه
pottle
رطل شراب
wine maker
شراب ریز
winebibber
شراب خور
rhenish wine
شراب اسمانی
vinal
بشکل شراب
viniferous
دارای شراب
vermt
شراب افسنطین
decant
ریختن شراب
vinous flavour
طعم شراب
riesling
شراب سفید
decants
ریختن شراب
wines
شراب نوشیدن
decanting
ریختن شراب
wine
شراب نوشیدن
viniculture
شراب سازی
oenologist
شراب شناس
wineglass
جام شراب
grail
جام شراب
binge
شراب خواری
binges
شراب خواری
guzzler
شراب خور
grcen wine
شراب نارس
grcen wine
شراب تازه
cider
شراب سیب
enology
شراب شناسی
filtrate
شراب ناب
fortified wines
شراب قوی
it is a racy wine
شراب رادارد
winegrower
شراب ساز
oenomel
شراب عسلی
wineskin
مشک شراب
wino
معتاد به شراب
fortified wine
شراب قوی
chablis
نوعی شراب سفید
goblet
گیلاس شراب تکه
bacchus
رب النوع شراب و باده
straw wine
شراب شیرین کشمش
argol
دردشراب .ته نشین شراب
enology
مبحث شراب شناسی
maderia
شراب محصول مادریا
frutex
شراب شربت الکلی
scuppernong
شراب انگور مشک
gladstone
نوعی شراب ارزان
goblets
گیلاس شراب تکه
malmsey
شراب شیرین قبرس
jeroboam
جام شراب بزرگ
vermouths
شراب شیرین افسنطین
vermouth
شراب شیرین افسنطین
viniculture
پرورش انگور شراب
fiasco
ناکامی بطری شراب
winepress
خمره شراب سازی
fiascos
ناکامی بطری شراب
wineshop
مغازه شراب فروشی
fortified wine
شراب تقویت شده
cellar
جای شراب انداختن
cellars
جای شراب انداختن
goblet
گیلاس شراب
[در مراسم]
gill
پیمانهای برای شراب
wineglasful
گیلاس شراب خوری
fortified wines
شراب تقویت شده
loading
امیختن موادخارجی به شراب
chalice
گیلاس شراب
[در مراسم]
vintnery
عمده فروشی شراب
vinic
مربوط به شراب یا الکل
vintner
عمده فروش شراب
vinifacteur
اسباب شراب سازی
vintners
عمده فروش شراب
amontillado
نوعی شراب تلخ و سفیداسپانیایی
buret
تنگ مخصوص شراب مقدس
sherry
شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
crust of wine
جرم شراب در روی شیشه
sherries
شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
buretto
تنگ مخصوص شراب مقدس
sack
شراب سفید پرالکل وتلخ
sacked
شراب سفید پرالکل وتلخ
sherris
شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
port
شراب شیرین بارگیری کردن
libation
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
gourmets
خبره خوراک شراب شناس
gourmet
خبره خوراک شراب شناس
to lay down wine
شراب را انبار کردن یا جادادن
altar of credence
[جایگاه نان و شراب مقدس]
libation
تقدیم شراب به حضور خدایان
libations
تقدیم شراب به حضور خدایان
libations
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
sacks
شراب سفید پرالکل وتلخ
vinometer
الت سنجش الکل شراب
tartarous
دردی شکل مشتق از درده شراب
wine cooler
هرنوع وسیله یا مخزن سردکننده شراب
birl
شراب نوشیدن وجام را بدیگری دادن
wine taster
جام شراب مخصوص نمونه گیری
rhenish
شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
dionysus
>دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
nectar
شراب لذیذ خدایان یونان شهد
punch
مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
punched
مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
punches
مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
tents
اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
tent
اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
tasters
کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
bacchic ornament
[وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
vinous eloquence
فصاحتی که در اثر خوردن شراب پیدا میشود
wine taster
کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
lord's table
میز مخصوص شراب ونان وعشای ربانی
daiquiri
مشروب مخلوط از شراب واب پرتقال و شکر
taster
کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
viticulture
صنعت شرابسازی زراعت انگور برای تهبیه شراب
The milk
[the wine]
has already turned
[gone off]
.
شیر
[شراب]
پیش از این بریده شده است.
tokay
انگور سفید یا ارغوانی بیضی شراب شیرین مجارستان
canaries
رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
When drink enters, wisdom departs.
<proverb>
آنگه که شراب از در درآمد ,هوش و عقل و اختیار از کف برفت .
canary
رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
wine palm
هرنوع نخلی که ازمیوه ان برای شراب کشی استفاده میشود
red line
خط قرمز
raddle
گل قرمز
laky a
قرمز
bloodshot
قرمز
ponceau
قرمز
gules
قرمز
erythrean
قرمز
erythroid
قرمز
vinaceous
قرمز
rubric
خط قرمز
rubrics
خط قرمز
vermillion
قرمز
sanguineous
قرمز
vermeil
قرمز
redheads
مو قرمز
redhead
مو قرمز
vermilion
قرمز
aka
قرمز
redder
قرمز
reds
قرمز
reddest
قرمز
coralline
قرمز
cramoisy
قرمز
red
<adj.>
قرمز
reddens
قرمز کردن
red light
چراغ قرمز
red lips
لبهای قرمز
red nucleus
هسته قرمز
roucou
قرمز بویا
redlining
خط قرمز کشیدن
red lights
چراغ قرمز
rosily
برنگ قرمز
ripe lips
لبهای قرمز
dressed inred
قرمز پوش
reddening
قرمز شدن
rel pole
قطب قرمز
red lead
سرب قرمز
nacarat
قرمز روشن
neutral red
قرمز خنثی
elms
نارون قرمز
elm
نارون قرمز
oxide of copper
توتیای قرمز
phenol red
قرمز فنول
red letter
با حروف قرمز
Red chilli
فلفل قرمز
reddens
قرمز شدن
chilli pepper
فلفل قرمز
red brick
اجر قرمز
murrey
قرمز ارغوانی
red card
کارت قرمز
rubefacient
قرمز کننده
rubefaction
قرمز سازی
ruddy
قرمز رنگ
flushing
قرمز کردن
infra red
زیر قرمز
infra-red
زیر قرمز
kidney beans
لوبیا قرمز
flushes
قرمز کردن
red peppers
فلفل قرمز
red pepper
فلفل قرمز
flush
قرمز کردن
hot lines
تلفن قرمز
hot line
تلفن قرمز
caramel
مایل به قرمز
gold fish
ماهی قرمز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com