English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
freeboard قسمتی از قایق که بیرون اب است
Other Matches
displacement hull قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
faubourg قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
dry sail بیرون اوردن قایق از اب
planing hull بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
bailer سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
to turn out بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
canopies روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
lubber's line علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
to strain at a gnat ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
tacking سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
extravasate ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
eject بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound عازم بیرون روانه بیرون
ejecting بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion بیرون اندازی بیرون امدگی
ejects بیرون راندن بیرون انداختن
ejected بیرون راندن بیرون انداختن
boat space فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
showboat قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
off one's hands بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
triplex سه قسمتی
triploidy سه قسمتی
portion قسمتی
partite قسمتی
portions قسمتی
spiriting حمیت قسمتی
sectors قسمتی ازجبهه
spirit de corps حمیت قسمتی
spirit de corps روحیه قسمتی
plank قسمتی ازبرنامه
esprit de corps حمیت قسمتی
haxamerous شش بخشی شش قسمتی
sector قسمتی ازجبهه
pate سر یا قسمتی از سرانسان
esprit de corps روحیه قسمتی
spirit حمیت قسمتی
esprit حمیت قسمتی
double cloister راهرو دو قسمتی
legs قسمتی از مسابقه
flattest قسمتی از یک عمارت
flat قسمتی از یک عمارت
split second قسمتی از ثانیه
triploid سه قسمتی سه بخشی
tripartition سه قسمتی کردن
leg قسمتی از مسابقه
partial بخشی قسمتی
another guess قسمتی دیگر
wing قسمتی از یک بخش یا ناحیه
creasing قسمتی از زمین کریکت
creases قسمتی از زمین کریکت
crease قسمتی از زمین کریکت
winging قسمتی از یک بخش یا ناحیه
lobotomies برش قسمتی از مغز
fractions کسر درصدی از قسمتی از
part [ial] payment of a fine پرداخت قسمتی از جریمه
fraction کسر درصدی از قسمتی از
lobotomy برش قسمتی از مغز
neck of the woods <idiom> ناحیه یا قسمتی از کشور
module قسمتی از سفینه فضایی
ram's horn قسمتی ازاستحکامات خندق
aliquot part charge خرج چند قسمتی
helmeted دارای قسمتی که مانندخودباشد
modules قسمتی از سفینه فضایی
striking out pleading حذف قسمتی از مدافعات
rebates پرداخت قسمتی از بدهی
march unit قسمتی ازستون راهپیمایی
creased قسمتی از زمین کریکت
expansion joint اتصال چند قسمتی
rebate پرداخت قسمتی از بدهی
section charge خرج چند قسمتی
whip پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whipped پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
lobectomy برداشتن قسمتی ازیک عضو
fractional damage خسارت وارده به قسمتی از وسیله
hash mark قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
whips پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
zapped پاک نمودن قسمتی از برنامه
neck قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
necks قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
aft flap آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
zap پاک نمودن قسمتی از برنامه
aliquot propelling charge خرج پرتاب چند قسمتی
pneumonectomy قطع وبرداشتن ریه با قسمتی از ان
barons شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
group rendezvous نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
baron شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
slot charter اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
zaps پاک نمودن قسمتی از برنامه
zapping پاک نمودن قسمتی از برنامه
cropped حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
gastrectomy عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
judea یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
contract termination فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
flushing خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
dairy قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
dairies قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
cymric وابسته به سیمر قسمتی ازبریتانیای کبیر
tail skid قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود
crop حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
crops حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
alethiology قسمتی از منطق که باحقیقت سروکار دارد
flush خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
flushes خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
fat bits بزرگ کردن قسمتی از صفحه نمایش
lectionary ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
table flap قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
open ice قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
paleocene قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
saddleback قسمتی از پشته کوه که مانندزین گاواست
skip ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
warheads قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
wrists قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
wrist قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
pokes فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
descender قسمتی از حروف کوچک که پایین تر از خط شروع می شوند
poking فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
targum ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
fermata تطویل وکشش قسمتی ازموسیقی توسط نوازنده
skips ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
dower قسمتی ازدارایی مرد که پس از فوتش به همسر وی می رسد
entablature قسمتی از سر ستون که شامل کتیبه وگلویی است
vacuity قسمتی از بشکه یا هر فرف دیگری که خالی باشد
poked فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poke فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
accessory of section قسمتی از موتور که متعلقات روی ان نصب شود
bays قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
baying قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
bayed قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
bay قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
Please let me take a share in the expenses. اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
footprint قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
footprints قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
scrapping عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrapped عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scraps عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrap عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
almonry [قسمتی از ساختمان که خیرات و صدقات را در آنجا می دادند.]
back order قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
appendixes قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
slabs گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
appendix قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
headstock قسمتی ازماشین که میله گردندهای روی ان قرارمیگیرد
parish قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
slab گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
beavers قسمتی از کلاه خود که پایین صورت را میپوشاند
warhead قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
main yard قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
leg side قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
skipped ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
beaver قسمتی از کلاه خود که پایین صورت را میپوشاند
parishes قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
ullage قسمتی از حجم بشکه یا هرفرف دیگری که خالی باشد
outwork قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد
hypotrachelion [um] [در معماری کلاسیک قسمتی بین سرستون و میله ستون]
footing قسمتی از پی ساختمان که بارها رامستقیما" به خاک منتقل میکند
daisy ham قسمتی از گوشت یا استخوان دود داده شانه خوک
file handing routine قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
check point نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
nose piece قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
plateform بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
but for income قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
land tie تیر یا جرزی که قسمتی ازدیوار را بزمین اتصال میدهد
aeromedicine قسمتی از طب که دربارهء بیماریها و اختلالات ناشی از پرواز گفتگو میکند
burner compartment قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
lofts زاویه سطح قسمتی از سرچوب گلف دور از قسمت عمودی
virtual inertia قسمتی از نیروی اینرسی که روی جسم در حال نوسان اثرمیکند
bundle دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
bundling دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
herpetology قسمتی ازجانور شناسی که درباره خزندگان وذوحیاتین بحث میکند
bundles دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
apron چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
metencephalon قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
aprons چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
qube تسهیلات اطلاعاتی که قسمتی از یک سیستم پیشرفته کابل تلویزیونی است
germinal area قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
loft زاویه سطح قسمتی از سرچوب گلف دور از قسمت عمودی
dentil-band [بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
working section قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
restricted propellant سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
profit centre قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
distances مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
legs ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
homosphere قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
ionosphere قسمتی از فضای جوزمین که از ارتفاع 52 میل شروع میشود و تا00022میل ادامه دارد
ragged قسمتی که در وسط صفحه قرار ندارد , متن با حاشیه سمت راست نامسط ح
spooling یلهای نوار اماده شدن قسمتی از سیستم جهت پردازش ان قرقره کردن
leg ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
distance مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
ante-chapel [قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
capital levy مالیات بر سرمایه افرادحقیقی قسمتی از ثروت کشورکه جبرا" توسط دولت اخذ میشود
breaker line خطی در رسم فنی برای نشان دادن حذف قسمتی از جسم درشکل مزبور
yoke قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
lightening hole سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com