Dictiornary-Farsi | قسمت استخوانی جمجمه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
osteocranium	قسمت استخوانی جمجمه


Other Matches

pericranium	قسمت خارجی جمجمه
teleost	ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
chitinous	استخوانی
carpal age	سن استخوانی
tubercular osteomyelitis	سل استخوانی
boney	استخوانی
skeletal age	سن استخوانی
osseous	استخوانی
bonier	استخوانی تر
bony	استخوانی
odontolite	فیروزه استخوانی
scutum	پوسته استخوانی
osteophyte	بر امدگی استخوانی
osteomyelitis	کورک استخوانی
osteoplasty	پیوند استخوانی
rickets	نرم استخوانی
bone oil	روغن استخوانی
bone conduction	رسانش استخوانی
bone glue	سریشم استخوانی
ossification	استخوانی شدن
ossified	استخوانی شدن
ossifies	استخوانی کردن
ossified	استخوانی کردن
ossify	استخوانی شدن
ossifying	استخوانی شدن
ossifying	استخوانی کردن
ossify	استخوانی کردن
ossifies	استخوانی شدن
cranium	جمجمه
brainpan	جمجمه
craniums	جمجمه
scalp	جمجمه
skulls	جمجمه
scalps	جمجمه
acranial	بی جمجمه
crania	جمجمه
skull	جمجمه
callus	پینه استخوانی گیاه
obtected	دارای پوشش استخوانی
osteopathy	انواع امراض استخوانی
calluses	پینه استخوانی گیاه
osteoid	استخوان مانند استخوانی
butted	ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt	ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts	ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
craniometry	جمجمه سنجی
craniometer	جمجمه پیما
pans	کفه جمجمه
phrenologist	جمجمه شناس
skull and crossbones	جمجمه و دو استخوان
phrenologist	جمجمه خوان
craniology	جمجمه شناسی
cranial nerve	عصب جمجمه
craniate	جمجمه دار
skulls	جمجمه فرق سر
cranial index	شاخص جمجمه
skull	جمجمه فرق سر
death's head	جمجمه مرده
pan	کفه جمجمه
cranioscopy	جمجمه نگاری
phrenology	جمجمه خوانی
craniologist	جمجمه شناس
cranial capacity	گنجایش جمجمه
sconce	جمجمه استعداد
pan-	کفه جمجمه
orthopaedics	اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی
hunger osteopathy	بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
phrenology	علم براهین جمجمه
craniological	وابسته به جمجمه شناسی
phrenological	وابسته به جمجمه خوانی
microcephalia	سر کوچکی جمجمه کوچک
phrenology	جمجمه شناسی روانی
endocrane	سطح درونی جمجمه
orthopedics	اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی استخوانپزشکی
tympanic bone	استخوانی که پرده صماخ رانگه میدارد
chitin	جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
sagittal	وابسته به درز سهمی جمجمه
quartersaw	الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate	ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora	پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne	ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling	حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank	قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone	که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section	رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing	انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
cranial index	صد برابر نسبت بین طول جمجمه وارتفاع ان
sections	قسمت قسمت کردن برش دادن
section	قسمت قسمت کردن برش دادن
crossbones	تصویر دو استخوان متقاطع درزیر جمجمه که نشان پرچم دزدان دریایی است
pithecanthropus	انسان اولیه میمون نمای دورهء پلیوسن که جمجمه اش در جاوه کشف شده
fanfold	یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled	حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles	قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle	قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle	حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles	حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency	قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled	قسمت قسمت حرکت کردن
public relations officer	رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers	رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment	یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments	یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
phrenologically	ازروی علم براهین جمجمه موافق قواعد این علم
enlisted section	قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps	قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
to sell in lots	قسمت قسمت فروختن
shuttles	راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled	راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles	بمباران قسمت به قسمت
shuttled	بمباران قسمت به قسمت
throttles	عبور قسمت به قسمت
parts per million	قسمت در میلیون قسمت
throttled	عبور قسمت به قسمت
p.p.m	قسمت در یک میلیون قسمت
shuttle	راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle	بمباران قسمت به قسمت
throttle	عبور قسمت به قسمت
throttling	عبور قسمت به قسمت
forward overlap	پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer	از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
railway division	قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer	درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit	یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skeg	قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag	قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
data division	قسمت
arm	قسمت
batches	قسمت
in sections	قسمت قسمت
kismet	قسمت
it fell to my lot to go	قسمت
piece	قسمت
ratio	قسمت
ratios	قسمت
compartment	قسمت
batch	قسمت
in part	در یک قسمت
head stall	قسمت سر
sections	قسمت
section	قسمت
pieces	قسمت
plank	قسمت
installments	قسمت
instalment	قسمت
instalments	قسمت
feck	قسمت
internode	قسمت
segment	قسمت
segments	قسمت
partition	قسمت
partitions	قسمت
grist	قسمت
cantos	قسمت
canto	قسمت
party	قسمت
cross section of a gravity dam	قسمت
components	قسمت
component	قسمت
part	قسمت
department	قسمت
detachments	قسمت
detachment	قسمت
departments	قسمت
division	قسمت
divisions	قسمت
rasher	قسمت
percentage	قسمت
units	قسمت
unit	قسمت
agencies	قسمت
portions	قسمت
caboodle	قسمت
portion	قسمت
piecemeal	قسمت به قسمت
agency	قسمت
compartmental	قسمت قسمت
dole	قسمت
Corp	قسمت
compartments	قسمت
underfoot	قسمت کف پا
sects	قسمت
percentages	قسمت
rashers	قسمت
snick	قسمت
sect	قسمت
hauling part	قسمت کشنده
forepart	قسمت جلو
initials	اولین قسمت
initial	اولین قسمت
foreparts	قسمت جلو
sect	قسمت کردن
cable block	قسمت کابل
initialed	اولین قسمت
initialing	اولین قسمت
initialled	اولین قسمت
initialling	اولین قسمت
head piece	قسمت بالا
concertina fold	یک قسمت به یک جهت
department	قسمت هیئت