English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
crankpin قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
Other Matches
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
cylinderical fit رابط استوانهای
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
connections میلههای رابط
cylinderical limit gage دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
plowhead چارچوبی که گاو اهن بدان متصل میشده
pin deck قسمت زیر میلههای بولینگ
near side سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
wood چوب گلف با دسته دراز و سرچوبی میلههای بولینگ
bar graph گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده میشود
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
wrist pin پینی که در موتور رادیال دسته پیستون را به شاتون اصلی متصل میکند
connexions اتصال یا چیزی که متصل میشود
connection اتصال یا چیزی که متصل میشود
quick disconnect نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
camshaft میلهای که بچرخ دنده متصل میشود
camshafts میلهای که بچرخ دنده متصل میشود
divisions قسمت دسته بندی
division قسمت دسته بندی
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
staff section قسمت ستادی دسته سمبه
mixer انداختن میلههای بولینگ با میلههای دیگر
mixers انداختن میلههای بولینگ با میلههای دیگر
grip length طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
section gang دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
section crew دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
pommel قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
pommels قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
principal line خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
litmus ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
blade cuff قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود
corsages دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
corsage دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
bayonet thermocouple probe قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
toes ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
screen pipe لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
toe ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
hiking stick دسته اضافی سکان که خم میشود و در عین حال مسیررا تعیین میکند
bilge پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
war head قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
christmass tree ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
general store فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
lifting body هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
anlage اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
rading party قسمت مامور تک در عملیات کمین دسته مامور شبیخون
compressor bleed air هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
bucket جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
unbundled اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
feed روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feeds روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
mask یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
masks یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
filename extension کدی که قسمت دوم نام یک فایل را شکل میدهد و توسط یک نقطه از نام فایل جدا میشود
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
thereto بدان
wherunto که بدان
thereunto بدان
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
thereto attached پسوسته بدان
thereby بدان وسیله
cylindric استوانهای
cylinderical استوانهای
cylindrically استوانهای
cylindrical استوانهای
whereat که بدان جهت که در انجا
according as چنانکه بدان سان که
drum turret سر رولور استوانهای
drum plotter رسام استوانهای
drum magazine مخزن استوانهای
shafts محور استوانهای
drum switch جابجاگر استوانهای
core sample نمونه استوانهای
drum controller نافم استوانهای
can buoy بویه استوانهای
induction cylinder اهنربای استوانهای
cylindrical armature ارمیچر استوانهای
shafts میله استوانهای
drum armature ارمیچر استوانهای
cylindrical lens عدسی استوانهای
crown saw اره استوانهای
shaft میله استوانهای
shaft محور استوانهای
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
that is nothing like it هیچ شباهتی بدان ندارد
paradoxically بدان سان که باعقیده .....است
poetic justice کامیابی خوبان و شکست بدان
the question referred to above موضوعی که در بالا بدان اشاره شد
key-rings حلقهای که بدان کلید می اویزند
key-ring حلقهای که بدان کلید می اویزند
single barrel culvert ابگذر استوانهای ساده
prill قرص استوانهای شکل
top hats کلاه مردانه استوانهای
circular type gates دریچههای نوع استوانهای
concrete core نمونه استوانهای بتن
top hat کلاه مردانه استوانهای
mercator's projection تصویر مرکاتوریا استوانهای
drum barrel پوسته یا روکش استوانهای
shaft furnace کوره استوانهای شکل
drum pump پمپ استوانهای شکل
cylindrical faceplate صفحه استوانهای تلویزیون
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
omnim gatherum مهمانی که همه کس بدان خوانده شود
where no human foot can tread جایی که پای ادمیزاد بدان نمیرسد.
it is not pervious to reasonov بدان دسترسی ندارد خردانرانمیتواند دریابد
nose ring حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
he had no evidence to go upon مدرکی نداشت که بدان متکی شود
gate meeting انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
it was beneath my notice مراعارمی امدازاینکه بدان توجهی کنم
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
manholes محل دخول استوانهای شکل
terete استوانهای شکل در برش عرضی
manhole محل دخول استوانهای شکل
drum type boring machine دستگاه مته نوع استوانهای
multiple drum winding سیم پیچ استوانهای چندگانه
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
an accessible place جایی که راه یافتن بدان ممکن است
self feeder ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
timberhead انتهای تیر کشتی که طناب بدان اویزند
hobbies کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
hobby کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
bicylindrical دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی
cylinder فشنگ خور استوانهای هفت تیر
concertina سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
cylinders فشنگ خور استوانهای هفت تیر
concertinaed سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
spool قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
concertinas سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
spools قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
torose استوانهای شکل ودارای برجستگیهای متناوب
concertinaing سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
manubrium سلولهای استوانهای میان جدار داخلی
mud sill پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
section قسمت قسمت کردن برش دادن
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
indo iranian وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
paroli دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
string board تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
phonoscope التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
drum sorting مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
pin wheel درساعت سازی چرخی که دندانههای استوانهای دارد
forbidden fruits چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
forbidden fruit چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
accessibly چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
buff stick بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
over production عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
dummies کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummy کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
semirigid دارای مخزن گاز استوانهای شکل وقابل انحناء
cowlstaff چوبی که دونفر روی شانه حمل کرده وچیزهایی بدان می اویزند
mumpsimus ایین دیرینه بی معنی که ازروی تعصب بدان بچسبند نادان متعصب
maples میلههای بولینگ
four horsemen جا گذاشتن میلههای 1 و 2 و4 و 7 یا 1 و 3 و 6 و 01
leaving میلههای جامانده
picket fence جاگذاشتن میلههای 1 و 2 و4 و 7 یا 1 و 3 و 6 و 01
leave میلههای جامانده
grates میلههای اهنی
parallel bars میلههای پارالل
rods of corti میلههای کورتی
split میلههای باقیمانده
net posts میلههای تور
grate میلههای اهنی
seal bars میلههای اب بندی
grated میلههای اهنی
nosegay دسته گل یایک دسته علف
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
go cart چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
grates پنجره میلههای اهخنی
bacillar بشکل میلههای کوچک
bacillary بشکل میلههای کوچک
seat bars میلههای تکیه گاه
driving bit هویزه میلههای اسب
grated پنجره میلههای اهخنی
stanchion میلههای عمودی ناو
cross barred دارای میلههای عرضی
grate پنجره میلههای اهخنی
lorgnettes ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
final setting time مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
vives یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
free haul در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com