Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (13 milliseconds)
English
Persian
intelligence service
قسمت اطلاعات
Search result with all words
card
خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
cards
خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
column
خط ی از اطلاعات چاپ شده درباره یک حرف موازی با کوتاهترین قسمت کارت
columns
خط ی از اطلاعات چاپ شده درباره یک حرف موازی با کوتاهترین قسمت کارت
american civilian internee information
قسمت اطلاعات مربوط به غیرنظامیان بازگشته ازسرزمین دشمن به امریکا
information box
قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
title block
قسمت مربوط به درج اطلاعات
titling strip
قسمت مربوط به درج اطلاعات روی عکس هوایی
Other Matches
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attribute
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attributing
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
defense system aquisition
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
throttle
عبور قسمت به قسمت
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
throttling
عبور قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
intelligence process
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
[pieces of]
information
اطلاعات
counterintelligence
ضد اطلاعات
witting
اطلاعات
intelligence
اطلاعات
information
اطلاعات
data
اطلاعات
weather intelligence
اطلاعات هواشناسی
information explosion
انفجار اطلاعات
essential elements of information
عناصراصلی اطلاعات
information center
مرکز اطلاعات
flow of information
گردش اطلاعات
secret
اطلاعات سری
financial data
اطلاعات مالی
secrets
اطلاعات سری
filter center
مرکزتوزیع اطلاعات
genetic information
اطلاعات وراثتی
information bureau
دفتر اطلاعات
communication
عبور اطلاعات
wrong information
اطلاعات نادرست
information processing
پردازش اطلاعات
information retrieval
بازیابی اطلاعات
instruction pipeline
کانال اطلاعات
intelligence data
عناصر اطلاعات
intelligence department
اداره اطلاعات
intelligence estimate
براورد اطلاعات
intelligence journal
دفتریادداشت اطلاعات
intelligence service
اداره اطلاعات
ir
بازیابی اطلاعات
logistical data
اطلاعات لجستیکی
records available
اطلاعات موجود
marketing intelligence
اطلاعات بازاریابی
meteorological data
اطلاعات هواسنجی
military intelligence
اطلاعات نظامی
ministry of information
وزارت اطلاعات
public information
اطلاعات عمومی
pemican
اطلاعات خلاصه
pemmican
اطلاعات خلاصه
spial
کسب اطلاعات
inquiry office
دفتر اطلاعات
input information
اطلاعات ورودی
information revolution
تحول اطلاعات
tactical intelligence
اطلاعات جنگی
tactical intelligence
اطلاعات تاکتیکی
information science
علم اطلاعات
information service
خدمات اطلاعات
information source
منبع اطلاعات
information technology
تکنولوژی اطلاعات
stationary information
اطلاعات لایتغیر
information system
سیستم اطلاعات
information theory
نظریه اطلاعات
intelligence
اطلاعات نظامی
information transmission
انتقال اطلاعات
intelligence annex
پیوست اطلاعات
spial officer
افسرتجسس و اطلاعات
information unit
واحد اطلاعات
input information
اطلاعات اولیه
perfect information
اطلاعات کامل
false information
اطلاعات نادرست
information sheet
برگه اطلاعات
handout
برگه اطلاعات
information
مفروضات اطلاعات
assistant chief of staff,g (intelligenc
معاونت اطلاعات
dissemination
پخش اطلاعات
data element
جزئیات اطلاعات
basic data
اطلاعات اولیه
budget data
اطلاعات بودجه
information on demand
اطلاعات با تقاضا
technical data
اطلاعات فنی
leakage of information
نشت اطلاعات
data bank
بانک اطلاعات
data banks
بانک اطلاعات
combat intelligence
اطلاعات رزمی
information desk
میز اطلاعات
data processing
تهیه اطلاعات
disinformation
اطلاعات دورغ
data base
مبنای اطلاعات
information office
دفتر اطلاعات
info
مخفف اطلاعات
departmental intelligence
اطلاعات اداری
data input
اطلاعات ورودی
defense information
اطلاعات نظامی
data element
عناصر اطلاعات
Ministry of Information .
وزارت اطلاعات
keep up with the news
<idiom>
حفظ اطلاعات
data item
جزئیات اطلاعات
data communication
انتقال اطلاعات
intelligence office
دفتر اطلاعات
defense information
اطلاعات دفاعی
critical intelligence
اطلاعات مهم
critical intelligence
اطلاعات حیاتی
combatintelligence
اطلاعات رزمی
data processing
پرورش اطلاعات
data processing
امایش اطلاعات
touts
فروشنده اطلاعات شرطبندی
data item
موارد ذکرشده در اطلاعات
touting
فروشنده اطلاعات شرطبندی
electronic transfer of data
انتقال الکترونیکی اطلاعات
almanac
نشریهء اطلاعات عمومی
touted
فروشنده اطلاعات شرطبندی
dolly
کامپیوترمبادله اطلاعات هوایی
tout
فروشنده اطلاعات شرطبندی
thesaurus
قاموس مجموعه اطلاعات
intelligence journal
دفتر روزنامه اطلاعات
overlap tell
پوشش رله اطلاعات
marginal data
اطلاعات حاشیهای نقشه
almanacs
نشریهء اطلاعات عمومی
non volatile
ما میتواند اطلاعات را برگرداند.
norton si
اطلاعات سیستم نورتن
tipsters
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
information retrieval system
سیستم بازیابی اطلاعات
office information system
سیستم اطلاعات اداری
overprint
فهرنویسی کردن اطلاعات
direct access
دسترسی مستقیم به اطلاعات
almanacks
نشریهء اطلاعات عمومی
massage accounting
ثبت اطلاعات پیام ها
electronic modulation
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
tipster
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
market information
اطلاعات و دادههای بازار
management information system
سیستم مدیریت اطلاعات
inputted
داده ها اطلاعات ورودی
general information data
اطلاعات و امار عمومی
ana
منتخبات اطلاعات سودمند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com