English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
netting قسمت توردار چوب لاکراس
Other Matches
net games بازیهای توردار
kiddle بند توردار برای ماهی گیری
lacrosse بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
lacrosse لاکراس
laxman بازیگر لاکراس
lacrosse field زمین لاکراس
goal crease نیمدایره جلودروازه لاکراس
brush off پرده در بازی لاکراس
collar گلوی چوب لاکراس
collars گلوی چوب لاکراس
high sticking خطا با ضربه چوب لاکراس
bounce pass پاس با ضربه به زمین لاکراس
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
cradler بازیگر ماهر در حفظ گوی لاکراس
cradles حفظ گوی در تور چوب لاکراس
cradle حفظ گوی در تور چوب لاکراس
cradled حفظ گوی در تور چوب لاکراس
hurling نوعی هاکی یا لاکراس بین دوتیم 51 نفره
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
box lacrosse مسابقه لاکراس بین دو تیم 6نفره در تالار سرپوشیده
jab checking فروبردن غیرمجاز مستقیم چوب لاکراس به بدن حریف
dip dodge رد شدن از حریف با تغییردادن چوب لاکراس به دست دیگر
boxla مسابقه لاکراس بین دو تیم 6نفره در تالار سرپوشیده
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
indian pendants ریسمانهای انتهای چوب که کیسه لاکراس با ان سست یاتنگ میشود
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
goal light چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
section قسمت قسمت کردن برش دادن
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
bombs شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bombed شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bomb شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bombed out شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
fumbles از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumble از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
guards چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
bridges دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
throttle عبور قسمت به قسمت
throttled عبور قسمت به قسمت
shuttles بمباران قسمت به قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
throttling عبور قسمت به قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
goal judge داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
face off رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
railway division قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
internode قسمت
it fell to my lot to go قسمت
sections قسمت
feck قسمت
components قسمت
kismet قسمت
plank قسمت
section قسمت
arm قسمت
in part در یک قسمت
in sections قسمت قسمت
batches قسمت
batch قسمت
installments قسمت
caboodle قسمت
unit قسمت
units قسمت
compartmental قسمت قسمت
percentage قسمت
percentages قسمت
snick قسمت
portions قسمت
agencies قسمت
piece قسمت
portion قسمت
instalments قسمت
data division قسمت
instalment قسمت
pieces قسمت
department قسمت
cross section of a gravity dam قسمت
part قسمت
segments قسمت
underfoot قسمت کف پا
segment قسمت
sect قسمت
sects قسمت
departments قسمت
division قسمت
partition قسمت
divisions قسمت
partitions قسمت
head stall قسمت سر
component قسمت
canto قسمت
piecemeal قسمت به قسمت
detachment قسمت
compartments قسمت
rasher قسمت
grist قسمت
Corp قسمت
agency قسمت
detachments قسمت
cantos قسمت
party قسمت
ratio قسمت
dole قسمت
ratios قسمت
compartment قسمت
rashers قسمت
interservice داخل قسمت
headquarters detachment قسمت ارکان
headquarters detachment قسمت قرارگاه
quadrant یک قسمت از چهاربخش
head piece قسمت بالا
midst قسمت وسط
hauling part قسمت متحرک
activity قسمت یکان
hauling part قسمت کشنده
hilted قسمت عقبی
flattest قسمت پهن
activities قسمت یکان
installation type نوع قسمت
patrols قسمت گشتی
patrolling قسمت گشتی
mass قسمت عمده
patrolled قسمت گشتی
patrol قسمت گشتی
installation property دارایی قسمت
installation property اموال قسمت
massing قسمت عمده
foot قسمت پایینی
subsection قسمت فرعی
flat قسمت پهن
straightest قسمت مستقیم
northward قسمت شمالی
department قسمت هیئت
intercommand بین قسمت
intelligence service قسمت اطلاعات
department قسمت شعبه
straighter قسمت مستقیم
straight قسمت مستقیم
hypoderm قسمت زیرجلد
masses قسمت عمده
better part قسمت بیشتر
control section قسمت کنترل
parcels قسمت گره
parcel قسمت گره
foreparts قسمت جلو
proportions سهم قسمت
proportion سهم قسمت
broadest قسمت پهن
broader قسمت پهن
broad قسمت پهن
advance detachment قسمت پیشرو
administration building قسمت اداری
crypto service قسمت رمز
forepart قسمت جلو
advance detachment قسمت سرجلودار
concertina fold یک قسمت به یک جهت
bachelor quarters قسمت مجردی
ashi noko قسمت داخلی کف پا
artillery corps قسمت توپخانه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com