English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
prostomium قسمت جلو سر نرم تنان وحلزونها
Other Matches
mollusca نرم تنان
molluscous وابسته به نرم تنان
acephala راستهء بی سران ازشاخهء نرم تنان
lingulate بشکل نرم تنان دوکپهای دوره ارودیسیانlinguist
pteropod نرم تنان شکم پای شناور درسطح دریا
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
section قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
throttles عبور قسمت به قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
throttled عبور قسمت به قسمت
throttling عبور قسمت به قسمت
throttle عبور قسمت به قسمت
shuttles بمباران قسمت به قسمت
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
shuttle بمباران قسمت به قسمت
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
railway division قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
portions قسمت
caboodle قسمت
piecemeal قسمت به قسمت
ratio قسمت
portion قسمت
agencies قسمت
agency قسمت
unit قسمت
units قسمت
internode قسمت
it fell to my lot to go قسمت
section قسمت
instalment قسمت
kismet قسمت
piece قسمت
pieces قسمت
in sections قسمت قسمت
in part در یک قسمت
plank قسمت
compartmental قسمت قسمت
percentage قسمت
percentages قسمت
instalments قسمت
snick قسمت
data division قسمت
sections قسمت
feck قسمت
batch قسمت
batches قسمت
head stall قسمت سر
arm قسمت
installments قسمت
division قسمت
underfoot قسمت کف پا
component قسمت
dole قسمت
components قسمت
divisions قسمت
segment قسمت
department قسمت
departments قسمت
segments قسمت
sects قسمت
partition قسمت
part قسمت
partitions قسمت
sect قسمت
cross section of a gravity dam قسمت
canto قسمت
Corp قسمت
grist قسمت
party قسمت
detachments قسمت
compartments قسمت
rasher قسمت
detachment قسمت
ratios قسمت
compartment قسمت
cantos قسمت
rashers قسمت
hypoderm قسمت زیرجلد
beginning قسمت اول
straight قسمت مستقیم
hauling part قسمت کشنده
head piece قسمت بالا
department قسمت شعبه
headquarters detachment قسمت ارکان
hilted قسمت عقبی
flattest قسمت پهن
flat قسمت پهن
straightest قسمت مستقیم
straighter قسمت مستقیم
midst قسمت وسط
linear portion قسمت خطی
activities قسمت یکان
interservice داخل قسمت
bulk قسمت عمده
subsection قسمت فرعی
patrols قسمت گشتی
installation property اموال قسمت
key facility قسمت مهم
patrolled قسمت گشتی
patrolling قسمت گشتی
subsections قسمت فرعی
patrol قسمت گشتی
installation property دارایی قسمت
installation type نوع قسمت
massing قسمت عمده
activity قسمت یکان
masses قسمت عمده
mass قسمت عمده
beginnings قسمت اول
foot قسمت پایینی
intelligence service قسمت اطلاعات
bulk قسمت بزرگ
intercommand بین قسمت
northward قسمت شمالی
hauling part قسمت متحرک
advance section قسمت جلویی
black body قسمت خطرناک
actine قسمت خارجی
cable block قسمت کابل
parcels قسمت گره
parcel قسمت گره
proportions سهم قسمت
proportion سهم قسمت
broadest قسمت پهن
broader قسمت پهن
broad قسمت پهن
forepart قسمت جلو
legs بخش قسمت
better part قسمت بیشتر
active federal service قسمت کادر
staffed قسمت ستاد
advance point قسمت نوک
advance point قسمت سر جلودار
advance party قسمت پیشرو
advance detachment قسمت سرجلودار
advance detachment قسمت پیشرو
administration building قسمت اداری
aircraft section قسمت هواپیمایی
active installation قسمت فعال
artillery corps قسمت توپخانه
ashi noko قسمت داخلی کف پا
bachelor quarters قسمت مجردی
where درکدام قسمت
leg بخش قسمت
concertina fold یک قسمت به یک جهت
foreparts قسمت جلو
exosphere قسمت خارجی جو
sects قسمت کردن
forehands قسمت ممتاز
departments قسمت هیئت
forehand قسمت ممتاز
sapper قسمت حفاری
sapper قسمت مهندسی
sappers قسمت حفاری
sappers قسمت مهندسی
departments قسمت شعبه
prelude قسمت مقدماتی
preludes قسمت مقدماتی
engineer division قسمت مهندسی
divisional officer افسر قسمت
sect قسمت کردن
control section قسمت کنترل
initials اولین قسمت
initialling اولین قسمت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com