English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
jato unit قسمت خرج موشکی
Other Matches
module مدل موشکی
modules مدل موشکی
sabot خرج موشکی کمکی
shilleilagh گلوله با خرج موشکی
weapon alpha نوعی خرج انفجاری عمقی موشکی
aerodynamic missile موشکی که به طریقه ایرودینامیکی کار میکند
sea skimmer موشکی که در روی سطح اب سینه مال حرکت میکند موشک خزنده
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section قسمت قسمت کردن برش دادن
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
throttle عبور قسمت به قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
throttling عبور قسمت به قسمت
shuttle بمباران قسمت به قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
throttled عبور قسمت به قسمت
shuttles بمباران قسمت به قسمت
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
sections قسمت
ratio قسمت
section قسمت
instalment قسمت
agencies قسمت
agency قسمت
installments قسمت
piece قسمت
pieces قسمت
kismet قسمت
piecemeal قسمت به قسمت
it fell to my lot to go قسمت
internode قسمت
segments قسمت
in sections قسمت قسمت
in part در یک قسمت
data division قسمت
plank قسمت
instalments قسمت
head stall قسمت سر
arm قسمت
batch قسمت
batches قسمت
feck قسمت
snick قسمت
compartmental قسمت قسمت
portion قسمت
portions قسمت
unit قسمت
units قسمت
caboodle قسمت
percentage قسمت
percentages قسمت
division قسمت
underfoot قسمت کف پا
component قسمت
components قسمت
department قسمت
part قسمت
sects قسمت
segment قسمت
partition قسمت
sect قسمت
partitions قسمت
departments قسمت
party قسمت
detachment قسمت
rashers قسمت
rasher قسمت
divisions قسمت
cantos قسمت
canto قسمت
Corp قسمت
grist قسمت
dole قسمت
cross section of a gravity dam قسمت
ratios قسمت
compartment قسمت
compartments قسمت
detachments قسمت
midst قسمت وسط
mass قسمت عمده
straight قسمت مستقیم
hauling part قسمت کشنده
linear portion قسمت خطی
straighter قسمت مستقیم
hilted قسمت عقبی
interservice داخل قسمت
flattest قسمت پهن
headquarters detachment قسمت قرارگاه
head piece قسمت بالا
straightest قسمت مستقیم
flat قسمت پهن
hauling part قسمت متحرک
headquarters detachment قسمت ارکان
hypoderm قسمت زیرجلد
patrolling قسمت گشتی
bulk قسمت بزرگ
bulk قسمت عمده
northward قسمت شمالی
patrolled قسمت گشتی
foot قسمت پایینی
patrol قسمت گشتی
subsection قسمت فرعی
key facility قسمت مهم
patrols قسمت گشتی
activities قسمت یکان
beginning قسمت اول
activity قسمت یکان
installation property دارایی قسمت
installation property اموال قسمت
massing قسمت عمده
masses قسمت عمده
installation type نوع قسمت
intelligence service قسمت اطلاعات
beginnings قسمت اول
intercommand بین قسمت
subsections قسمت فرعی
advance section قسمت جلویی
parcels قسمت گره
parcel قسمت گره
proportions سهم قسمت
proportion سهم قسمت
aircraft section قسمت هواپیمایی
broadest قسمت پهن
broader قسمت پهن
broad قسمت پهن
cable block قسمت کابل
legs بخش قسمت
leg بخش قسمت
forepart قسمت جلو
black body قسمت خطرناک
better part قسمت بیشتر
actine قسمت خارجی
advance point قسمت نوک
advance point قسمت سر جلودار
advance party قسمت پیشرو
advance detachment قسمت سرجلودار
advance detachment قسمت پیشرو
administration building قسمت اداری
active installation قسمت فعال
where درکدام قسمت
artillery corps قسمت توپخانه
active federal service قسمت کادر
ashi noko قسمت داخلی کف پا
bachelor quarters قسمت مجردی
foreparts قسمت جلو
concertina fold یک قسمت به یک جهت
control section قسمت کنترل
departments قسمت هیئت
departments قسمت شعبه
sapper قسمت حفاری
sapper قسمت مهندسی
forehands قسمت ممتاز
forehand قسمت ممتاز
sappers قسمت حفاری
sappers قسمت مهندسی
exosphere قسمت خارجی جو
department قسمت هیئت
prelude قسمت مقدماتی
preludes قسمت مقدماتی
engineer division قسمت مهندسی
divisional officer افسر قسمت
sects قسمت کردن
initials اولین قسمت
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com