English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
hindgut قسمت خلفی لوله گوارش
Other Matches
hindquarter نصف قسمت خلفی گوشت گاو یا گوساله وگوسفند
tubes قسمت خاندار لوله
tube قسمت خاندار لوله
gun bore قسمت خان دار لوله توپ
bayonet exhaust pipe قسمت پهن انتهای لوله اگزوز
breech جان لوله قسمت پیچ کولاس
barrels قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrel قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
screen pipe لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
dorsal خلفی
posterior خلفی
postern خلفی
hindgut روده خلفی
posterior دیرتر خلفی
retral پسین خلفی
intubate لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
digestions گوارش
digestion گوارش
eupepsia گوارش خوب
dyspepsia بدی گوارش
autolysis هضم یا گوارش خود بخود
eupeptic وابسته به گوارش یا هضم غذا
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
muzzle burst ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens لوله خروجی بیضه لوله منی
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section قسمت قسمت کردن برش دادن
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
to pipeline با خط لوله لوله کشی کردن
sockets بست لوله دوراهی لوله
oviduct لوله رحمی لوله فالوپ
spigot لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
shuttles بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
throttling عبور قسمت به قسمت
shuttle بمباران قسمت به قسمت
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
throttle عبور قسمت به قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
throttled عبور قسمت به قسمت
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
angle of traverse زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
clip لوله
plumbers لوله کش
plumber لوله کش
cannon لوله
cannons لوله
downtake لوله
duct لوله اب
hickey لوله خم کن
discharge head سر لوله
drain pipe لوله
ductile لوله شو
fire hose لوله اب
blast pipe لوله دم
clipped لوله
tubes لوله
spout لوله
tube لوله
piped لوله
clippings لوله
clips لوله
pipe لوله
spouted لوله
spouting لوله
hoses لوله
nozzles سر لوله اب
nozzle سر لوله اب
hosing لوله
pipeline خط لوله
pipelines خط لوله
bores لوله
hosed لوله
hose لوله
spouts لوله
roll لوله
rolled لوله
rolls لوله
bore لوله
stave لوله اب
valve لوله
valves لوله
chimney لوله
chimneys لوله
nose سر لوله
noses سر لوله
blast main لوله دم
conduits لوله
pipe cutter لوله بر
sequacious لوله شو
pipe fitter لوله کش
conduit لوله
cylinders لوله
hosepipe لوله
pipe line خط لوله
pipe layer لوله کش
tube cutter لوله بر
water pipe لوله اب
cylinder لوله
tubulation لوله
rouleau لوله
tube of force لوله قوا
piping لوله کشی
unit tube لوله واحد
exhaust لوله اگزوز
hosed لوله خرطومی
tun لوله بخاری
exhausts لوله اگزوز
tubule لوله کوچک
tuyere دهانه لوله
hose لوله پلاستیکی
tubiform مانند لوله
hose لوله خرطومی
tube outlet لوله زیر اب
tubular padlock قفل لوله
tubular transmission shaft لوله کاردان
blind pipe لوله کور
tube welding جوشکاری لوله
piping لوله گذاری
tail pipe لوله اگزوز
tube of force لوله میدان
suction pipe لوله مکش
pipeline لوله کشی
subcaliber لوله جوفی
pipelines لوله کشی
stovepipe لوله بخاری
hydrant لوله ابکش
hydrants لوله ابکش
stoneware pipe لوله سفالینه
stoneware pipe لوله سرامیکی
gun لوله توپ
guns لوله توپ
absorption countertube لوله جذب
absorption tube لوله جذب
adopter لوله اتصالی
standpipes لوله شاغولی
standpipe لوله شاغولی
suction pipe لوله مکنده
hosed لوله پلاستیکی
hoses لوله خرطومی
tubate لوله مانند
torpedo tube لوله اژدر
to turnon the gas لوله یاشیرگازرابازکردن
thermionic tube لوله ترمویونیک
hoses لوله پلاستیکی
the pipe thawed یخ توی لوله اب شد
hosing لوله خرطومی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com