Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
English
Persian
naval establishment
قسمت دریایی
Search result with all words
shipyard
کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
shipyards
کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
naval activity
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
Other Matches
seabee
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
midshipman
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
running lights
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
kite
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kites
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
pilot chart
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
petty officers
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officer
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
oceanography
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
stadimeter
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
sea power
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marines
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marine
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
terns
پرستوک دریایی چلچله دریایی
tern
پرستوک دریایی چلچله دریایی
task unit
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
light lists
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
maritime
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
rear commodore
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
bureau of naval personnel
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
crash position indicator
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy commodore
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttling
عبور قسمت به قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
crash locator beacon
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobster
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobsters
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
spotting board
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
benthic
ته دریایی
dogfish
سگ دریایی
salty
دریایی
marine
دریایی
pelagian
دریایی
seas
دریایی
saltier
دریایی
saltiest
دریایی
maritime
دریایی
sea
دریایی
nautical
دریایی
sea pier
سد دریایی
thalaesic
دریایی
shark
سگ دریایی
thalassic
دریایی
sharks
سگ دریایی
sea born
دریایی
marines
دریایی
naval
دریایی
armadas
نیروی دریایی
seaweed
خزه دریایی
cruise
سفر دریایی
blockages
محاصره دریایی
blockages
ممانعت دریایی
naval war
جنگ دریایی
naval stores
کالای دریایی
triphibian
هواپیمای دریایی
marines
تکاور دریایی
triphibious
هواپیمای دریایی
u boat
زیر دریایی
ocean current
جریان دریایی
cruised
سفر دریایی
blockage
ممانعت دریایی
naval support
پشتیبانی دریایی
blockage
محاصره دریایی
navy time
ساعت دریایی
armada
نیروی دریایی
admiralty law
قوانین دریایی
notice to mariner
اعلان دریایی
notice to mariner
اعلامیه دریایی
alga
خزهء دریایی
algerine
دزد دریایی
acaleph
گزنه دریایی
algoid
مانندعلف دریایی
osprey
عقاب دریایی
notice to mariner
اگهی دریایی
kelp
اشنه دریایی
tinfish
اژدر دریایی
actinia
کیسه تن دریایی
thalassocracy
سلطه دریایی
maritime law
حقوق دریایی
on shore winds
باد دریایی
oceanophyte
گیاه دریایی
oceanid
حوری دریایی
thetis
حوری دریایی
ocean manifest
بارنامه دریایی
submarines
زیر دریایی
ossifrage
عقاب دریایی
pirates
راهزنی دریایی
pirates
دزد دریایی
pirated
راهزنی دریایی
pirated
دزد دریایی
pirate
راهزنی دریایی
pirate
دزد دریایی
algae
خزه دریایی
neptunian
ابی دریایی
pirating
دزد دریایی
pirating
راهزنی دریایی
pigboat
زیر دریایی
sills
برامدگی دریایی
submarine
زیر دریایی
sill
برامدگی دریایی
paravane
اژدرمخرب دریایی
nix
حوری دریایی
pelagian
جانور دریایی
pelagic
دریایی دریانشین
pharos
فانوس دریایی
navy time
وقت دریایی
seaweeds
جلبک دریایی
sea frontiers
مرزهای دریایی
sea flower
شقایق دریایی
seaweed
سبزال دریایی
seaweed
علف دریایی
sea elephant
فیل دریایی
sea duty
ماموریت دریایی
sea dog
گاو دریایی
sea dog
خوک دریایی
sea cucumber
راب دریایی
sea cow
گاو دریایی
seaweeds
خزه دریایی
tidal wave
سیلاب دریایی
seaplanes
هواپیمای دریایی
seaplane
هواپیمای دریایی
hurricane lamps
چراغ دریایی
hurricane lamp
چراغ دریایی
seaweeds
سبزال دریایی
lantern
چراغ دریایی
lanterns
چراغ دریایی
seaweeds
علف دریایی
sea mail
پست دریایی
sea locust
ملخ دریایی
seaweed
جلبک دریایی
sea bass
گرگ دریایی
waterspouts
گردباد دریایی
waterspout
گردباد دریایی
rover
دزد دریایی
rock sucker
مارماهی دریایی
beacons
فار دریایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com