Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (13 milliseconds)
English
Persian
header
قسمت فوقانی اجر کله
headers
قسمت فوقانی اجر کله
Search result with all words
crankcase upper half
قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
fastigium
راس قسمت فوقانی بطن چهارم
furnace dome
قسمت فوقانی کوره
furnace top
قسمت فوقانی کوره
jibstay
قسمت فوقانی تیر که بادبان یک گوشه روی ان قرار می گیرد
pile head
قسمت فوقانی شمع
taffrail
قسمت فوقانی ومسطح عقب کشتی
topsides
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
upside
قسمت بالایی فوقانی
top of the loom
قسمت بالایی یا فوقانی دار
[قالی]
Other Matches
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
uppers
فوقانی
top
فوقانی
upper limit
حد فوقانی
upper
فوقانی
superjacent
فوقانی
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
superstratum
طبقه فوقانی
upper bowl
جام فوقانی
the upper storey
طبقه فوقانی مخ
capital
فوقانی راسی
top die
حدیده فوقانی
top edge
لبه فوقانی
upper beam
تیر فوقانی
top layer
لایه فوقانی
topstone
سنگ فوقانی
top view
نمای فوقانی
superstructures
ساختمان فوقانی
superstructure
ساختمان فوقانی
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
fan light
پنجره کوچک فوقانی
head gate
دریچه فوقانی کانال
superstructure
روساخت بنای فوقانی
superstructures
روساخت بنای فوقانی
roundhouse
عرشه فوقانی کشتی
upper room
بالاخانه اطاق فوقانی
freeboard
بدنه فوقانی ناو
skysail
بادبان فوقانی کشتی
top hamper
اتصالات فوقانی ناو
mesocline
لایه فوقانی مزوسفر
altar-stone
[سنگ رویه فوقانی محراب]
hurricane deck
عرشه سبک فوقانی کشتی
chemosphere
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
acropodium
سطح فوقانی پای پرندگان
upstairs
دراشکوب بالا ساختمان فوقانی
turf
طبقه فوقانی خاک مرغزار
poop deck
عرشه کوچک فوقانی کشتی
uppish
باد در خیشوم انداز فوقانی
altar-slad
[سنگ رویه فوقانی محراب]
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
aurora
پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
stratosphere
طبقه فوقانی جواز 11 کیلومتر ببالا
head board
تختهای که در انتهای فوقانی چیزی گ ذارند
wax
واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
waxed
واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
waxes
واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
biconvex
بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
bow string truss
خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
ozonosphere
لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
cumulo nimbus
ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
upper surface blowing
دمیدن جریان جهت پیشراننده اصلی روی سطح فوقانی بال
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
chapman region
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
throttles
عبور قسمت به قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttling
عبور قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
throttled
عبور قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
overpass
گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
overpasses
گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
sect
قسمت
underfoot
قسمت کف پا
cross section of a gravity dam
قسمت
sections
قسمت
department
قسمت
segment
قسمت
segments
قسمت
section
قسمت
compartments
قسمت
installments
قسمت
Corp
قسمت
feck
قسمت
pieces
قسمت
piece
قسمت
arm
قسمت
dole
قسمت
instalment
قسمت
instalments
قسمت
snick
قسمت
ratio
قسمت
ratios
قسمت
batch
قسمت
batches
قسمت
compartment
قسمت
sects
قسمت
part
قسمت
data division
قسمت
head stall
قسمت سر
compartmental
قسمت قسمت
grist
قسمت
it fell to my lot to go
قسمت
rasher
قسمت
kismet
قسمت
agencies
قسمت
agency
قسمت
piecemeal
قسمت به قسمت
internode
قسمت
partitions
قسمت
component
قسمت
components
قسمت
caboodle
قسمت
partition
قسمت
in part
در یک قسمت
in sections
قسمت قسمت
canto
قسمت
cantos
قسمت
rashers
قسمت
departments
قسمت
portion
قسمت
portions
قسمت
unit
قسمت
units
قسمت
divisions
قسمت
percentages
قسمت
division
قسمت
party
قسمت
plank
قسمت
detachment
قسمت
percentage
قسمت
detachments
قسمت
initialed
اولین قسمت
leg
بخش قسمت
standing part
قسمت ثابت
staddle
قسمت تحتانی
proportions
سهم قسمت
forepart
قسمت جلو
tag end
اخرین قسمت
legs
بخش قسمت
tail end
قسمت انتهایی
broader
قسمت پهن
forehands
قسمت ممتاز
broadest
قسمت پهن
standing part
قسمت ایستا
initials
اولین قسمت
signal corps
قسمت مخابرات
initialing
اولین قسمت
initial
اولین قسمت
broad
قسمت پهن
exosphere
قسمت خارجی جو
parcels
قسمت گره
parcel
قسمت گره
engineer division
قسمت مهندسی
seen
قسمت سوم see
initialled
اولین قسمت
subactivity
قسمت جزء
proportion
سهم قسمت
submultiple
خارج قسمت
initialling
اولین قسمت
where
درکدام قسمت
operating agency
قسمت اجرایی
naval establishment
قسمت دریایی
advance section
قسمت جلویی
moiety
قسمت مساوی
millesimal
یک هزارمین قسمت
middle part
قسمت میانی
concertina fold
یک قسمت به یک جهت
aircraft section
قسمت هواپیمایی
men's apartments
قسمت مردانه
advance point
قسمت نوک
advance point
قسمت سر جلودار
advance party
قسمت پیشرو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com