English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
furnace dome قسمت فوقانی کوره
furnace top قسمت فوقانی کوره
Other Matches
upside قسمت بالایی فوقانی
pile head قسمت فوقانی شمع
header قسمت فوقانی اجر کله
headers قسمت فوقانی اجر کله
fastigium راس قسمت فوقانی بطن چهارم
top of the loom قسمت بالایی یا فوقانی دار [قالی]
taffrail قسمت فوقانی ومسطح عقب کشتی
topsides قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
jibstay قسمت فوقانی تیر که بادبان یک گوشه روی ان قرار می گیرد
crankcase upper half قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
fettling شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
glazing kiln کوره لعابی کوره لعاب پزی
open hearth furnace کوره روباز کوره زیمنس مارتین
recuperative furnace کوره بهبوددهنده کوره نیروبخش
tunnel klin کوره کانالی کوره تانل
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
upper limit حد فوقانی
top فوقانی
uppers فوقانی
superjacent فوقانی
upper فوقانی
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
top view نمای فوقانی
superstratum طبقه فوقانی
capital فوقانی راسی
superstructures ساختمان فوقانی
upper bowl جام فوقانی
upper beam تیر فوقانی
top layer لایه فوقانی
topstone سنگ فوقانی
the upper storey طبقه فوقانی مخ
top die حدیده فوقانی
superstructure ساختمان فوقانی
top edge لبه فوقانی
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
top hamper اتصالات فوقانی ناو
mesocline لایه فوقانی مزوسفر
skysail بادبان فوقانی کشتی
fan light پنجره کوچک فوقانی
superstructures روساخت بنای فوقانی
freeboard بدنه فوقانی ناو
head gate دریچه فوقانی کانال
upper room بالاخانه اطاق فوقانی
superstructure روساخت بنای فوقانی
roundhouse عرشه فوقانی کشتی
turf طبقه فوقانی خاک مرغزار
upstairs دراشکوب بالا ساختمان فوقانی
acropodium سطح فوقانی پای پرندگان
uppish باد در خیشوم انداز فوقانی
chemosphere ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
hurricane deck عرشه سبک فوقانی کشتی
altar-slad [سنگ رویه فوقانی محراب]
altar-stone [سنگ رویه فوقانی محراب]
poop deck عرشه کوچک فوقانی کشتی
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
section قسمت قسمت کردن برش دادن
stratosphere طبقه فوقانی جواز 11 کیلومتر ببالا
aurora پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
head board تختهای که در انتهای فوقانی چیزی گ ذارند
waxed واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
wax واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
waxes واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
biconvex بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
bow string truss خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
ozonosphere لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
cumulo nimbus ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
upper surface blowing دمیدن جریان جهت پیشراننده اصلی روی سطح فوقانی بال
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
chapman region منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
shuttles بمباران قسمت به قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
shuttle بمباران قسمت به قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
throttling عبور قسمت به قسمت
throttled عبور قسمت به قسمت
throttle عبور قسمت به قسمت
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
chimneys کوره
furnace کوره
manhole کوره
manholes کوره
chimney کوره
stoves کوره
stove کوره
kilns کوره
kiln کوره
burners کوره
oven کوره
furnaces کوره
incinerators کوره
pusher type furnace کوره پیش بر
incinerator کوره
ovens کوره
burner کوره
furnace house کوره
fornacis کوره
fire box کوره
brick burner کوره پز
fornax کوره
furnace bottom کف کوره
furnace attendant مسئول کوره
soaking pit کوره عمیق
furnace brazing زردجوشکاری کوره
roasting furnace کوره فلکه
furnace attendant کوره بان
furnace black سیاهی کوره
madding از کوره در رفته
copper furnace کوره ذوب مس
open hearth furnace کوره سرباز
continous type furnace کوره تونلی
brickwork کوره پزخانه
muffle furnace کوره استردار
muffle furnace کوره موفلی
mouth of the furnace دهانه کوره
slag hook قلاب کوره
furance throat گلوگاه کوره
melting furnace کوره گداز
melting furnace کوره ذوب
furnace body بدنه کوره
lane کوره راه
lanes کوره راه
induction furnace کوره القائی
coke oven coke کک کوره ذغالی
coke furnace کوره ذغالی
furnace brick اجر کوره
furnace brick work اجرکاری کوره
furnace brown قهوهای کوره
jitters از کوره در رفته
internal furnace کوره داخلی
isothermal holding furnace کوره هم دمایی
coke over tar قطران کوره کک
furnace breast سردر کوره
incineration کوره سوزانی
furnace braze زردجوش کوره
lime kiln کوره اهکپزی
starlet ستاره کوره
lime burning kiln کوره اهکپزی
kiln lining استر کوره
furnace atmosphere اتمسفر کوره
tempering furnace کوره بازپخت
forges کوره قالگری
pit type furnace کوره گود
refining furnace کوره پالایش
regenerative coke oven کوره کک رژنراتیو
reheating furnace کوره ملتهب
cupola tender مسئول کوره
cupola tender کوره بان
cupola hearth کوره کوپل
cupola furnace کوره کوپل
cupola furnace کوره گنبدی
cupelling furnace کوره غالگذاری
forehearth کوره مقدماتی
recuperative furnace کوره رکوپراتیو
puddling furnace کوره پودل
pit type furnace کوره عمیق
hearth کوره اتشدان
hearths کوره اتشدان
quenching and tempering furnace کوره بهسازی
dolomite calcining klin کوره دولومیت
diverticulum کوره راه
foot path کوره راه
resistance furnace کوره مقاومتی
retort furnace کوره قرعی
chimney-tun دودکش کوره ای
chimney-stalk دودکش کوره ای
kiln کوره گچ یااجرپزی
fuel oil نفت کوره
core oven کوره هسته
kilns کوره گچ یااجرپزی
forge کوره آهنگری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com