Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
English
Persian
subdevice
قسمت کردن مجدد
Other Matches
excess loss cover
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
charges
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
re endorsement
پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
regenerating
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
harder
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hardest
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hard
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
reload
پر کردن مجدد
reloads
پر کردن مجدد
reloading
پر کردن مجدد
reloaded
پر کردن مجدد
relayed
عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relay
عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relays
عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
subdevice
بخش کردن مجدد
redesign
طراحی مجدد کردن
reconditioning
شرطی کردن مجدد
remelt
ذوب کردن مجدد
reproductions
تولید کردن مجدد
reprecipitation
رسوب کردن مجدد
reproduction
تولید کردن مجدد
refers
مراجعه کردن بازدید مجدد
referred
مراجعه کردن بازدید مجدد
reflow
فروکش کردن جریان مجدد
recapitalize
سرمایه گذاری مجدد کردن
refer
مراجعه کردن بازدید مجدد
rework
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworks
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworking
برای کاربرد مجدد آماده کردن
retrieve
اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
reworked
برای کاربرد مجدد آماده کردن
retrieved
اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
retrieves
اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
reboot
بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
fraction
بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fractions
بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
nonerasable storage
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
write permit ring
چرخ نوار مغناطیسی که امکان نوشتن مجدد یا پاک کردن به نوارمیدهد
storage
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
staging base
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
rearming
تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
sects
قسمت کردن
whack up
قسمت کردن
divide
قسمت کردن
divides
قسمت کردن
partitions
قسمت کردن
pouf
قسمت پف کردن
partition
قسمت کردن
sect
قسمت کردن
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
departmentalize
بچند قسمت کردن
tierce
به سه قسمت تقسیم کردن
partitioning
قسمت بندی کردن
autos
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
quarter
به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
head off
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
trims
هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
head down
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
trim
هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
trimmest
هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
denationalization
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
outsides
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outside
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
poops
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poop
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
war head
قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
garbage
سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود
throttling
عبور قسمت به قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
choke bore
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
write protect
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
DVD
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
furthermore
مجدد
second
مجدد
further on
مجدد
further
مجدد
furthering
مجدد
furthers
مجدد
seconding
مجدد
renewed
مجدد
seconded
مجدد
furthered
مجدد
reflorescence
مجدد
seconds
مجدد
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
recompile
کامپایل مجدد
retaken
گرفتن مجدد
remanded
بازداشت مجدد
regeneracy
تولید مجدد
remanding
بازداشت مجدد
remands
بازداشت مجدد
regelation
انجماد مجدد
reentrance
دخول مجدد
restatement
بیان مجدد
recaption
توقیف مجدد
comebacks
دستیابی مجدد
reformat
فرمت مجدد
reexport
صادرات مجدد
restatements
بیان مجدد
retaking
گرفتن مجدد
retakes
گرفتن مجدد
reactivation
فعالیت مجدد
reapparition
فهور مجدد
redirection
راهنمایی مجدد
rededication
تقدیم مجدد
rededication
اهدا مجدد
reallocation
تخصیص مجدد
reversion
ترجمه مجدد
reconveyance
اعاده مجدد
reconviction
محکومیت مجدد
recoupment
کسب مجدد
reassurances
اطمینان مجدد
recrystallization
تبلور مجدد
reassurance
اطمینان مجدد
repayment
پرداخت مجدد
repayments
پرداخت مجدد
recreations
خلق مجدد
comeback
دستیابی مجدد
restoration
استقرار مجدد
re establishment
تاسیس مجدد
retake
گرفتن مجدد
re attachment
توقیف مجدد
re-runs
نمایش مجدد
re-running
نمایش مجدد
re-run
نمایش مجدد
retrial
ازمایش مجدد
reenlistment
سربازگیری مجدد
remand
بازداشت مجدد
reconversion
گرایش مجدد
re-ran
نمایش مجدد
reeducation
تربیت مجدد
reebtry
تملک مجدد
re claim
تقاضای مجدد
reconditioning
تعمیر مجدد
reebtry
دخول مجدد
reebtry
ورود مجدد
crossecheck
مقابله مجدد
recreation
خلق مجدد
resale
حراج مجدد
resurvey
بررسی مجدد
rally
اجتماع مجدد
redrawn
رسم مجدد
rallies
اجتماع مجدد
rallied
اجتماع مجدد
redraws
رسم مجدد
reinforcement
وضع مجدد
redrew
رسم مجدد
repaint
رسم مجدد
redistribution
توزیع مجدد
resurgence
طغیان مجدد
reload
بارکردن مجدد
reloaded
بارکردن مجدد
redrawing
رسم مجدد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com