Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (11 milliseconds)
English	Persian
idyll	قصیده کوتاه
idylls	قصیده کوتاه
idyl	قصیده کوتاه
Other Matches
odes	قصیده
exemplum	قصیده
ode	قصیده
balladry	قصیده
elegize	قصیده نوشتن
elegiast	قصیده نویس
odist	قصیده نویس
idyllist	قصیده نویس
ballade	قصیده مسمط مستزاد
epode	بخش سوم غزل یا قصیده ورد
short lunge	نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast	منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts	منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
shorthorn	جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist	شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard	سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step	جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter	ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
concise	کوتاه
shorter	کوتاه
of short duration	کوتاه
miniature	کوتاه
miniatures	کوتاه
puny	قد کوتاه
scut	دم کوتاه
stockiest	کوتاه
synoptic	کوتاه
little	کوتاه
stunts	کوتاه
pygmy	قد کوتاه
low	کوتاه
liliputian	قد کوتاه
pigmy	قد کوتاه
pigmy	کوتاه
pigmies	کوتاه
stocky	کوتاه
pigmies	قد کوتاه
pygmies	کوتاه
pygmies	قد کوتاه
dwarfish	کوتاه
pygmy	کوتاه
short	کوتاه
stockier	کوتاه
dumpy	کوتاه
down	کوتاه
succinct	کوتاه
bas relif	کوتاه
stunting	کوتاه
curtal	کوتاه
stunt	کوتاه
concise <adj.>	کوتاه
succinct <adj.>	کوتاه
curt <adj.>	کوتاه
fleeting <adj.>	کوتاه
short <adj.>	کوتاه
shortest	کوتاه
shorten	کوتاه کردن
clipping	کوتاه کردن
playlet	نمایش کوتاه
abbreviating	کوتاه کردن
scurrying	مسابقه کوتاه
scurried	مسابقه کوتاه
scurries	مسابقه کوتاه
scurry	مسابقه کوتاه
shorten	کوتاه تر کردن
shortened	کوتاه کردن
abbreviates	کوتاه کردن
piaffer	یورتمه کوتاه
lie down	استراحت کوتاه
novella	رمان کوتاه
term paper	رساله کوتاه
catnaps	چرت کوتاه
abbreviate	کوتاه کردن
one track	کوتاه فکر
short drop	دراپ کوتاه
stags	کوتاه کردن
short circuit	اتصال کوتاه
scutter	دو باگامهای کوتاه
catnapped	چرت کوتاه
stag	کوتاه کردن
lie-down	استراحت کوتاه
shortened	کوتاه تر کردن
briefest	کوتاه مختصر
truncates	کوتاه کردن
truncate	کوتاه کردن
formulate	کوتاه کردن
formulated	کوتاه کردن
razee	کوتاه کردن
formulates	کوتاه کردن
curtails	کوتاه کردن
curtailing	کوتاه کردن
formulating	کوتاه کردن
curtail	کوتاه کردن
short blast	بوق کوتاه
briefer	کوتاه مختصر
shortens	کوتاه کردن
shortens	کوتاه تر کردن
catnap	چرت کوتاه
short burst	رگبار کوتاه
short brittle	شکننده- کوتاه
truncating	کوتاه کردن
brief	کوتاه مختصر
short blast	سوت کوتاه
truncated	کوتاه کردن
briefed	کوتاه مختصر
curtailed	کوتاه کردن
coatee	دامن کوتاه
fubsy	کوتاه وکلفت
an incomprehensive report	گزارش کوتاه
gnomical	کوتاه لب نویس
half pint	کوتاه تر از مقدارمتوسط
half timber	الوار کوتاه
abridge	کوتاه کردن
hare sighted	کوتاه بین
unabridged	کوتاه نشده
hide bound	کوتاه فکر
novelettes	داستان کوتاه
novelette	داستان کوتاه
short story	داستان کوتاه
short stories	داستان کوتاه
shuffling	گام کوتاه
shuffles	گام کوتاه
shuffled	گام کوتاه
shuffle	گام کوتاه
apophthegm	گفتار لب و کوتاه
escopette	قرابینه کوتاه
escopet	قرابینه کوتاه
chiton	قبای کوتاه
chitchat	صحبت کوتاه
conte	داستان کوتاه
chip shot	ضربه کوتاه
correption	کوتاه کردن
cutty sark	دامن کوتاه
cut off	کوتاه کردن
detruncate	کوتاه کردن
detruncation	کوتاه شدگی
draw in	کوتاه شدن
by pass	اتصال کوتاه
bunny hop	پرش کوتاه
britches	شلوار کوتاه
easy term	کوتاه مدت
brachydactyly	کوتاه انگشتی
epigrammatical	کوتاه ونیشدار
basso relief	برجسته کوتاه
idyl	چکامه کوتاه
shortening	کوتاه شدگی
abbreviated	کوتاه شده
low	کوتاه دون
breeks	شلوار کوتاه
lop sided	کوتاه و بلند
aphorisms	سخن کوتاه
aphorism	سخن کوتاه
low frequency wave	موج کوتاه
mackinaw	کت کوتاه و سنگین
manakin	ادم کوتاه قد
manikin	ادم کوتاه قد
bas-reliefs	برجسته کوتاه
bas-relief	برجسته کوتاه
bas relief	برجسته کوتاه
morello	گیلاس دم کوتاه
narrow minded	کوتاه نظر
novelet	داستان کوتاه
poop	صدای کوتاه
poops	صدای کوتاه
short-circuits	اتصال کوتاه
short-circuit	اتصال کوتاه
short-haul	خط سیر کوتاه
short haul	خط سیر کوتاه
short-wave	موج کوتاه
short wave	موج کوتاه
idylls	چکامه کوتاه
idyll	چکامه کوتاه
intrim	کوتاه مدت
jog trot	یورتمه کوتاه
knurly	کوتاه قد کوتوله
let us be brief	کوتاه کنیم
curt	کوتاه ومختصر
pygmy	ادم کوتاه قد
pygmies	ادم کوتاه قد
pigmies	ادم کوتاه قد
line to line fault	اتصال کوتاه خط به خط
dwarf gallery	دالان کوتاه
chop	گام کوتاه
in the short run	در کوتاه مدت
chopped	گام کوتاه
drop in <idiom>	دیدار کوتاه
To back down .	کوتاه آمدن
corner-brace	حایل کوتاه
brief description	شرح کوتاه
spud	چاقوی کوتاه
spuds	چاقوی کوتاه
tutus	دامن کوتاه
tutu	دامن کوتاه
short-lists	فهرست کوتاه
undersize	اندازه کوتاه
short run	مدت کوتاه
shear	کوتاه کردن
tunicle	لباس کوتاه
dogmatist	کوتاه فکر
truncation	کوتاه سازی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com